آنچه مهم است وقوع و وجود چنین مشخصه‌‌‌هایی است، اما دسته‌‌‌بندی شناور آنها چندان خللی به اصل موضوع وارد نمی‌‌‌کند. مساله مهم اما، میزان همپوشانی و همراهی این شاخص‌‌‌ها با مفهوم وسیع توسعه پایدار است. آن‌گونه که «کمبل» و «هک» هدف سه‌‌‌گانه‌‌‌ای را برای توسعه پایدار مطرح می‌کنند. اهداف اقتصادی، اکولوژیکی و اجتماعی سه‌‌‌گانه مهمی است که تناسب و توازن منطقی میان رئوس آن می‌تواند جهانی پویا، زیبا و مرفه را برای همه پدید آورد. اگرچه انقلاب‌‌‌های صنعتی اول و دوم، عصر پیشرفت صنعت و اقتصاد را به سرعت رقم زد، ولیکن منتقدان به ناترازی شاخص‌‌‌های زیست پاک و آسیب‌‌‌های اجتماعی آن باور دارند. رویکرد متکی بر سود اقتصادی صرف از مواردی است که بسیاری آن را عامل دگرگونی و تغییرات اقلیمی و زیست محیطی می‌‌‌دانند. کنفرانس‌‌‌ها و پیمان‌‌‌های بین‌المللی از براتلند، ریو و لندن تا نشست‌‌‌های ناشی از نگرانی‌های روزافزون تاثیر توسعه صنعتی بر محیط‌زیست در پکن، پاریس و کیگالی نشان از اهمیت حوزه محیط‌زیست کره زمین برای عموم جهان دارد.

فارغ از تناقض‌‌‌های ماهوی و نقض پیمان‌‌‌های عمدتا سیاسی، نمی‌توان توسعه متوازن و پایدار را بدون توجه به تناسب میان سه ضلع اصلی آن برقرار کرد. قابل درک است که فربه شدن هر ضلع منجر به ضعف ضلعی دیگر خواهد شد. امروزه مساله اصلی یافتن راه‌‌‌حل منطقی میان توسعه صنعت و حفاظت از محیط‌زیست است. انقلاب‌‌‌های سوم و چهارم صنعتی گامی موثر و علمی در این مسیر بوده است. اصولا نه می‌توان به بهانه محیط‌زیست و حفظ یکپارچگی اکوسیستم و تنوع زیستی و دغدغه روزافزون دوستداران این حوزه، خط بطلان بر رشد و توسعه صنعتی به عنوان یکی از ملزومات اقتصادی توسعه پایدار کشید و نه زیست کره را قربانی توسعه صنعتی کرد. آنچه به وضوح مشخص است، توسعه صنعتی اعم از معدن و فولاد تا صنایع الکترونیک و مخابراتی و انرژی زنجیره‌‌‌ای از ارزش افزوده را به وجود می‌‌‌آورند که نهایتا رشد، رفاه، کارآیی و پویایی اجتماعی را به دنبال خواهد داشت. این مهم خود بر شاخص‌‌‌هایی نظیر همبستگی اجتماعی، توانمندسازی جوامع و توسعه نهادی به عنوان شاخص‌‌‌های اجتماعی توسعه پایدار موثرند. نگاهی دقیق نشان می‌دهد حل مناقشه میان رشد و توسعه صنعتی و حفاظت از محیط‌زیست کلید تکامل سه‌وجهی توسعه پایدار است.

در این میان رشد علم، موجبات حرکت سریع به سمت توسعه صنعتی را فراهم می‌‌‌آورد. شاید بتوان مولفه مهم دستاوردهای علمی نوین را تناسب و حساسیت آنها به اکوسیستم کره دانست. یافته‌‌‌های جدید علمی- صنعتی در قالب طرح توسعه پایدار به همان اندازه که بر توسعه صنعتی و رشد اقتصادی تاکید دارد، به مقوله محیط‌زیست و مسائل اجتماعی نیز حساس است.

امروزه بخش معدن و فولاد به‌عنوان یک مولفه مهم و راهبردی در صنعت و اقتصاد مطرح می‌شود. بخش معدن و فولادسازی در کنار نفت و پتروشیمی، مهم‌ترین صنایع در تولید ناخالص داخلی کشورها به شمار می‌‌‌آیند، هرچند طرفداران جدی محیط‌زیست وجود آنها را بسیار آلاینده می‌‌‌دانند. ولی آلودگی‌‌‌های ناشی از صنایع الکترونیک و حتی کشاورزی و... را نباید از نظر دور داشت. از آنجا که فرآیند توسعه ارتباط مستقیمی با منابع طبیعی دارد هم بخشی از محیط‌زیست تحت‌الشعاع قرار خواهد گرفت و هم حساسیت حامیان محیط‌زیست را تشدید می‌کند. اما پذیرش این نکته که توسعه صنعتی و محیط‌زیست در یک قالب قرار دارند بخشی از راه‌‌‌حل نهایی این مناقشه است. به واسطه رشد علمی صنایعی مانند فولاد، مس و سایر فلزات، به‌دلیل استحصال مواد اولیه از دل طبیعت از ابتدای زنجیره تا انتها به دنبال راهکاری جایگزین هستند. وقوع انقلاب سوم صنعتی و متعاقب آن انقلاب چهارم، ایده و آرزوی ورود به دوران پساکربن را بیش از هر زمان به تحقق نزدیک کرده است. استفاده روزافزون از انرژی‌‌‌های تجدیدپذیر، انرژی حاصل از پنل‌‌‌های خورشیدی و انرژی پاک مانند نیروی باد، حرکت به سمت اینترنت انرژی؛ به معنای ایجاد هاب‌های انرژی در محله‌‌‌ها و اشتراک آن (برق سبز) و تغییر در ناوگان حمل‌‌‌ونقل محرکی برای به‌روزآوری فناوری‌‌‌های بخش صنعت و معدن شده است.

امروزه درکنار فولاد سبز سخن از معدن‌کاری سبز متداول و مرسوم شده است. پدیده‌‌‌ای که دو دهه از عمر آن می‌‌‌گذرد، دریچه‌‌‌ای را در بخش معدن گشوده است که از مهم‌ترین اثرات و نتایج آن صیانت از محیط‌زیست است. رشد علمی باعث حرکت و تغییر از پارادایم سنتی صنعت به سمت مدرن و سبز شده است. رویکرد معدن‌کاری سبزGreen Mining  به‌کارگیری روش‌های علمی برای کاهش آسیب‌‌‌های زیست محیطی بخش معدن است. استفاده از روش‌های سنتی و تجهیزات با فناوری قدیمی در مراحل اکتشاف، استخراج و حمل باعث افزایش ضریب آسیب به اکوسیستم معادن شده بود. در حال حاضر به‌کارگیری تجهیزات ماهواره‌‌‌ای و عمق‌‌‌سنجی و کانی‌‌‌سنجی در کشورهای پیشرو بخش معدن مانند چین، استرالیا، سوئد و... توانسته است نتایج رضایت‌بخشی را به ثبت برساند. در مراحل بعدی استفاده از فناوری‌‌‌های نوین به جای روش قدیمی‌‌‌تر (استفاده از الکترومغناطیس به جای مواد شیمیایی) در مرحله فرآوری و افزایش فرآوری کانسنگ‌‌‌ها، باعث کاهش اثرات نامطلوب زیست محیطی شده است.

خنثی‌سازی معادن و جنگل‌‌‌کاری، مهار و دفع کاملا ایمن پساب صنعتی و نگهداری و بازفرآوری باطله و مهار اسید و زهاب اسیدی برای نگهداری و دفع ایمن FeS۲ از مهم‌ترین اقدامات معدن‌کاری سبز است که کمک شایانی به حفظ محیط‌زیست کرده است. در نهایت بازسازی معادن متروکه به‌عنوان یک رویکرد اجتماعی در قالب تعهد شرکت‌ها به محیط‌زیست و زیست اجتماعی انسان مورد استفاده قرار می‌گیرد. این مساله از آن رو مهم است که دو وجه اصلی توسعه پایدار یعنی رشد اقتصادی در قالب توسعه صنعتی و محیط‌زیست و مسوولیت اجتماعی در یک هماهنگی کامل عمل می‌‌‌کند و در نتیجه رفاه، توسعه و جهانی کمتر آلوده را رقم می‌‌‌زند. استفاده از فناوری استخراج زیرزمینی معادن از دیگر راهکارهای سودمند و حافظ محیط‌زیست در بخش معدن است که تاثیر بسزایی بر همگونگی و پایداری وجوه توسعه دارد. البته باید اذعان کرد این مساله نیازمند بازطراحی برنامه‌‌‌های کلان بخش معدن و سیاستگذاری‌‌‌های دقیق علمی است اما این اقدام در کنار استراتژی تبدیل معادن متروکه به موزه می‌تواند راهکاری مهم در تقویت فرآیند توسعه پایدار باشد. در حالی که کشورهای مختلف دنیا به سمت معدن‌کاری سبز حرکت می‌کنند، ضروری است که ایران نیز با دارا بودن پتانسیل معدنی بالا و پهنه‌‌‌های معدنی مختلف در کنار مزیت نیروی انسانی مناسب، برای رقابت‌‌‌پذیری بالاتر در بازارهای جهانی، حفظ بازه ارزش افزوده ناشی از صادرات محصولات باکیفیت منطبق بر استانداردهای زیست محیطی، در این مسیر به صورت جدی‌‌‌تر گام بردارد. در این راستا تدوین استراتژی سطح کلان، استفاده از فناوری‌‌‌های روز دنیا در تمامی زنجیره از اکتشاف تا حمل، تجهیز ناوگان حمل در معادن، تغییر شیوه‌‌‌های انفجاری و استفاده از پتانسیل بخش خصوصی با لحاظ قوانین بالاسری راهگشاست. ناگفته پیداست که رعایت جنبه‌‌‌های مختلف توسعه پایدار، مستلزم عزمی جدی و تلاشی همه‌جانبه است و صیانت از محیط‌زیست و توسعه صنعتی و اقتصادی به صورت همزمان و بدون حذف هیچ یک از ابعاد آن، نتیحه‌‌‌ای خوشایند، سودآور و متوازن را به همراه دارد.