این پراکندگی اسناد بالادستی باعث شده هر سازمانی در بخش حمل‌ونقل به صورت جزیره‌‌‌ای کار خود را انجام دهد و نظام یکپارچه‌‌‌ای در این بخش شکل نگیرد و همین باعث شده پیشرفت‌‌‌ها در حالت‌‌‌های مختلف هوایی، دریایی، ریلی و جاده‌‌‌ای شفاف نباشد و همچنین مشخص نشود که افق حمل‌ونقل کشور به سمت کدام یک از این حالت‌‌‌ها در حال حرکت است.

لزوم تغییر در سیاست‌‌‌های کلی بخش حمل‌ونقل کشور احساس می‌شود، زیرا کشورهای اطراف ایران با نگاه نوین به حکمرانی حمل‌ونقل به سرعت در حال ایجاد پیوستگی در بخش‌‌‌های مختلف برای رسیدن به اهداف خود هستند، ولی متاسفانه ما همچنان فاقد یک حکمرانی مطلوب در این بخش هستیم. کشورهای اطراف ما تفکر نوینی را در این بخش شکل داده‌‌‌اند مثلا طرح جامع ترکیه تا سال ۲۰۵۰ به نحو مناسبی با مطالعه و آینده‌‌‌نگری شیوه‌‌‌های مختلف حمل‌ونقل را در نظر گرفته است. ما نباید از این قافله عقب بمانیم.

نگاه امروز کشورهایی چون ترکیه، هند، چین و... به حمل‌ونقل با نگاهی که دو سال پیش به این بخش داشته‌‌‌اند متفاوت است و دائما در حال بازنگری هستند؛ ولی سیاست‌‌‌های کلی حمل‌ونقل در کشور ما مصوب سال ۱۳۷۹ است. ما باید از سرچشمه در این موضوع بازنگری کنیم تا با ایجاد گفتمان جدید، زنجیره تامین به نحو احسن شکل بگیرد.

عراق برای استفاده از ظرفیت‌‌‌های ریلی، جاده‌‌‌ای و بندری در حمل‌ونقل در حال برنامه‌‌‌ریزی است و این کشور با پروژه «راه توسعه» در حال شکل دادن یک مسیر ۱۷۰۰ کیلومتری با ترکیب ریل، جاده و بندر است تا سالانه ۱۰۰ میلیون تن بار در این مسیر جابه‌‌‌جا کند. متاسفانه ما در کشور این نوع مطالعات و دیدگاه‌‌‌ها را نداریم.

داشتن طرح جامع و مقید بودن به آن نیازمند فرهنگ‌‌‌سازی در سطوح کلان، میان و خرد است. لایه کلان مربوط به نحوه برخورد ما با فناوری‌‌‌های جدید است مثلا وقتی طرح جامع برای ۲۰ سال آینده بسته می‌شود باید نظم نوین، به‌روز شدن فناوری، پیش‌بینی از آینده و دید آینده‌نگرانه را هم لحاظ کنیم. در لایه میانی که مربوط به ارتباط میان سازمان‌ها و نهادهاست باید پیوستگی وجود داشته باشد. به فرض دولت سند جامع را تدوین کند با توقعاتی که وعده‌‌‌های برخی نمایندگان مجلس در حوزه‌‌‌های انتخابیه ایجاد کرده باید چه کار کنیم؟ سطح خرد هم مربوط به رفتارهای سازمان‌هاست که باید اندیشه آینده‌نگرانه داشته باشند. بنابراین با این شرایط اگر الان طرح جامع هم تصویب شود چه ضمانتی وجود دارد که تمام ارکان کشور پیشرو این طرح باشند؟ مثلا در قالب آن وزارت صمت مسائل بغرنج واردات کشنده را چگونه حل کند؟ بنابراین ما در هر سه لایه مشکل داریم.

راهکار این است که اندیشه جدیدی در حکمرانی حمل‌ونقل کشور ایجاد کنیم که خروجی آن می‌تواند طرح جامع باشد که باید برای اجرای درست مدام ارزیابی و بازنگری شود. به هر حال در شرایط کنونی، همه کشورهای اطراف ما در حال شکل دادن پیوستگی در حمل‌ونقل خود هستند. مثلا در چارت سازمانی وزارت حمل‌ونقل عربستان یا ترکیه به حکمرانی و حکمروایی در حوزه حمل‌ونقل اهمیت زیادی داده شده است ولی برای ما هنوز از آن اهمیت برخوردار نیست.

ما باید در سیاست‌‌‌های کلی حوزه حمل‌ونقل که متعلق به سال ۱۳۷۹ است بازنگری کنیم تا این وضعیت درست شود. همزمان در جامعه نخبگانی عملیات ادراک‌سازی انجام شود چون در حوزه ترانزیت درگیر جنگ شناختی هستیم و عملیات ادراک‌سازی در سه لایه کلان، میانی و خرد بسیار لازم است و نسبت به موضوع حمل‌ونقل نقش رسانه‌‌‌ای اهمیت بسیار زیادی دارد.

متاسفانه ایران در موضوع حمل‌ونقل منزوی شده است. ما زمانی با در اختیار داشتن جاده ابریشم گران‌ترین کالای جهان را حمل می‌‌‌کردیم ولی امروز چه وضعیتی داریم؟ امروز اگر کشور ما از عرصه حمل‌ونقل حذف شود در منطقه اتفاق خاصی رخ می‌دهد؟ اما اگر بندر جبل‌‌‌علی امارات برای ۲۴ ساعت کار نکند کل زنجیره تامین مختل می‌شود.

در بحث حمل‌ونقل ریلی ما قطار برنامه‌‌‌ای نداریم. در این شرایط خود را جای تاجری بگذارید که قصد دارد کالای خود را به وسیله راه‌‌‌آهن جابه‌جا کند بنابراین باید منتظر بمانید تا یک قطار فراهم شود و بار شما را جابه‌‌‌جا کند.

ما در بخش حمل‌ونقل باید به کشورهای اطراف خود نگاه کنیم. اگر از این قافله عقب بمانیم جبران آن دیگر سخت خواهد بود.