تراژدی آبهای زیرزمینی
حمید رحمانی، معاون دفتر توسعه نظامهای فنی بهرهبرداری و دیسپاچینگ برقآبی در خصوص وضعیت منابع آبی و اینکه چقدر وضعیت منابع آبهای زیرزمینی بحرانی است، در گفتوگو با «ایسنا» میگوید: برای بررسی وضعیت منابع آبهای زیرزمینی باید نگاهی به شاخصهای آن بیندازیم. یکی از شاخصهای اصلی، بحث کسری مخزن است؛ یعنی اینکه اگر تفاضل بین حجم آب تجدیدشونده که سالانه وارد سفره آبهای زیرزمینی میشود و حجم آبی را که از آن برداشت میکنیم، با هم مقایسه کنیم و اگر مصرف بیش از میزانی باشد که سالانه تغذیه میشود، سالانه حجم آبی را از دست دادهایم؛ به این شکل که مثلا اگر سالانه ۵۰میلیارد مترمکعب آب وارد سفرههای آبهای زیرزمینی شود و ۵۵میلیارد مصرف کنیم، ۵میلیارد بیش از مقدار تغذیه از سفره برداشت کردهایم که اصطلاحا به آن کسری مخزن میگوییم. یکی دیگر از پارامترهایی که میتواند تاثیرگذار باشد، بحث افت و پایینرفتن سطح آب زیرزمینی است که در دشتهای مختلف میتواند نشاندهنده وضعیت پایداری آن سفره باشد. پارامتر بعدی وضعیت کیفی آبخوانهاست. اگر املاح موجود در آب افزایش پیدا کند و اصطلاحا EC آب افزایش یابد، نشان میدهد که وضعیت منابع آب این آبخوان رو به افول و در حال افت کیفی است.
آمارها نشان میدهد، کسری مخزن در ایران سالانه حدود ۵میلیارد مکعب است که در دشتهای مختلف این مقدار متفاوت است. در بحث سطح آبهای زیرزمینی نیز ارقام و اعداد نشان میدهد که به طور متوسط حدود ۹۰سانتیمتر با افت سطح این آبها روبهرو هستیم و حتی در بعضی از این دشتها این عدد به ۳متر میرسد. اغلب دشتهایی که با وضعیت بحرانی مواجه هستند، در استانهای مرکزی مانند استان اصفهان، کرمان، خراسانرضوی، خراسانشمالی و خراسانجنوبی هستند که منابع سطحی آب محدود دارند و بهناچار مجبور به استفاده از منابع زیرزمینی هستند. البته در بعضی از دشتها سطح آبهای زیرزمین متعادل است؛ اما برآیند کلی نشان میدهد که سطح سفرهها وضعیت مناسبی ندارد. در استان تهران نیز مصرف آبهای زیرزمینی بالاست؛ اما به دلیل وجود سدهایی مانند سد طالقان، لار و... که کمککننده تامین نیاز آبی این استان هستند، وضعیت کمی از استانهای مرکزی بهتر است. رحمانی معتقد است، عامل اصلی که باعث بروز این پدیده میشود، وجود عدمتعادل بین منابع و مصارف است؛ یعنی سفرههای طبیعی هریک پتانسیل مشخصی برای برداشت داشتهاند، اما بر اثر استفاده بیرویه از منابع آنها به وسیله چاههای مجاز و غیرمجاز این تعادل بههم خورده است.
وی میگوید: چاههای غیرمجاز عارضهای هستند که حسابداری آب را بر هم میزنند و به دلیل اینکه در برنامه مصرف قرار نداشتند، باعث مصرف بیش از مقدار تعریفشده شدند. چاههای مجاز هم به همین شکل هستند و اضافهبرداشت دارند؛ یعنی بیش از آن میزانی که برایشان تعیین شده، مصرف میکنند. زمانی که پروانه برای آنها صادر شد وضعیت متناسب بوده است، در حال حاضر شاید آن پروانهای که ۴۰سال قبل برای چاهی صادر شده است، کارآمد نباشد و آن چاه به آن اندازه آب نداشته باشد. ازاین رو باید پروانه چاه موجود اصلاح و تعدیل شود. یعنی براساس مصوبات شورای عالی آب که چگونگی و میزان برداشت برای به تعادل رساندن سفرهها را تکلیف کرده است، میزان برداشت آب را تعریف و مدیریت کنیم. فرمول این مساله هم این است که باید به گونهای برنامهریزی شود تا حداکثر ۷۵درصد مصرف آب تجدیدپذیر مصرف شود و ۲۵درصد به نفع سفره باقی بماند. اگر بخواهیم این کار را انجام دهیم، باید براساس ضریب تعادلی که برای سفرهها تعیین شده است، پروانه چاهها را اصلاح کنیم. اگر این اقدام انجام شود، آن ۲۵درصد به نفع سفره باقی میماند و به تعادل آبخوان منجر میشود. عامل اصلی بر هم خوردن این تعادل چاههای غیرمجاز و اضافهبرداشت چاههای مجاز هستند که مجموعا حدود ۳۷۰هزار حلقه چاه غیرمجاز داریم و سالانه حدود ۱۲هزار حلقه از این چاهها را مسدود میکنیم.
تبعات کاهش منابع آبهای زیرزمینی
از سال ۱۳۹۴ وزارت نیرو طرحی با عنوان «احیا و تعادلبخشی منابع آبزیرزمینی» را در دستور کار قرار داد؛ طرحی که اعتبار تخصیصیافته به آن برای سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۰، ۲۲۴۷میلیارد تومان بوده است و مطابق آخرین برآوردها برای اجرای موارد باقیمانده طرح حدود ۲۰هزار میلیارد تومان نیاز است. این درحالی است که حدود ۵۰درصد بودجه طرح تا به حال خرج شده است. واضح است که تحقق اهداف موردنیاز با توجه به تخصیص بودجه فعلی امکانپذیر نیست و از طرفی نپرداختن به این مساله و عدمتحقق اهداف طرح موجب خسارتهای جبرانناپذیری میشود. رحمانی که در جریان مشکلات اعتباری سازمان نیرو در زمینه این طرح است، میگوید: میزان حمایتی که از طرح احیا و تعادلبخشی منابع آب زیرزمینی میشود، کافی نیست. وی میافزاید: چیزی حدود ۶۰درصد اعتبارات طرح احیا و تعادلبخشی منابع آب زیرزمینی برای گشت و بازرسی هزینه میشود.
گروههای گشت و بازرسی، گروههایی هستند که بهعنوان تیمهای حفاظتی در دشتها حضور مییابند و اگر تخلفی دیدند، با آن برخورد میکنند و به نوعی بازوی اجرایی شرکتهای آب منطقهای برای نظارت هستند. اگر اعتبار موردنیاز برای پرداخت حقوق و دستمزد این گروهها تامین نشود، عملا به بحران آب دامن زده میشود که متاسفانه در سالهای اخیر با توجه به محدودیت اعتبارات طرح با چالشهای متعددی برای پرداخت حقوق آنها مواجه بودهایم. رحمانی در بخش دیگر تاکید میکند: یکی از بزرگترین تبعات کاهش منابع آبهای زیرزمینی، موضوع فرونشست است که خود به دودسته فرونشست و فروریزش تقسیم میشود. در فرونشست، وقتی سطح آب زیرزمینی افت میکند، یکسری از لایههای زیرزمین با کاهش آب آنها تخلیه میشوند و کاهش حجم باعث میشود که بهتدریج سطح زمین پایین بیاید. از طرفی وقتی سطح آب زیرزمینی پایین میرود، فشار آب منطقهای مرکزی کاهش پیدا میکند و باعث متراکمشدن سفرههای زیرزمینی میشود؛ اما در فروریزش، یک نقطه به صورت موضعی در سطح زمین پایین میرود و معمولا بسیار محدود است و در یک منطقه اتفاق میافتد و گاهی اوقات عارضه، ناشی از افت آب زیرزمینی یا اتفاقات زیرسطح مانند نشت آب یا تخریب کانالها و قناتهای قدیمی در مناطق شهری است.
مساله دیگری که موجب نگرانی افکار عمومی در زمینه بحث فرونشستها میشود، نشست زمین و در نتیجه کاهش تابآوری زیرساختها در برابر پدیدههای طبیعی همچون زلزله است. رحمانی در اینباره میگوید: اثر هر یک از این پدیدهها باعث میشود که سطح زمین نشست کند و نشست سطح زمین باعث میشود که زیرساختهای آن منطقه مانند خطوط انتقال نفت و گاز یا جاده یا خطوط ریلی هم دچار مشکل شود و از بین بروند. بهتدریج این مناطق غیرقابل سکونت میشود؛ مانند منطقه دامنه اصفهان که یکمنطقه شهری است. وی میافزاید: در این منطقه فرونشست زمین باعث شده خانههایی که آنجا هستند، دچار شکست شوند و آستانه تابآوری درمقابل زلزله به ۵/ ۴ریشتر برسد. فرض کنید این اتفاق در یکشهر بزرگ رخ دهد، اکنون اصفهان نیز دچار همین مشکل شده و فرونشست به مناطق شهری کشیده شده است. مهمترین عامل فرونشست افت آب سطح زیرزمینی است و اگر افت آب سطح زیرزمینی را کنترل نکنیم، فرونشست غیرقابل کنترل خواهد بود.
رحمانی تاکید کرد: نکته نگرانکننده این است که فرونشست عارضهای است که سالها بعد از افت آب سطح زیرزمینی خودش را نشان میدهد؛ یعنی همین دشت اصفهان و قسمتهای جنوبی تهران هم دچار فرونشست شده و عامل ایجادکننده این فرونشست سالها قبل اتفاق افتاده است. اگر همین الان افت آب سطح زیرزمینی را متوقف کنیم، چند سال طول خواهد کشید که پدیده فرونشست متوقف شود. در هر صورت اقدام عاجل و ضروری لازم است که افت سطح آب زیرزمینی را متوقف کنیم تا بیشتر از این دچار چالش نشویم. وی افزود: در بسیاری ازمناطق مرکزی کشور تنها منبع تامین آب، منابع آب زیرزمینی است و متاسفانه این پدیده باعث خواهد شد در آیندهای نهچندان دور شاهد مهاجرتهای اجباری باشیم. افراد به خاطر بحران آب مجبورند سرمایهگذاری را که در یک منطقه انجام دادهاند و به شکل زمین کشاورزی بوده یا صنایعی را که در مناطق ایجاد شده است، رها و کوچ اجباری کنند. این موضوع تبعات زیادی برای کشور به همراه خواهد داشت و لازم است با اقدامات پیشگیرانه به حفظ حداقل آب موجود در این مناطق اهتمام بورزیم.
معاون دفتر توسعه نظامهای فنی بهرهبرداری و دیسپاچینگ برقآبی در خصوص چالشهایی که سازمان نیرو در جریان حل بحران آبهای زیرزمینی با آن مواجه است، میگوید: حفاظت و بهرهبرداری از منابع آبی موضوعی است که تاثیر آن بهسرعت در منابع آب دیده نمیشود. اگر چاههای غیرمجاز را پر و کنتور روی همه چاهها نصب کنیم، تاثیر آن در آبخوان منطقه بهسرعت دیده نمیشود و با یکسری مشکلات همراه است که شاید خیلیها تمایلی به انجام آن ندارند. به عبارتی انسداد چاههای غیرمجاز از سختترین کارهایی است که برای وزارت نیرو تعریف شده است؛ زیرا کار کردن در حوزه آبهای زیرزمینی با نارضایتی مردم همراه خواهد بود، منتهی چارهای جز این نیست.