در گفتوگو با یک کارشناس بررسی شد
احیای ظرفیتهای فراموششده در فرانچایز
در حال حاضر فضای اقتصادی و تجاری کسبوکارهای ایرانی با چالشهای متعددی روبهرو است که به تضعیف فعالیتهای برونمرزی تجار و تولیدکنندگان منجر شده است. تحلیل شما از خلأهای کنونی در حوزه صادرات غیرنفتی در کشور چیست؟
یکی از بزرگترین معضلات در حوزه برند و کسبوکارهای ایرانی بهخصوص در حوزه صادرات به کاهش ارتباطات جهانی سیستم بانکی در نتیجه تحریمها برمیگردد. این موضوع چالشهای جدی را در برابر فعالان اقتصادی قرار داده است. علاوه بر آن موضوع مجوزهای مختلف برای صادرات باعث شده عملا کار صادرات با وقفههای طولانی روبهرو شود و گاهی اوقات این مجوزها به مانعی مهم تبدیل شدهاند. به عنوان نمونه اخذ مجوزهای بهداشتی متعدد برای کشورهای مختلف که برخی از این مجوزها بسیار سخت و استانداردهای آن سختگیرانه است، از این نمونه است.
بنابراین رفع این محدودیتها ضروری است، البته این به معنای ضرورت آموزشهای تخصصی برای مجوزهای مذکور یا بهروزرسانی لجستیک و ارسال کالا بر اساس روشهای مدرن است. موضوع بیمه محصولات صادراتی و نزدیک بودن محصول صادراتی به فرهنگ مصرفی بازار هدف موضوع دیگری است که باید صادرکنندگان بر آن تمرکز داشته باشند و در این مسیر برنامهریزی موثر دولت میتواند بسیار مثمرثمر باشد. به عنوان مثال ایجاد مراکز مشاورهای و حمایتهای اقتصادی و اجتماعی و مشاوره برای کارآفرینان و فعالان اقتصادی در سفارتخانههای خارج از کشور میتواند نقش مهمی در نزدیک شدن به هدفهای صادراتی ایفا کند.
به نظر شما برندهای ایرانی با توجه به همه چالشهای یادشده توان رقابت با نمونههای خارجی خود را در بازارهای منطقهای و جهانی دارند و اصولا انتظار شما از یک برند با مزیت رقابتی چیست؟
متاسفانه به دو دلیل در موضوع رقابت با برندهای خارجی ضعیفتر عمل کردهایم؛ دلایلی که به دولتها برمیگردد و دلایلی که شرکتهای بخش خصوصی باعث آن شدهاند. این موضوع روی توان رقابتی شرکتهای ایرانی در منطقه اثر منفی داشته و دارد. باید اشاره کنم در سالهای گذشته تخصیص یارانه به برخی کالاها باعث شد تا بازار این کالاها در منطقه رونق مناسبی داشته باشد، اما این منافع در اصل سوبسید به مصرفکننده خارجی محسوب میشد. در حال حاضر برخی برندهای ایرانی در بازارهای منطقه فعالیت میکنند، اما با مشکلات زیادی روبهرو هستند. به عنوان مثال کالاهایی که با یارانه توزیع میشوند عملا امکان صادرات ندارند یا کالاهای پرمصرف را نمیتوان به سادگی صادر کرد. به علاوه رقابت با شرکتهای خارجی مثلا ترکیه نیازمند برقراری نظم و برنامهریزی درست و دقیق در این حوزه است. ما در سالهای اخیر شرکتهای ایرانی را شاهد بودهایم که به صورت گذرا کالاهای خود را به سایر کشورها صادر کردهاند و این در حالی است که کشور ترکیه با اعزام تیمهای کارشناسی و بررسی همه ابعاد بازار، نسبت به صادرات بلندمدت برنامهریزی و اقدام میکند و این موضوعات حکایت از عدمتوازن در توان رقابتی ایران با کشورهای دیگر دارد.
فرانچایز چه کمکی میتواند به توسعه بازارهای صادراتی بکند؟
ما در کشورهای همسایه میتوانیم کالاهای خود را به آسانی از طریق فروشگاههای زنجیرهای صادر کنیم و این موضوع در دنیا مرسوم است؛ به عنوان مثال بسیاری از محصولات تولیدی در کشورهای دیگر علاقهمند هستند با برند والمارت در بازارهای مختلف جهان صادر شوند و این موضوع باعث رونق صادرات این محصولات شده و این میتواند یک الگو برای صادرات کالاهای ایرانی از طریق فروشگاههای زنجیرهای بزرگ در بازارهای منطقه باشد که علاوه بر توسعه صادرات و ارزآوری مناسب استفاده از ظرفیت ایرانیان منطقه را نیز به همراه دارد.
ابزار فرانچایز قطعا قادر خواهد بود صادرات کالاهای ایرانی را احیا کند. واقعیت آن است که کشور ما در حوزه صادرات متکی به صادرات کالاهای خام است و این در حالی است که بسیاری از کالاهای ایرانی در گذشته جایگاه بسیار مهمی در بازارهای جهانی داشتند؛ به عنوان مثال فرش ایرانی زمانی تا بازارهای آمریکا و اروپا را درنوردیده بود، اما امروز چین جای ایران را گرفته است و زعفران نیز مثال دیگری برای این موضوع است. امروز اسپانیا زعفران ایرانی را با برند خود صادر میکند و این در حالی است که زعفران را از ایران خریداری و پس از بستهبندی صادر میکند. البته بخشی از این مشکل به ضعف ما در بستهبندی و عدمشناخت از فرهنگ مصرفی بازارهای دنیا برمیگردد.
با این حال فرانچایز این قابلیت را دارد که بازارهای گذشته را احیا کند. امروز بازارهای منطقه و بازارهای CIS میتوانند بازارهای مناسبی برای تجار ایرانی باشند. درست است که ایران این بازارها را به دلایل متعدد - چه سیاستگذاریهای دولتی و چه ضعفها و رقابتهای ناسالم بخش خصوصی و چه تحریمها - از دست داده و رقبا جای ما را گرفتهاند، اما قطعا فرانچایز این توانایی را دارد که بازار هدف را برای صنایع ایرانی پس بگیرد.
به دولت و بخش خصوصی اشاره کردید؛ به صورت مشخص وظایفی را که این دو بخش در راستای توسعه صادرات غیرنفتی بر عهده دارند تشریح بفرمایید؟
انتظار ما از دولت شکستن رانت مواد اولیه، حمایتهای مالی و اعطای تسهیلات مناسب و کاهش مالیات برای فعالیتهای اقتصادی واقعی است. امروز در دنیا دولتها برای سرمایهگذاری ارزش قائلند. تخصیص زمین با پرداختهای طولانیمدت یا معافیتهای مالیاتی برای فعالیتهای اقتصادی صادراتگرا و... همگی باعث میشود تا شاهد توسعه و رشد اقتصادی و ارتقای GDP باشیم.
متاسفانه به دلیل تصمیمات دست و پاگیر و گاهی به دلیل حمایتهای بیمورد، صنایع ایرانی که در جهان با موفقیت معرفی شده باشند بسیار کمرنگ هستند و دولت باید در سیاستهای خود چه سیاستهای حمایتگرانه و چه سیاستهای سختگیرانه، تجدید نظر کند و جلوی خامفروشی را بگیرد و صنایعی را مورد حمایت قرار دهد که در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشند. در این مسیر فرانچایز میتواند احیاکننده ظرفیتهای فراموششده در اقتصاد ایران باشد و امید داریم دولت از این ابزار به خوبی کمک بگیرد. امروز دنیا در حال بهرهبرداری از این ابزار است و نقش این صنعت در جیدیپی در بسیاری کشورها قابلتوجه است و امیدواریم در ایران نیز استفاده از این ابزار در دستور کار دولت قرار بگیرد.
در بخش خصوصی نیز باید فعالان اقتصادی صادقانه فعالیت کنند، چراکه تجربههای گذشته باعث شده تا بازارهای منطقه را از دست بدهیم. وقتی محصول غذایی، چه پروتئینی چه لبنیات و چه سبزیجات و میوهجات با کیفیت مناسب و در زمان مناسب در اختیار مصرفکننده قرار نگیرد، طبیعتا بازار از دست میرود. دولت نیز باید نظارت خود را روی این موضوعات افزایش دهد و با تشکیل تیمهای مناسب کارشناسی جلوی افت صادرات را بگیرد و به سمت تشویق صادرات کالاهای غیرنفتی با استفاده از ابزارهای مختلف بهویژه فرانچایز حرکت کند، چراکه در همه جای دنیا کار دولت نظارت است، نه دخالت و بخش خصوصی در چنین بازاری در منطقه قادر خواهد بود بسیار امتیاز کسب کند.
لطفا در پایان در خصوص فعالیت یاران دریان توضیح بفرمایید؟
در سال 1315 اولین بقالی توسط دریانیها در خیابان پامنار تهران تاسیس شد که این موضوع از پیشگام بودن این گروه در صنعت خردهفروشی و سابقه مسیر طولانی آنها حکایت دارد. یاران دریان نیز از سال 1383 جزو اولین فرانچایزهایی است که به صورت بومی در تهران افتتاح شده و امروز با هزار شعبه در 16 استان کشور فعال است. مجموعه یاران دریان با شعار «نداریم، نداریم»، ارائه هر گونه محصولات موردنیاز برای شهروندان را وظیفه خود میداند و از سوی دیگر حفظ بافت سنتی فعالیتهای خود را در رقابت با فروشگاههای زنجیرهای و فروشگاههای بزرگ محلی، بسیار مورد اهتمام قرار داده و در همین مسیر نیز توانسته موفق عمل کند.
تا قبل از سال ۸۳، سوپرمارکتهای دریانی، در قالب یک بیزینس فامیلی اما گسترده فعالیت میکردند، یعنی بقالیهای کوچک و پراکنده در سطح شهر تهران که اهل دریان بودند یا به نحوی با طایفه دریانیها ارتباط داشتند. بعد از سال ۸۳ و با فعالیت گستردهتر فروشگاههایی چون شهروند و هایپراستارها، دریانیها از مدیریت سایه خود خارج شدند. از اسفند ۸۳، نخستین فروشگاه خصوصی ایران با نام «یاران دریان» ثبت شد. به بیان دیگر زمزمههای تجمیع بقالیها و پیوستن به فروشگاههای زنجیرهای از آن سال آغاز شد، در اواخر سال ۱۳۸۸ به اوج خود رسید و آن تفکر سنتی که دریانی باید اهل دریان باشد نیز آرام آرام از سازوکار آنها رخت بربست.