چالشهای پیش روی اقتصاد کشاورزی
اقتصاد کشاورزی مجموعهای از علوم و روشهای اقتصادی موثر در امور کشاورزی، تولید و توسعه را بهکار میگیرد تا کشاورز بتواند با مقدار زمین و سایر لوازمی که در اختیار دارد سود بیشتری به دست آورد. بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که اقتصاد کشاورزی، روشهای چگونگی استفاده مطلوب و بهینه از منابع در بخش کشاورزی را از طریق شیوهها و ابزار کارآمد خود مورد مطالعه قرار میدهد.
بدون شک برای ایجاد توسعه اقتصادی پایدار در حوزه کشاورزی و همراستای با اقتصاد مقاومتی بهعنوان یکی از خطمشیهای کلان کشور در این حوزه، مد نظر قرار دادن دو مقوله اهمیت زیادی دارد:
نخست، عوامل فیزیکی تولید، مانند زمین، بذر، آب، نیروی کار و ... که وجود آنها از نظر کمی و کیفی شرط لازم تولید است؛ اما شرط کافی انجام کار نیست و دوم، عوامل غیرفیزیکی تولید، که ریشه در مدیریت وعلم اقتصاد دارند.
با توجه به اهمیت و ضرورت مدیریت و علم اقتصاد، این عوامل بهعنوان شرط کافی تولید تلقی میشوند. بنابراین برای خلق کشاورزی مطلوب و بهینه، وجود عوامل فیزیکی و غیرفیزیکی تولید، در کنار یکدیگر لازم و ملزوم هم هستند.
با توجه به نکته آخر، چالشهای پیش روی اقتصاد در بخش کشاورزی را می توان در دو مقوله مورد بررسی قرار داد.
نخست عوامل فیزیکی هستند که پدیده غالب در این بخش کمبود آب یا به عبارتی مواجهه با خشکسالی است. اما سوال اصلی این است که چگونه میتوانیم بر بزرگترین مشکل فیزیکی در امر اقتصاد کشاورزی غلبه کنیم؟
اینجاست که باید دست به دامان عوامل غیرفیزیکی بهویژه مدیریت شد. مدیریت آب؛ واژهای قدیمی با مفهومی که هر روز جدیدتر میشود. زمانی که از مدیریت آب سخن به میان میآید، ذهن ناخودآگاه به سمت آبیاری قطرهای میرود. اما آیا به واقع مدیریت آب فقط استفاده از آبیاری قطرهای است؟ بهطور حتم پاسخ به غیر از خیر چیز دیگری نمیتواند باشد. افزایش آگاهی عمومی برای بهرهبرداری و استفاده صحیح از آب، مدیریت تقاضا میان کاربریهای مختلف و صنایع، عدم راهاندازی صنایع آببر در مناطق کشاورزی و تصفیه وبازچرخانی پسابها در چرخه مصرف تنها بخشی از هنر مدیریت آب در دنیای امروز است.
کوچک و نامنظم بودن ساختار زمینهای کشاورزی که موجب هدررفت آب و عدم بهرهوری مناسب در استفاده از زمین میشود از دیگر چالشهای پیشرو محسوب میشود.
ولی مشکلات در بخش غیرفیزیکی کشاورزی که شامل مدیریت و اقتصاد است از چنان اهمیتی برخوردار است که به جرات میتوان گفت که میتواند بخش قابل توجهی از مشکلات فیزیکی را مرتفع کند.
اهمیت مدیریت در تامین مواد غذایی
یکی از موضوعات اصلی در عوامل غیرفیزیکی کشاورزی، مدیریت بیمه است. کشاورزی همواره یک فعالیت توام با ریسک است و بیمه کشاورزی در قرن بیست و یکم یکی از مهم ترین موارد گذار کشاورزی از مراحل سنتی به مدرن و تجاریسازی برای پیوستن این بخـش به نظام تجارت جهانی و بازارهای بینالمللی است که میتواند بهترین چتر امنیتی برای فعالان این بخش تلقی شود.
مدیریت میتواند برای توسعه، گسترش و تامین امنیت غذایی، ورود به رقابت جهانی و تاثیرگذاری موثر در این بازار وسیع از بازوی بیمه محصولات کشاورزی بهعنوان یک اهرم تاثیرگذار استفاده کند و در سطح کلان، دولت میتواند بخشی از هزینههای بیمه را برای اطمینانبخشی به کشاورزان و حمایت از آنها در چارچوب یارانه برای رسیدن به هدفها و برنامههای بالادستی پرداخت کند.
از دیگر عوامل غیر فیزیکی، ضایعات محصولات کشاورزی است که بهدلیل کافی نبودن تجهیزات و ماشینآلات مورد نیاز یا فاصله زیاد نسبت به مراکز تولید برای برداشت انواع محصولات زراعی و باغی و نبود صنایع بستهبندی، تبدیلی و تکمیلی در جوار مراکز تولید، موجب شده است که در برخی محصولات، حاصل دسترنج تولیدکنندگان هدر برود و حتی در برخی موارد در محصولاتی که بازار مصرفی داخلی بهشدت نیازمند آن است نابسامانی عرضه را به همراه داشته باشد و ضایعات مانعی در جهت تامین این نیاز بوده است که لزوم مدیریت صحیح را طلب میکند و میتوان با یک برنامهریزی دقیق حجم قابل ملاحظهای از این ضایعات را کم کرد.
مدیریت در امر کشاورزی زمانی حائز اهمیت میشود که بدانیم سالانه حدود ۳۵درصد از محصولات کشاورزی ایران به ارزش تقریبی ۳میلیارد و ۷۰۰میلیون دلار از بین میرود. این رقم آنقدر جالب توجه است که بتوان برای آن برنامهریزی کرد. رقمی معادل فروش تقریبی ۵۰ میلیون بشکه نفت با قیمت ۷۵دلار.
تبدیل زمینهای مرغوب کشاورزی به ویلا آن هم بهدلیل ارزش افزوده مضاعف و سوءمدیریت و عدم حمایت مسوولان از کشاورزی یکی دیگر از مشکلات غیرفیزیکی در اقتصاد کشاورزی محسوب میشود.
در یک اقتصاد رو به رشد، بخش کشاورزی معمولا مهمترین بخش اقتصاد و موتور محرکه زایش است؛ زیرا رسالت تولید وتهیه مواد غذایی، اشتغالزایی گسترده، جلوگیری از خروج ارز و حتی ارزآوری و تحقق اقتصاد مقاومتی بر عهده این بخش است و اگر بخواهیم نسبت به عملکرد این حوزه صادق باشیم، باید عنوان کرد که میزان بهرهوری بخش کشاورزی در اقتصاد بسیار پایین است. با توجه به آنچه بیان شد، شرط لازم برای تحقق این کار آن است که تولید کشاورزی از شیوه سنتی خارج شود. اما نکتهای را که باید مد نظر قرار داد این است که خروج از شرایط سنتی فقط شامل کشاورزی نباشد و در سایر بخشها نیز باید این تحول ایجاد شود و شیوه تولید و اقتصادی جدیدی در تمام عرصهها حاکم شود.