سرآشپز سوپراستاری که کسب و کار و آشپزی را ترکیب کرد
شنیدهایم که به تازگی در برنامه MBA هاروارد پذیرفته شدهاید. چرا برای شرکت در این برنامه درخواست دادید؟
همیشه در مورد نقطه اشتراک بین کسب و کار و غذا زیاد فکر میکردم. و از دوران کالج، میدانستم که میخواهم چنین ترکیبی را دنبال کنم. در رستورانهای زیادی شاهد بودهام که دو نوع فرد اصلی داریم - یکی سرآشپزی که با آشپزخانه آشنایی دارد و مدیری که از جنبه تجاری همه چیز را تحت کنترل دارد. طرح اصلی من این بود که به رستورانها بروم و در بخش مربوط به غذا کار کنم و همه چیز را یاد بگیرم. و بعد از MBA برای تبدیل شدن به یک مدیر رستوران خوب استفاده کنم.
چه مدت است آشپزی میکنید؟
از وقتی ۷ یا ۸ ساله بودم. واقعا از همان زمان دستور غذاها را میخواندم. در دوران دبیرستان و کالج در رستورانها کار میکردم. اولین جایی که کار کردم، رستوران آل فورنو در شهر محل زندگیام، پراویدنس بود که همه آن را میشناختند و پیتزاهای گریل آن معروف بود. من در آشپزخانه بودم و محیط آنجا بسیار سرگرمکننده و پرهیجان بود. هر شب جمعیت در آنجا پر میشد. در طول زمان، به من اجازه دادند مسوولیتهای بیشتری بپذیرم و در نهایت این امکان را پیدا کردم که غذاها را برای سرو آماده کنم؛ کاری که هر کسی نمیتوانست انجام دهد. حس فوقالعادهای داشتم.
اولین کتابت به نام «سقوط چاقو» در ماه ژوئن چاپ میشود. این عنوان با توجه به مهارت شما در استفاده از چاقوی آشپزی عالی به نظر میرسد. اما به نظر من کمی ترسناک است.
مهارت من در آشپزی به خاطر نترسیدن و اعتماد به نفس است. برخی افراد میترسند. در آشپزخانه چاقو و آب جوش و کلی چیزهای خطرناک دیگر وجود دارد. باید این اعتماد به نفس را در خود ایجاد کنید و نترسید. این موضوع در کسب و کار هم مطرح است.
شغل شما الان چند جنبه پیدا کرده است: کتابنویسی، ساخت فیلم و اداره استارتآپ نمک. چه درایتی را میتوانید به اشتراک بگذارید که ممکن است افراد در مدرسه کسب و کار یاد نگیرند؟
واقعیت این است که همه چیز در قالب یک تیم اتفاق میافتد. من در واقع ویترین همه کارهایی هستم که انجام میشود، اما بخش بزرگی از عملیات پشت صحنه است. از راهاندازی استارتآپ اوزمو بسیار خوشحالم، در طول زمان بلوغ بیشتری پیدا کردهام و در آرام پیش بردن کارها و نه گفتن بهتر شدهام. یاد میگیرم چطور مسائل را با هم یکپارچه کنم. فکر میکنم رمز موفقیتم همین باشد.