تبعات سنگین تخصیص ارز دولتی برای شرکتهای پخش
دولت ارز ترجیحی را به بیمه بدهد
با توجه به اینکه بیش از ۹۰درصد مردم کشور تحت پوشش بیمه هستند، درصورت آزادسازی نرخ ارز اگر بیمه در این بخش وارد شود و چتر حمایتی خود را گستردهتر کند، این مساله حل میشود. در هر صورت دولت یارانه خود را با اعطای ارز ۴۲۰۰ تومانی ارائه میکند و میتواند به جای اینکه به شرکتهای دارویی این ارز ترجیحی را ارائه کند، آن را به بیمه ارائه کند که در این حالت نتایج بسیار بهتری در کشور به همراه خواهد داشت.
امروز با افتخار سفره دارویی ما برای کل کشورهای منطقه پهن است. افغانستان، عراق، آذربایجان، ترکیه و کشورهای CIS داروهای تولیدی ما را قبول دارند و خریداری و مصرف میکنند. اگر نرخ ارز دارویی آزاد باشد، فروش دارو برای مملکت درآمدزایی به همراه خواهد داشت. اما وقتی ارز ۴۲۰۰ تومانی ارائه شود، تبدیل به قاچاق معکوس و نقطه ضعف میشود. در حال حاضر ما با قاچاق معکوس دارو در کشور مواجهیم و تمام داروهای ما زیر قیمت جهانی است. در حال حاضر ما به دو دلیل در حال از دست دادن بازار صادراتی خود در کشورهای CIS، عراق و افغانستان هستیم. دلیل اول ارز ۴۲۰۰ تومانی است و دلیل دوم این است که هیچ راهکار مناسبی برای کنترل محمولههای وارداتی و صادراتی وجود ندارد. از آن طرف وزارت بهداشت بر حمایت از صادرات تاکید دارد؛ در حالی که با ارز ۴۲۰۰ تومانی عملا صادرات را تعطیل کرده و با این رویکرد حتی کشورهای منطقه که نیاز به داروهای ما دارند، دچار مشکلات بسیاری میشوند.
نبود حمایت از شرکتهای پخش
از طرف دیگر دولت در هیچ برهه زمانی از ما حمایت نکرده و از ابتدا حساب ما را از بخش تولید جدا کرده است. به این معنا که تولیدکننده در شهرک صنعتی امکان گرفتن زمین و امکانات را دارد و کارهای خود را به انجام میرساند، اما شرکتهای پخش اجازه ندارند در شهرک صنعتی شعبه راهاندازی کرده و به توزیع دارو مشغول شوند. درواقع دولت باور ندارد که بخش خدمات هم میتواند GDP خوبی را برای کشور فراهم و همچنین اشتغالزایی ایجاد کند. در ایالات متحده آمریکا که غول صنعتی دنیا است و همچنین آلمان و ژاپن، بین ۷۵ تا ۸۰درصد GDP بر بخش خدمات استوار است. بدیهی است که حتی اگر کالاهای باکیفیت بسیار بالا در ایران تولید یا از کشورهای دیگر وارد شود، اما سیستم پخش در کنار آنها نباشد، عدالت در توزیع دارو اتفاق نمیافتد. شرکت پخش مهمترین ابزار حاکمیتی برای عدالت در توزیع در کل مناطق کشور بوده است. به طوری که از اسفند ۹۸ با آغاز شیوع کرونا تا پایان خرداد ۱۴۰۰ همکاران و شعب ما در سیستم پخش، تعطیلی و مرخصی نداشتند و همه به صورت شبانهروزی کار میکردند. هر محصولی در هر زمانی که در عرصه شرکتهای پخش قرار گرفت، فراوانی آن محصول در کشور ثابت شد. به طوری که مشکل مواد ضدعفونیکننده در همان اوایل شیوع کرونا برطرف شد، چون همه تولیدات را به شرکتهای پخش تحویل میدادند. هرچند در ابتدا به دلیل تاخیر وزارت بهداشت با کمبود ماسک مواجه شدیم، اما به محض اینکه ماسک در اختیار ما قرار دادند، شاهد فراوانی در عرضه و فروش ماسک در کشور بودیم.
دولت بخش خدمات را ارج نهد
حال توقع ما از دولت این است که مداخلات وزارت بهداشت نسبت به شرکتهای پخش پایان یابد که در این صورت، ۹۰ درصد مشکلات ما حل خواهد شد. دوم اینکه دولت باید خدمات را همپای تولید ببیند و بخش خدمات را ارج نهد. همانطور که در دنیا به این باور رسیدهاند که به ازای هر واحد تولیدی باید چند واحد خدماتی دایر شود تا چرخ مملکت و تولید بچرخد. تجربه ثابت کرده در هر جایی که ما سیستم پخش و توزیع منظم در اختیار داریم، همه امور کنترل شده است و مشکلی وجود ندارد. اما در جایی که سیستم توزیع منظم وجود ندارد، مشکلات بسیار است. در حوزههایی مثل فولاد، آهن، میلگرد، سیمان و... به دلیل نبود سیستم توزیع منظم همواره با مشکل مواجهیم و درمقابل در بخش کالاهایی مثل شیر و لبنیات به دلیل حضور سیستم توزیع قوی مشکل خاصی وجود ندارد. همچنین درخصوص برندهای معروف کالاهایی مانند روغن و برنج به دلیل حضور سیستم توزیع قوی مشکلات کمتر است، اما در جایی که این سیستم توزیع را نداریم مشکلات زیاد است و کمبودهای بسیاری وجود دارد.
الزامات سرمایهگذاری در صنعت پخش
سرمایهگذار برای سرمایهگذاری در صنعت پخش به دو مورد توجه دارد؛ یکی راندمان است که اگر هزینهها بالا است، راندمان هم بالا باشد. دوم امنیت است. ما در جذب سرمایهگذار موفق نبودهایم و سرمایهپذیری را هم از دست دادهایم. ابتدا سرمایهگذار داخلی باید احساس ثبات و امنیت کند تا اقدام به سرمایهگذاری کند و سرمایهگذاری وی تداوم داشته باشد. ما ثبات قوانین نداریم و قوانین حتی به طور روزانه تغییر میکند. حاشیه سود ما بسیار پایین و در مقابل، هزینههای ما بالا است. اگر هزینهها بالا است، درآمد هم باید متناسب با آن بالا برود. اگر درآمد متناسب با هزینه بالا نرود، سلامت کار به خطر میافتد. اگر قرار است دولت ارز ۴۲۰۰ تومانی را حفظ کند، باید انرژی، کارگر و تجهیزات و خودروی موردنیاز ما را نیز برمبنای ارز ۴۲۰۰ تومانی تامین کند که ممکن نیست. در واقع انتظار میرود با توجه به بالارفتن هزینهها درآمد ما را نیز افزایش دهند تا بتوانیم به فعالیت خود ادامه دهیم. امروز درآمد ما را در محدوده ارز ۴۲۰۰ تومانی ثابت نگه داشتهاند؛ در حالی که هزینههای ما در بخشهای مختلف بسیار بالا رفته و ما این گرفتاریها را در صنعت پخش داریم.