در عصر حاضر مدیریت یک شرکت معدنی و صنعتی شامل داشتن یک مدل کسب و کار جذاب برای سرمایه‌گذاری و حفظ ثبات و پایداری در عملیات بلندمدت معدن‌کاری است.در این استراتژی جدید، توجه به فناوری، قطعه کلیدی پازل است. این فناوری‌‌‌ها شامل تکنولوژی‌های پردازش داده، ارائه رویکردهای جدید در تجزیه و تحلیل، هوش مصنوعی، روباتیک، بلاک‌چین و اینترنت اشیاست. یکی دیگر از چالش‌های این دوران تحول، چالش جمع‌‌‌آوری داده از فرآیند معدن‌کاری است که مستلزم استفاده گسترده از سنسورهاست. اکنون این استراتژی‌‌‌های جدید شرکت‌های معدنی است که باید بازار حوزه تجهیزات و ماشین‌آلات معدنی (METS)را ترسیم کند. نبود تجهیزات و ماشین‌آلات به‌روز و حکمرانی بخش METS به دلیل نبود استراتژی مناسب شرکت‌های معدنی در این زمینه بوده است. معدن‌کاری دیجیتال یک مزیت رقابتی است و برای طولانی‌مدت در اکوسیستم معدن باقی خواهد ماند. در این دوران تحول، هم بهره‌‌‌وری و کاهش هزینه مطرح است، هم مباحثی مانند ایمنی، زنجیره تامین، منابع انسانی، آب و انرژی، فرصت‌‌‌های جدیدی را برای مجموعه‌های معدنی خلق کرده است. ایمنی یک مساله حیاتی است. معدن‌کاری در حوزه ایمنی هیچ زمان شهرت خوبی نداشته اما انتظار می‌رود که با پیشرفت فناوری، موضوع ایمنی بیشترین توجه را به خود جلب کند.

زنجیره تامین نیز یکی دیگر از موضوعات مهم در حوزه معدن است. دیجیتالی ساختن زنجیره تامین، به صورت یک شبکه تامین دیجیتال، همراه با حلقه‌‌‌های متعدد و مفقوده، که پیوندهای موثری از سایت‌های حفاری تا شبکه ترابری محصول نهایی را مرتبط می‌‌‌سازد، از ضروریات این روزهای حوزه معدن است. دیجیتالی ساختن زنجیره تامین، همچنین بهره‌‌‌وری فرآیند و استفاده موثر از دارایی را افزایش می‌دهد.

منابع انسانی در دوران تحول، اهمیت بیشتری پیدا کرده است. تعارض منافع ذی‌نفعان، کارگران، مشتریان، سازمان‌های نظارتی و شبکه‌ها، بیش از پیش حائز اهمیت است. این موضوع تنها مقبولیت لفظی یا اجبار قانونی در راستای مسوولیت اجتماعی شرکت نیست، بلکه برای ارگانیک کردن روابط است.

دو مورد دیگر که سبب هدر رفتن منابع مالی شرکت‌های معدنی می‌شود، آب و انرژی هستند. بهینه‌‌‌سازی هر دو در حال حاضر یک شرط اساسی برای مدل‌‌‌های کسب و کار موفق است که هر دو تحت فشار شدید توسط ناظران خارجی و جوامع محلی هستند. البته مدیریت صحیح آب و انرژی سبب مدیریت بهتر محیط‌زیست شده و از این منظر نیز حائز اهمیت است. همچنین مدیریت بهتر محیط‌زیست ممکن است بخش معدن را از انتقاد به عنوان ویرانگر محیط‌زیست مبرا کند.

باز طراحی و سازماندهی مجدد صنعت معدن، در راستای تحول دیجیتال به هیچ وجه نمی‌تواند یک فرآیند از بالا به پایین باشد. باید با آماده کردن کارکنان برای چنین تحولی، رویکردی از پایین به بالا اتخاذ کرد. منابع انسانی در این مسیر عامل تعیین‌کننده‌ای هستند. نمی‌توان آنها را نادیده گرفت، حتی قرار دادن آنها در موقعیت ثانویه از نظر آمادگی برای چالش‌های نوظهور در صنعت معدن فاجعه بار خواهد بود. کارکنان باید آموزش ببینند و نیروی جدید با اولویت‌‌‌بندی استعدادها به طور مناسب جذب و استخدام شوند.  عوامل فنی و فیزیکی منطبق بر تغییر تقاضا و بازار رو به رشد مواد معدنی، چالش دیگر شرکت‌های معدنی است. پاسخ به نیازهای جدید بازار کار بسیار بزرگ و پیچیده است و تنها مسیر پیش روی شرکت‌های معدنی به‌روز ماندن و حرکت منطبق بر امواج تغییر است. در مجموع، بزرگ‌ترین چالش پیش روی معادن و صنایع معدنی، تغییر نگرش و نگاه به این صنعت است زیرا زیرساخت‌‌‌های همه‌‌ قدم‌‌‌های بعدی است.