حال این سوال مطرح است که چه سیاست‌ها و راهکارهایی باید جهت مدیریت منابع آب و برون‌رفت از وضعیت تنش آبی در پیش گرفته شود تا این بحران ابعاد گسترده‌تری پیدا نکند؟ «بازوی پژوهشی مجلس» در گزارشی در زمینه گذر از بحران آب، راه‌حل‌های به کار گرفته شده توسط کشورهای موفق درگیر در خشکسالی و بحران آب را مورد بررسی قرار داده است. نتایج این مطالعه تطبیقی حاکی از آن است که برای مدیریت بحران آب باید سه سیاست کلی «حفظ منابع موجود آبی و سیستم مدیریت توسعه‌یافته»، «مدیریت تقاضا» و «کاهش وابستگی به میزان بارش سالانه به وسیله استفاده از منابع آب بااطمینان» در دستور کار تصمیم‌سازان کشور قرار گیرد.

آمارها نشان می‌دهد ایران به دلیل بارش سالانه کمتر از یک‌سوم متوسط جهانی، در زمره کشورهای با محدودیت منابع آب قلمداد می‌شود. آب در فرآیند توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر منطقه، نقش عمده و کلیدی دارد و در ایران به دلیل کمبود منابع آب، مدیریت صحیح آن برای رسیدن به توسعه پایدار از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. نتایج تحقیقات کمیسیون توسعه پایدار سازمان ملل حاکی از آن است که اگر کشوری سالانه بیش از ۴۰ درصد منابع آب تجدیدپذیر خود را برداشت کند، در وضعیت بحران شدید آب قرار خواهد داشت. حال بررسی‌ها نشان می‌دهد در سال ۲۰۱۶ حدود ۱۰۸ درصد از منابع آب تجدیدشونده ایران برداشت شده و در نتیجه کشور از نظر این شاخص در وضعیت تنش آبی شدید قرار دارد. در گزارش پیش‌رو به این پرسش پاسخ داده خواهد شد که با این روند مایوس‌کننده در مدیریت بحران آب چه باید کرد؟

باتوجه به اطلاعات جمع‌آوری شده از سیاست‌ها و راهکارهای اتخاذ شده توسط کشورهای موفق در زمینه مدیریت بحران آب، در این گزارش راه‌حل‌های مناسب برای مدیریت بحران آب در ایران پیشنهاد شده است. پیشنهادهای نهایی سه سیاست کلی «حفظ منابع موجود آبی کشور و سیستم مدیریت توسعه‌یافته»، «مدیریت تقاضا» و «کاهش وابستگی به میزان بارش سالانه به‌وسیله استفاده از منابع آبی بااطمینان» است.  سیاست نخست: باتوجه به ارزیابی وضعیت آب کشور توسط شاخص‌های معتبر، به نظر می‌رسد مدیریت کمبود آب از طریق مدیریت صحیح منابع آب موجود امکان‌پذیر باشد. در همین راستا سیاست حفظ منابع موجود آبی کشور و سیستم مدیریت توسعه‌یافته را می‌توان در بندهای «جمع‌آوری اطلاعات کامل از سهم موارد مختلف در سیستم تولید، توزیع و مصرف آب»، «راه‌اندازی سامانه یکپارچه و دقیق برای کنترل کامل اطلاعات به‌‌صورت آنلاین در شبکه تولید، توزیع و مصرف»، «تهیه برنامه بلندمدت و کوتاه‌مدت برای کنترل سهم بخش‌های مختلف در مصرف آب، تکمیل اطلاعات آبخوان‌های مختلف»، «قیمت‌گذاری واقعی آب و منطقی کردن تعرفه‌های آب و فاضلاب»، «ارتقای راندمان عملکرد سیستم تولید و انتقال آب و کاهش اتلاف» و... خلاصه کرد. سیاست دوم: یکی از گام‌های عملی و زودبازده در کنترل منابع آبی، مدیریت تقاضای آب است. در این راستا پیشنهاد می‌شود راهکارهایی همچون «وضع تعرفه‌های تصاعدی چند مرحله‌ای و سنگین مطابق با قیمت واقعی آب»، «انجام مطالعات دقیق‌تر پیرامون ارزش‌گذاری آب»، «حفظ رونق کشاورزی به‌وسیله افزایش شاخص بهره‌وری»، «لزوم توجه ویژه به بخش کشاورزی باتوجه به سهم قابل توجه در بحران آب» و «افزایش تعرفه آب بخش کشاورزی به‌منظور اجبار کشاورزان به افزایش شاخص بهره‌وری» در دستور کار قرار گیرد. سیاست سوم: تامین منابع آب با اطمینان بالا همچون آب به دست آمده از نمک‌زدایی آب‌های دریا، در بسیاری از کشورهای موفق به‌عنوان روشی موثر مشاهده می‌شود. ایران نیز با توجه به مجاورت با دریای عمان، دریاچه خزر و دریای خلیج‌فارس موقعیت مناسبی از این لحاظ دارد. موارد ذکر شده پیرامون این سیاست نیز شامل «نمک‌زدایی آب‌های دریا و استفاده از آب‌شیرین‌کن‌ها»، «تصفیه فاضلاب، بستن چرخه آبی و استفاده از فاضلاب در بخش کشاورزی»، «ارائه مشوق و ترغیب کشاورزان به استفاده از پساب تصفیه‌شده»، «مدیریت آبخیزداری»، «پر کردن آبخوان‌ها به وسیله مدیریت سیلاب‌ها»، «استفاده از ظرفیت آبخوان‌ها و سفره‌های زیرزمینی برای جلوگیری از تبخیر آب» و «کنترل نوسانات تامین آب با استفاده از ظرفیت آبخوان‌ها و سفره‌های زیرزمینی» است.