کلاف سر درگم
بهعنوان مثال، آلبالو نوبرانه به قیمت کمتر از ۴۰۰۰ تومان در باغهای کشاورزی معامله میشد که با اتمام محصول نوبرانه، انتظار میرفت تا قیمت پایینتر بیاید، در عین حال با نرخ دلار بالای ۲۰ هزار تومان و باز شدن مرزهای صادراتی به عراق، قیمت این محصول در آذربایجان به ۱۱ هزار تومان هم رسید.با توجه به اینکه میوه آلبالو، مواد اولیه خیلی از کارخانههای نوشیدنی، لواشکسازی و خشکبار است، بدیهی است که این روند هرچند که در لحظه، مقدار معینی ارزآوری برای کشور دارد، ولی از اثرات آن بر تورم، حذف نیروی کار بهدلیل کم شدن فعالیت کارگاههای خشکبار و کاهش ارزش افزودهای که میتوانست ایجاد کند گریزی نیست.در مثال دیگر، سراغ استانهای شرقی میرویم، جایی که مانند استانهای غربی حاصلخیزی خود را با میوههایی نظیر آلو و گیلاس به رخ میکشد، با این تفاوت که به دلایل مختلف اثر کمتری از این محصولات در بازارهای میوه تهران یافت میشود. یکی از این دلایل که از قضا دلیل مثبتی است، صادرات عمده محصول این خطه چه بهصورت تازه و چه صورت فرآوری شده یا خشکبار به سمت مقاصدی از جمله پاکستان است.فرمولی که سالها بازرگانان شرقی کشور با آن کار میکردند، تهاتر بوده است و عمده کالای وارداتیشان محصول استراتژیک برنج پاکستانی بوده است. با قوانین جدید و الزام برگرداندن عمده ارز ناشی از صادرات دیگر فرمول تهاتر به روش سابق جواب نمیدهد و نتیجه آن علاوه بر دپو شدن و ضایع شدن مقدار زیادی از محصولات باغی و خشکبار، کاهش واردات برنج پاکستانی و افزایش قیمت را حادث میشود که حتی بر قیمت برنج ایرانی نیز تاثیر میگذارد.در مثال سوم، تاثیر ارز بر میوههای استوایی جالب توجه است، میوههایی نظیر آناناس، موز و انبه که در زمان کودکی ما کمیاب بود، ولی اکنون امکان حذفش از سفره روزانه ما ایرانیها چه بهصورت تازه و چه بهصورت حالتهای مختلفی مانند کمپوت، آبمیوه و... چندان مقدور نیست. این میوهها نیز علاوه بر مصرفکننده فردی، مصرف صنعتی (کارخانههای شکلاتسازی، تولید کیک و...) و مصرف عمدهای در صنف قنادان را به خود اختصاص میدهد.اینجانب بهعنوان نگارنده و فردی که دستاندرکار تولید و عرضه میوه خشک است؛ با توجه به اینکه در ماههای اخیر قیمت موز مناسب از ۱۰ تا ۱۸ هزار تومان نوسان کرده است، توان ارائه یک لیست قیمت ثابت حتی برای بازار داخلی را ندارم و اگر ثبات قیمت را یکی از شروط صادرات در نظر بگیریم، درخصوص امکان صادرات پایدار دیگر نیازی به بحث موارد دیگر نیست.از طرف دیگر، نوسان ارز درخصوص این میوهها پدیده دیگری نظیر کمیاب شدن (به نوعی احتکار موقتی) را حادث میشود. شاید برای بازار عرضه، نبود چندروزه یک کالا حتی اثری بر دخل روزانه نداشته باشد، ولی برای صنعتی که نیاز به برنامهریزی تولید دارد؛ میوه خام بهعنوان مواد اولیه یک حلقه (هر چند حیاتی) از زنجیره تولید به حساب میآید و نبود آن باعث متوقف شدن هزینههای سربار قسمتهای دیگر نمیشود، بنابراین بار مالی سنگینی بر مجموعه وارد میکند.درخصوص مساله کارگری حتی افزایش دائمی ارز و کاهش ارزش پول ملی، باغداران میوه را با مشکل تامین نیروی انسانی مواجه کرده است. زیرا دیگر با روزی هفت دلار کار در گرمای مزرعه برای کارگری که اکثر درآمدش را برای خانوادهاش در کشور خودش میفرستد، دیگر خیلی مطلوب نیست. هر چند که مبالغ این صنعت، شاید قابل مقایسه با صنایعی همچون پتروشیمی نباشد، ولی ای کاش کسانی که برای وضعیت ارز و بازگرداندن ارز حاصل از صادرات تصمیم میگیرند با دیدی جامعتر راهکاری بیندیشند که علاوه بر منافع لحظهای، منافع باغدار و منافع تولیدکنندگان محصولات تبدیلی و خشکبار در آن لحاظ شود و آن راهکار شاید نداشتن فرمولی یکسان برای کل واردات و صادرات باشد. این مقاله بیان احوال گوشهای از بازندگان نوسان ارز بوده است، ولی فراموش نکنیم کسانی هستند که منافعشان در ثبات است، البته نه در ثبات قیمت ارز بلکه در ثبات نوسان ارز.