در گفتوگو با نایب رئیس انجمن صنایع کنسانتره و آبمیوه مطرح شد
چالشهای تولید و مصرف آبمیوه در ایران
در بخش تولید نیز باید گفت اگرچه کشور ایران یکدرصد جمعیت دنیا را دارد، اما تولید ۴درصد میوه جهان را در اختیار گرفته است. صورت مساله وقتی پیچیده میشود که بدانیم سهم صادرات کشورمان در این صنعت بسیار ناچیز است. به عبارتی، با توجه به محدودیتها و چالشهای موجود فقط ۰.۰۴درصد از تولید آبمیوه جهان به ایران اختصاص پیدا میکند. این تصویری است که غلامحسین احمدی، نایب رئیس انجمن صنایع کنسانتره و آبمیوه ایران ترسیم میکند. وی در برنامه ایران فود به یک نکته مهم اشاره میکند و میگوید: به دلیل کاهش قدرت خرید مردم، چالشهای اقتصادی و کاهش تقاضا، تولید آبمیوه در ایران طبقاتی شده است. احمدی همچنین عنوان میکند: مشکلاتی چون تامین نقدینگی، افزایش هزینهها، تامین ماشینآلات، بستهبندی، تامین مواد اولیه و... صنعت آبمیوه و کنسانتره را با وضعیت بحرانی مواجه کرده است. مشروح گفتوگو با این فعال بخش خصوصی را در ادامه میخوانید.
با توجه به موقعیت اقلیمی و چهارفصل بودن ایران، سهم کشور ما از تولید میوه دنیا چقدر است و چقدر از این میزان تولید، در صنعت آبمیوه مصرف و استفاده میشود؟
جمعیت ایران نسبت به جهان یک درصد است، اما میوه ایران نسبت به جهان ۴درصد است. ضمن اینکه به دلیل تنوع آب و هوایی و اقلیمی ایران، خوشبختانه ما از نظر کیفیت، میوههای برتری نسبت به جاهای مهم دنیا (مهم از نظر بازار آبمیوه و فرآوردههای میوهای) داریم. به طور نمونه هلند دومین کشور صادرکننده جهان است که واقعا میوههای ما از نظر عطر، طعم، مزه و رنگ و خواص بالاتر از این کشورهاست، اما متاسفانه به دلایل زیرساختی و محیطی بنگاههای ما، سهمی از بازارهای جهانی نداریم و قابلیت رقابت نداریم. ارزش بازار جهانی آبمیوه و مشتقات آن در جهان ۱۷ میلیارد دلار است که سهم ما از این بازار در بهترین حالت تنها ۷۹ میلیون دلار (۰.۰۴ درصد) است که یک فاجعه است و فاصله زیاد است.
چند واحد در ایران پروانه تولید آبمیوه دارند؟
به طور رسمی۴۰۰ واحد تولیدی آبمیوه در کشور وجود دارند که هماکنون یکسوم از این واحدها فعال هستند.
مسائلی همچون تامین نقدینگی، افزایش هزینهها، تامین ماشینآلات و مواد اولیه و... فعالیت بسیاری از واحدهای تولیدی را با مشکل مواجه کرده است. در صنعت آبمیوه و کنسانتره چه موانعی پیش روی فعالان این صنعت وجود دارد؟
نقطه مثبت این صنعت این است که از ۱۱۰هزار تن تولید کنسانتره در کشور، ۷۰هزار تن را صادر میکنیم که عدد بزرگی است. پس تولید در این صنعت یک تولید صادراتمحور است و مفهوم آن این است که با وجود همه گرفتاریها، میتوانیم با درصد بالایی در بازار رقابت جهانی عرض اندام کنیم. اما اگر بخواهیم به مسائل مهم بپردازیم که چرا در این بخش فاصله زیادی داریم، مشکلات عدیده فرابنگاهی و فراصنعتی وجود دارند و نیز مسائل حاکم بر محیط اقتصادی، به بنگاهها از جمله به صنعت غذا که یک صنعت رقابتی هم هست؛ فشار وارد میکند. به طور نمونه متاسفانه در صنعت آبمیوه و کنسانتره نرخ روزآمدی تکنولوژی پایین است. البته واحدهایی هم داریم که در چند سال اخیر تاسیس شدهاند و این واحدها کاملا بهروز هستند و ماشینآلات خود را از اروپای شرقی و... وارد کردهاند.
یکی از مزایای رقابتی ما باید این باشد که انرژی در تولید و صنعت ما ارزان باشد، چون روی اقیانوسی از انرژی زندگی میکنیم، اما در عمل میزان هزینه انرژی ما حدود سه برابر است. به این دلیل که وقتی ماشینآلات فرسودهاند و بهروز نیستند، به این معناست که مصارف بالاست.
از آن طرف اگر مسائل جاری را در نظر بگیریم، میبینیم که شهرکهای صنعتی یک روز در هفته برق ندارند که حتی در عمل بیش از دوروز در هفته است و گاهی بدون اطلاع و برنامهریزی با قطعی برق مواجه میشوند که آسیب میرساند. از طرفی ما با مسائل عدیده زیرساختی مواجهیم. به طور نمونه در صادرات محصول به خارج از کشور، با مشکل سیستم بانکی و نقل و انتقال ارز و تحریمها رو به روییم. همچنین تسهیل در سیستم حمل و نقل و جابهجایی کالا و حمل کالاها با قیمت پایین در این صنعت بسیار موثر است. نکته مهم دیگر قیمت مواد اولیه است. متاسفانه نرخ میوه روزبهروز گرانتر میشود و علت گرانی هم مسائل اقتصادی است. درواقع وقتی که در شمال ایران قیمت زمین باغات به خاطر توریستی شدن منطقه به شدت افزایش پیدا میکند، دیگر توجیه اقتصادی باقی نمیگذارد که باغدار اقدام به کشت محصولاتی همچون پرتقال کند تا درنهایت بخشی را جهت تازهخوری به میادین ترهبار و بخشی دیگر را که تحت عنوان میوه صنعتی و از نظر اندازه کوچکتر است، به صنعت بدهد. درواقع باغدار پی میبرد که از فروش زمین خود میتواند به سود قابلتوجهی دست پیدا کند.
چرا در صنعت آبمیوه و کنسانتره از میوه درجه ۳ استفاده میشود؟
این روایت درستی نیست. ما نهتنها در صنعت آبمیوه بلکه در صنعت غذا، آن هم در سراسر جهان، میوه یا ماده به اصطلاح «صنعتی» داریم. میوه صنعتی به این معنا نیست که خواص طبیعی را ندارد، یا سالم نیست. برابر استانداردهای ملی ما، که با استانداردهای بینالمللی هم چندان تفاوتی ندارند، درصورتی که هرگونه آسیبی در ماده اولیه باشد، وارد خط تولید نمیشود. میوه صنعتی به میوهای میگوییم که از نظر کیفیت مانند میوه تازهخوری است، اما از نظر اندازه کوچکتر است و به جز اندازه نباید هیچ تفاوت دیگری داشته باشد. به این دلیل که فرضا در تولید کنسانتره سیب یا پرتقال، اندازه میوه مهم نیست، اما برای مصارف شخصی مهم است. باید از طریق بهزراعی، تولید میوه صنعتی در کشور از نظر کمی و کیفی افزایش یابد و وظیفه وزارت جهاد کشاورزی است که در این زمینه برنامهریزی و اقدام کند.
با توجه به افزایش قیمت زمین در شمال کشور و تاثیرات آن بر صنعت آبمیوه و کنسانتره، آیا فعالان این صنعت به سراغ سرمایهگذاری در حوزه باغداری رفتهاند و اساسا برای تولیدکنندگان توجیه اقتصادی دارد که در این حوزه ورود کنند؟
طبیعی است که در سطح بنگاهها این اقدام صورت میگیرد. به طور مثال کسی که تولید انبوه و صادرات انجام میدهد، از نوسانی بودن شرایط تامین میوه در ریسک به سر میبرد. بنابراین اگر لازم باشد یا توانایی آن را داشته باشد، باغ خریداری میکند. یا بسیاری از باغداران اقدام به ایجاد صنایع تبدیلی کردهاند. اساسا در صنعت غذا به این صورت است که در مشهد اغلب دارندگان کارخانههای صنایع غذایی طی ۵۰ سال اخیر، از میدان بار وارد این حرفه شدهاند. بنابراین آنها ابتدا باغدار بودهاند. پس این یک امر خصلتی است؛ اما متاسفانه اکنون به دلیل اینکه تولید و باغداری توجیه اقتصادی ندارد، تولیدکنندهها هم تولید را رها میکنند و به سراغ بازارهای پرسود میروند.
یکی از مهمترین اثرات تغییر وضعیت شاخصهای کلان اقتصادی کشور، کاهش قدرت خرید مردم بوده و به همین دلیل، بخشی از بازار این صنعت در داخل کشور از دست رفته است. آیا این موضوع باعث شده که فعالان صنعت آبمیوه و کنسانتره به سمت توسعه بازارهای بینالمللی پیش بروند، یا اینکه در بخش صادرات هم مشکلاتی وجود دارد که نتوانستهاند فضا را برای فعالیت در بازارهای جهانی مساعد کنند؟
وقتی که ما به دلایل مختلف فرصت و اقبال تولید، توزیع و فروش را در داخل کشور نداشته باشیم، طبیعی است که صادرکننده خوبی هم نمیتوانیم باشیم. به طور نمونه یک نویسنده موفق در سطح بینالملل، نمیتواند یک نویسنده موفق در سطح ملی نباشد؛ این نویسنده ابتدا برای مردم خودش محبوب است و بعد جهانی میشود. در عرصه تولید هم به همین ترتیب است. وقتی قدرت خرید پایین میآید، متاسفانه تقلب زیاد میشود. یعنی ظرفیت تولید ما برای کنسانتره ۳۰۰هزار تن است، اما ۱۰۰هزار تن تولید میکنیم. پس وقتی ظرفیت تولیدمان یکسوم است، باید هزینههای ظرفیت خالی را هم پرداخت کنیم.
چالش دوم این است که مصرفکنندگان ما قدرت خرید ندارند و روزبهروز قدرت خریدشان کاهش مییابد. در چنین وضعیتی، تولیدکنندهای که میخواهد قانونمند عمل کند، مجبور است آبمیوه طبیعی را در قالب محصولات دیگری به بازار عرضه کند. یعنی وقتی نمیتواند چنین محصولی را به دلیل ضعف قدرت خرید و قیمت بالاتر، در بازار داخلی بفروشد، یک استاندارد سه قسمتی درست میکند. به این معنا که اکنون برابر استاندارد ملی ایران، «آبمیوه»، «نکتار» و «نوشیدنی» داریم که بین این سه محصول تفاوت وجود دارد. آبمیوه یعنی آبمیوه خالص که با قیمت بالاتری به فروش میرسد. برابر همین استاندارد نکتار ظاهرا مشابه آبمیوه است، اما درواقع در این محصول ۵۰درصد محتوای میوه را داریم و مابقی شامل آب، شکر و بقیه ترکیبات مجاز است. اما در نوشیدنیها ۲۵درصد محتوای میوه داریم. بنابراین فعالان صنعت اقدام به طبقهبندی محصولات میکنند تا خودشان را با قدرت خرید مصرفکنندگان منطبق کنند. این طبقهبندی مطابق با قدرت خرید مردم اتفاق میافتد.
آیا متناسب با این طبقهبندی، فروش تولیدکنندگان تغییر داشته است؟ یعنی مصرفکنندگان به دلیل کاهش قدرت خرید بیشتر اقدام به خرید نوشیدنی میکنند؟
قشر برخوردار جامعه آبمیوه طبیعی مصرف میکنند، اما اقشار ضعیف اقدام به خرید نوشیدنی میکنند. طبق آمار در ایران سه و نیم میلیارد لیتر نوشابه گازدار مصرف میشود، ۲ تا ۲.۵ میلیارد لیتر انواع آبهای آشامیدنی و معدنی بستهبندی مصرف میشود، اما تنها یک میلیارد لیتر آبمیوه مصرف میشود که این میزان شامل هر سه نوع محصول یعنی آبمیوه طبیعی، نکتار و نوشیدنی است. فاجعه است که سه و نیم برابر این میزان، نوشابه گازدار در کشور مصرف میشود. البته این مساله در عین اینکه به ضعف اقتصادی مردم مربوط است، به فرهنگ غذایی ما هم مربوط است.
در گزارشی که حدود یک دهه پیش از سوی انستیتو تغذیه منتشر شد؛ اعلام شد که یکسوم مردم ایران پرخورند، یکسوم سوءتغذیه دارند و یکسوم هم بدخور هستند. بنابراین گرفتاری ما فقط اقتصادی نیست، ما با گرفتاری فرهنگی هم دست و پنجه نرم میکنیم. مردم ما عادت به خوردن نوشابه گازدار در کنار غذا دارند، اما عادت به مصرف آبمیوه حتی متناسب با قدرت خریدشان ندارند.
حتی مصرف آب معدنی در بین مردم به یک لایفاستایل تبدیل شده، اما درمورد آبمیوه چنین نیست. صداوسیما در تبلیغات و برنامههای خود حتی به تفاوت بین سه محصول «آبمیوه»، «نکتار» و «نوشیدنی» اشاره و در این زمینه روشنگری نمیکند. از نظر فرهنگی متاسفانه عمده مصرفکنندگان به آبمیوه بدبین شدهاند و تصور میکنند که بخش عمده محتویات این محصولات، آب و شکر است و اعتماد خود را نسبت به آن از دست دادهاند. بنابراین گام اول شناساندن این محصولات به مردم است که با سلامت تغذیه عموم مربوط است و در تامین ویتامینهای موردنیاز بدن ایفای نقش میکند.