حاشیهنگاری از روز ملی صادرات
بازیگران تجارت چه خواستند؟
ورود من به برنامه مصادف شد با به انتظار ایستادن وزیر صمت برای ورود معاون اول رئیسجمهور. با هیاتی بلندپایه به صورت خطی ایستاده بودند تا از محمد مخبر استقبال کنند. فرصت را مغتنم شمردم و سرعتم را بیشتر کردم و مستقیم به سمت وزیر رفتم. سلامی عرض کردم و گفتم مرا یادتان میآید؟ ولی منتظر پاسخ نماندم و سریع گفتم از «دنیایاقتصاد» هستم و با شما قبل از پست وزارت مصاحبه کردم. یادش آمد. بعد از اینکه قول مصاحبهای اختصاصی را از ایشان گرفتم، سریع پرسیدم: «مگر قرار نبود رفع تعهد ارزی از سال آینده متوقف شود؛ چرا در لایحه بودجه ۱۴۰۱ معافیتهای مالیاتی همچنان منوط به رفع تعهد ارزی است؟» سیدرضا فاطمیامین هم در جواب گفت: «من نگفتم برداشته میشود، گفتم رفع تعهد ارزی تسهیل میشود که آن هم مشروط به افزایش صادرات است.» از این پاسخ زیاد قانع نشدم. سوال بعدی را سریع پرسیدم: «هنوز فکر میکنید افزایش صادرات ۵میلیارد دلاری تا پایان سال محقق میشود؟» او پاسخ داد: «بله محقق میشود؛ الان وضعیت صادراتمان خوب است.» گفتم: «از چه منبعی؟ کالا یا کشور؟» این سوال را البته قبلا هم پرسیده بودم. گفت: «کالا و کشور؛ بهزودی برنامهها را ارائه میدهیم.» دیگر آقای مخبر با یک ماشین مشکی رسیده بود و همه برای استقبال، از همدیگر سبقت میگرفتند. حتی عکاسان همکار عزیز که نمیدانستند چطور باید خودشان را به طبقه اول سالن خلیجفارس برسانند تا لحظه ورود معاون اول را ثبت کنند (فکر کنم دیر رسیدند). بهزور وارد آسانسور و پس از آن، وارد سالن شدم؛ سالنی که پر بود از سه قشر دولتی، بخش خصوصی و اصحاب رسانه. قرار نبود برنامه را پوشش دهم. میخواستم حواشی را بنویسم و اگر شد چند مصاحبه تهیه کنم. سورنا ستاری پشت تریبون بود و داشت در مورد صادرات صحبت میکرد. یکی از سوژههای مصاحبهام جور شد؛ «چرا صادرات دانشبنیانها کمرونق است؟»
بعضی از همکاران را دیدم و کمی هم خوشوبش کردیم. بعد از اینکه جوایز اهدا شد، کمکم صادرکنندگان نمونه به بیرون از سالن میآمدند تا خودخواسته به دام آنها که منتظر شکار سوژهها بودند، بیفتند. خوشحال بودند و کمی هم با فخر، آن تندیس در دستشان را بالا گرفته بودند که دقیقا مشخص شود. این را میشد از چهرههای خندانشان فهمید. ۵۲نفر تندیس به دست، یکییکی بیرون میآمدند. از این ۵۲نفر که توانسته بودند به مقام بالای صادرکننده نمونه برسند، دو نفر مدال افتخار صادرات گرفتند. این شرکتها چند سال متوالی، صادرکننده نمونه بودهاند. هفتصادرکننده نیز ممتاز شناخته شدند و ۴۳نفر هم صادرکننده ملی بودند.
من هم از شکار آدمها بینصیب نماندم. از یکی از صادرکنندگانی که تندیس به دست بیرون آمد، خواستم چند دقیقهای با ایشان مصاحبه کنم. صادرکننده فرش ماشینی و موکت بود و شرکتش هم موکت نگین مشهد. «محمدتقی زینالعابدینزاده مشهدی» تندیس به دست، درخواستم را پذیرفت. از او پرسیدم: «در وضعیتی که تمام صادرکنندگان مشکلات زیادی را برای صادرات تجربه میکنند، چطور توانستید صادراتتان را گسترش دهید؟» با لهجهای شیرین پاسخ داد: «ما ۲۰سال است که در زمینه صادرات فعال هستیم. در این مدت راه و چاه کار را یاد گرفتیم. در نمایشگاههای تخصصی شرکت میکنیم. حتی با اینکه تحریم هستیم، به هر شکلی که بشود صادراتمان را انجام میدهیم. ما در کشورهایی که کالاهایمان را صادر میکنیم، دفتر داریم.» از او پرسیدم: «در مورد تعهدات ارزی مشکلی ندارید؟» پاسخ داد: «مشکلات تعهد ارزی برطرف نشده است و باید بهموقع ارز را برگردانیم. راه واردات با ارز صادراتی را که باز کردند، رفع تعهد هم راحتتر شد. ما یکسری کالا را برای کارخانه وارد میکنیم و مابقی را هم به صورت ارز برمیگردانیم.»
از او خداحافظی کردم تا بتوانم نفر بعدی را شکار کنم که اتفاقا مدالآور بود. حسن بقایی، مدال افتخار صادرات را برای شرکت «پاکسان» کسب کرده بود. از او هم در مورد اینکه چطور توانسته در میان انبوهی از مشکلات به صادراتش ادامه دهد، سوال کردم و پاسخ داد: «ما برای نخستین بار توانستیم این مدال را کسب کنیم؛ ولی اگر چالشهای صادراتی وجود نداشت، مطمئنا میتوانستیم شرایط بهتری را تجربه کنیم. اما با همین شرایط موجود تلاش کردیم هم از نظر تناژی افزایش صادرات داشته باشیم، هم از نظر ارزش و هم از نظر کشورهای هدفی که محصولات ما را میخرند. در این زمینه از ۱۷کشور به ۲۷کشور رسیدیم.» از او پرسیدم: «چطور در شرایط تحریم مقاصد صادراتیتان را افزایش دادید؟ با توجه به تحریمها هر کشوری حاضر نیست با ایران کار کند.» پاسخ داد: «ما هم بالاخره مسیرهای خاص خودمان را داریم. واقعیت این است که در شرایط سخت جنگ اقتصادی هستیم؛ ولی راههای خودمان را داریم.» پرسیدم: «وقتی دولت در کار صادرکننده دخالت میکند، بالاخره یکسری مشکلاتی برای شما ایجاد میشود و مسیرها مسدود خواهند شد و کار برای بخش خصوصی سخت میشود. البته این را همکارانتان میگویند. آیا شما هم موافقید؟» پاسخ داد: «طبیعتا این یک موضوع اساسی و اصلی است. دولتها هیچ زمانی نمیتوانند تاجر و بنگاهدار خوبی باشند. اگر کار به بخش خصوصی واگذار شود و بازیگران اصلی بخش خصوصی باشند و نقش خود را ایفا کنند، در حوزه تجارت حرف زیادی برای گفتن داریم.»
پرسیدم: «با پیمانسپاری ارزی مشکلی ندارید» و پاسخ داد: «ما جزو شرکتهایی هستیم که حتی یکدلار هم بدهی ارزی نداریم. صادرات ما به گونهای است که عمدتا به صورت نقدی کار میکنیم و از واردات در مقابل صادرات هم استفاده میکنیم.» در میان هیاهوی پایان جلسه، رئیس اتاق ایران را هنگام خروج از سالن دیدم. به غلامحسین شافعی سلام کردم و از او خواستم وقت اندکی را در اختیارم قرار دهد تا مصاحبهای در حاشیه روز ملی صادرات از او بگیرم و قبول کرد. نخستین سوالم را اینگونه آغاز کردم: «روز ملی صادرات امسال هم با تاخیر برگزار شد. پیش از این قرار بود این روز مجددا از سوی اتاق ایران برگزار شود؛ ولی این بار هم دولت، مجری آن بود. مقامات زیادی در این مراسم صحبت کردند. چه تفاوتی بین ماحصل مراسم امروز و مراسم روز ملی صادرات سالهای گذشته میبینید؟ از صحبتها و وعدههایی که داده شد راضی بودید؟»
شافعی در پاسخ به این سوالات چنین گفت: «البته همانطور که گفتید، روز ملی صادرات در سال گذشته و امسال در موقع خودش برگزار نشد؛ به دلیل محدودیتهایی که وجود داشت. امروز اعلام کردند که از سال آینده باز هم اتاق متولی برگزاری روز ملی صادرات باشد. در مورد وعدههایی که داده میشود هم باید بگویم که ما به این وعدهها عادت کردهایم. اما متاسفانه معمولا گفتار با کردار همیشه متفاوت است...
امیدواریم تغییر نگرشی نسبت به گذشته در این خصوص بهوجود بیاید و وعدهها به عمل گراییده شود. تقاضاهایی که ما به عنوان بخش خصوصی داریم، تقاضاهایی نیست که برآورده نشود. ما میگوییم دستاندازها را بردارید و از ما حمایت کنید. این خیلی کار سختی نیست. اگر همین کار را انجام بدهند، حتما کار راحتتر پیش میرود.»
پرسیدم: «آیا در دولت جدید نگرشها تغییر کرده است؟» پاسخ داد: «هنوز نمیتوانیم در این مورد قضاوت کنیم. چون حرفهایی هم که زدهاند زمان میبرد تا ثابت شود که تحققپذیر است یا خیر.» پرسیدم: «فکر میکنید وعده افزایش ۵میلیارد دلاری صادرات تا پایان سال که وزیر صمت گفتهاند، محقق میشود؟» او پاسخ داد: «از این بیشتر هم امکان دارد. اما بشرطها و شروطها؛ شرط و شروطی که ما اعلام میکنیم. مساله اصلاح سیاستهای ارزی، حمایت از صادرکنندگان واقعی، تامین مالی و حل مشکلات حملونقل در کالاهای صادراتی که خیلی زیاد هم است و هزینهها را بالا میبرد؛ اینها مشکلات ماست. صادرکنندگان ما در سالهای گذشته دائما زجر کشیدهاند. زیرساختهای صادراتی در ایران اشکالات بزرگی دارد. اگر تعهد ارزی اصلاح شود، مشکلات حل میشود. البته در همین چندماه اخیر کمی شرایط بهتر شده است. این امکان در بخش خصوصی وجود دارد که یک جهش ایجاد کنند؛ به شرطی که نظرات بخش خصوصی مورد قبول دولت واقع شود.»
سورنا ستاری، معاون رئیسجمهور، گزینه بعدی مصاحبهام بود. با همان موضوعی که از صحبتهای او در ابتدای جلسه به ذهنم رسیده بود. «چرا صادرات دانشبنیانها کمرونق است؟» عجله داشت و میخواست برود. اما به اندازه همان چند جمله کوتاه هم ارزش داشت که با سرعت خودم را به او برسانم و سوالم را بپرسم. او پاسخ داد: «البته دانشبنیانها صادرات هم انجام میدهند؛ اما مشکلاتی هم دارند. در حال حاضر سالانه نزدیک به ۷۵۰میلیون دلار صادرات دانشبنیانهای کشور است، به غیر از حوزه ICT. در واقع در این حوزه آمار دقیقی وجود ندارد. ما یک کریدور صادرات برای دانشبنیانها داریم که خدماتی از جمله استانداردسازی را به آنها ارائه میدهیم. در واقع خدماتی را که لازمه ورود به کشورهای مقصد است، به آنها ارائه میکنیم. امیدواریم با همکاری وزارت صمت اتفاق خوبی برای دانشبنیانها بیفتد. ما برای توسعه صادرات آنها برنامه مفصلی داریم.»
یک مصاحبه دیگر هم همکارم از سیدرضا حسینی، مدیرعامل صنایع قهوه پارتسازان که در حوزه گیاهان دارویی و صنعتی توانسته بود به عنوان صادرکننده نمونه انتخاب شود، گرفت. همکارم پرسیده بود که امروز وعدههایی از سوی مقامات دولتی داده شد. شما تا چه اندازه امیدوارید این وعدهها محقق شوند و در این دوره احساس میکنید وضعیت بهتر شده یا خیر؟ او پاسخ داد: «هنوز اتفاق خاصی نیفتاده و انتظاری هم نمیشود داشت. خود آقایان هم گفتند که گامهای اول را دارند برمیدارند. تا رسیدن به سرمنزل مقصود زمان میبرد. ولی با توجه به سخنان دکتر رضایی که از حمایت همه ارکان کشور از دولت خبر دادند، انتظار ما این است که تمام وعدهها محقق شود.» سوال دیگر این بود که مشکلاتی که به عنوان صادرکننده با آن مواجه هستید، چیست؟ پاسخ این بود: «بازاریابی در بازارهای هدف از همه مهمتر است. این موضوع، وظیفه ما نیست؛ بلکه وظیفه وزارت صمت است که بازار را ایجاد کند و ما هم وظیفه داریم بازار را حفظ کنیم. بحثهای عمومی نقل و انتقال ارز و رفع تعهدات ارزی هم مشکلات عمومی و عمده است که همه با آنها دست به گریبانند. مدیران صادراتی و مالی ما هر روز چشمشان به سایت است که ببینند چه میزان از تعهداتشان در سیستم ثبت شده است تا برچسب و انگ خیانت به ما نزنند.»
امیرهومن کریمی وثیق از شرکت توسعه صنایع نفت و گاز سرو هم که یکی دیگر از صادرکنندگان نمونه در حوزه دانشبنیان و فناوری بالا بود، در گفتوگو با همکارم به سوال وی مبنی بر اینکه مشکلات صادراتی آنها چیست، چنین پاسخ داد: «مشکلی که خیلی از ما صادرکنندگان با آن مواجهیم، این است که کالاهایمان را نمیتوانیم به عنوان کالاهای ایرانی صادر کنیم و مجبوریم شرکت واسطهای را برای صادرات قرار بدهیم. رقبای ما در رسته فعالیت تخصصی آلمانی، آمریکایی و دانمارکی هستند و اگر در یک مناقصه اسم شرکت ما به عنوان شرکت ایرانی برود، ما حتما حذف میشویم، به همین دلیل شرکت واسطهای را داریم که بتوانیم بازارهایمان را حفظ کنیم. غیر از آن تضامین، نقل و انتقال پول، حملونقل کالا همگی واقعا مشکل نیستند، بلکه عذاب هستند. رفع تعهد ارزی هم که مشکلات بزرگی برایمان ایجاد کرده است. ما حدودا ۹ماه طول میکشد که پولمان را بتوانیم برگردانیم، در صورتی که ۶ ماه فرصت داریم رفع تعهد کنیم. از این رو درخواست کردهایم که حداقل برای شرکتهای دانشبنیان استثناهایی در نظر بگیرند. ما باید بازیگر باشیم، نه بازیخور. یک عده که از کار ما چیزی نمیدانند برای ما تصمیماتی میگیرند و ما را دچار دردسر میکنند.»
برنامه تمام شد. مثل تمام برنامههای دیگر. حالا دیگر سالن خالی است و همه رفتهاند؛ ولی وعدههایی که در این سالن به صادرکنندگان داده شد، فراموش نمیشود. اخبار و گزارش منتشرشده در این تاریخ یادآور خواهد شد که چه کسی چه گفت و چه کسی چه خواست و چه کسانی شاهد این گفت و شنودها بودند.