در گفتوگوی یک فعال ماینینگ با «دنیایاقتصاد» مطرح شد
چقدر از برق تولیدی کشور صرف ماینینگ میشود؟
به گفته نایب رئیس سابق کارگروه ماینینگ، در یک شانتاژ خبری اعلام شد که ۷ درصد برق تولیدی کشور در یک مزرعه استخراج در غرب مصرف میشود که این نشاندهنده عدم درک صحیح از مقدار بزرگی ۷ درصد کل برق کشور است، کل صنعت فولاد در ایران حدود ۸ یا ۹ درصد برق کشور را مصرف میکند، بنابراین منطقی به نظر نمیرسد که یک کارخانه بتواند ۷درصد برق کشور را مصرف کند.
امیر بیات معتقد است: کل نیروگاههای مزارع استخراج مجاز، ۲ هزار مگاوات برق مصرف میکند، ما در ساعت، ۷۰ هزار مگاوات تولید برق داریم. بارها طی بررسیهایی نتیجهگیری شده است که از ۷۰ هزار مگاوات برق تولیدی حدود ۳۰ درصد اتلاف برق وجود دارد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص استخراج، قوانین و تبادلات ارزهای دیجیتال، به سراغ امیر بیات رفتیم.
در رابطه با ارزهای دیجیتال قوانین شفافی وجود ندارد و اندک قوانین وضعشده تنها در حوزه استخراج است، فعالیت در حوزه ارزهای دیجیتال فضای مبهمی است. این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
تابهحال در دنیا چیزی به شفافیت رمز ارزها به وجود نیامده است، اما قانونگذاری در این حوزه وجود ندارد و گفتهها صرفا در حد بخشنامه است. در حوزه رمز ارز باید قوانینی وضع شود که تکلیف ماینر و سرمایهگذار مشخص شده و در نهادهای مختلف تصمیمات سلیقهای و متفاوتی گرفته نشود. مثال مناسبی برای توصیف مشکلات عدم قانونمندی این حوزه این است که هنوز دستگاههای ماینر توقیفشده توسط دستگاههای مربوطه آزادسازی نشده است. در ایران ایجاد محدودیت در حوزه بلاکچین به راحتی انجام میشود، اما برای حمایت و حل مشکلات چارهای اندیشیده نمیشود. بهتر است بگذاریم این بازار به روند طبیعی خود ادامه بدهد و برای آن چارچوبی را تعیین نکنیم که باعث برهم خوردن تعادل آن میشود.
در سیستم قانونگذاری کشور یک خلأ فرهنگی وجود دارد که هر موضوع جدیدی که به وجود میآید تا زمان توسعه و همهگیری، به آن اهمیتی داده نمیشود و پس از گسترش آن موضوع، آن را توقیف میکنند؛ این توقف و بیتوجهی هزینه زیادی تولید میکند. ایران میتوانست چهار سال پیش بخشی از صندوق ذخیره ارزی کشور را بیت کوین نگهداری کند و این صحبت در رابطه با بیت کوین با قیمت زیر هزار دلار بود. در کنار قانونگذار و وزیر لازم است که کارشناس و متخصص هم فعالیت داشته باشد. باید در مدل قانونگذاری کمی تجدید نظر شود و به جای جلوگیری و محدود کردن تکنولوژیهای جدید از آنها حمایت شود، زیرا دخالت کارشناسی نشده دولتها در هر حوزهای میتواند باعث سخت شدن شرایط برای فعالان حوزه مربوطه شود، برای مثال در بورس ایران ما شاهد دخالتهای بیرویه دولت در بازار و به تبع آن تخریب بازار بودیم.
در همه جای جهان قانونگذاری دست و پاگیر است و باعث سلب آزادی عمل افراد میشود، اما اگر قانون درست و بجا باشد وضع آن میتواند برای همه مفید باشد حتی برای کسانی که مخالف آن هستند. در بسیاری از کشورها برای کریپتوکارنسیها قانونگذاری وجود دارد و برای نهادهای فعالی که تراکنشهای آنان شفافیت ندارد، جریمه وضع میشود و پیگیریها برای ردیابی و احراز هویت جدی است. قانونگذاری برای جلوگیری از هرج و مرج است، اما زمانی که اندیشه پشت آن نباشد خود باعث ایجاد ابهام و هرج و مرج میشود.
یکی از مواردی که نیاز به وقوع آن در حوزه کریپتو احساس میشود این است که مشخص شود نهادی به اسم صرافی آنلاین باید چه ویژگیهایی داشته باشد و سپس صرافی احراز هویت شود. ما نمیگوییم قانونگذار باید دانش کامل داشته باشد، بلکه باید در قانونگذاری و تصمیمگیری از کارشناس متخصص راهنمایی و مشورت بگیرند. تنها نهاد علمی و غیرمنتفع در حوزه بلاکچین همین انجمن بلاکچین ایران است که سالها در تلاش است که به وضعیت این حوزه بهبود ببخشد اما متاسفانه گوش شنوایی برای فعالان و دلسوزان این حوزه وجود ندارد.
آیا بهتر است که دولتها بعد از اینکه قانونگذاری درست و کاملی را انجام دادند دخالت خود را در این حوزه به حداقل برسانند و تنها در شرایطی که بازار نیاز به حمایت دارد ورود کنند؟
در ابتدا ما باید بپذیریم این تکنولوژی غیرمتمرکز است و نباید با آن متمرکز رفتار شود. همچنین باید مشخص کنیم که از رمزارزها با چه عنوانی یاد میکنیم، یعنی آنها را به عنوان یک دارایی یا یک ارز میبینیم، بنابراین متناسب با دیدی که به رمزارزها داریم برای آن قوانین و مالیات وضع کنیم.
به طور کلی این موضوع مشخص است که در تمام دنیا اختلاف نظر در رمزارزها وجود دارد اما ما باید به طور کلی به جای جلوگیری از رشد این تکنولوژی از اختلالات احتمالی جلوگیری کنیم.
آیا در ایران نهاد متولیای برای رسیدگی به امور رمز ارزها وجود دارد؟
ظاهرا بانک مرکزی متولی این حوزه است و از آنجا که رمز ارزها میتوانند نوعی ارز تلقی شوند زیرمجموعه بانک مرکزی قرار میگیرند. البته جای بحث و گفتوگو است که آیا ارزهای دیجیتال واقعا نوعی ارز هستند؟
آیا ارزهای دیجیتال میتوانند به قاچاق و پولشویی دامن بزنند؟
قاچاق و پولشویی تنها از نقصهای ارزهای دیجیتال نیست بلکه با هر ارز دیگری امکان فساد وجود دارد، با دلار و ریال نیز میتوان فساد کرد اما نکته اینجاست که در معاملات بزرگ پولشویی هیچگاه ارز جابهجا نمیشود و این داراییهایی مانند املاک هستند که جایگزین انتقال وجه میشوند.
طرحی را دولت در نظر داشت مبنی بر اینکه صنایع هر تعداد رمز ارز که تولید میکنند در اختیار بانک مرکزی قرار بدهند و بانک مرکزی آن را بفروشد و ارز از کشور خارج نشود و پایه پولی را حفظ کنند، اما امکان اینکه تقاضا بیشتر باشد زیاد است، مگر ما چقدر میتوانیم رمز ارز استخراج کنیم؟
در حال حاضر استخراج غیر قانونی اعلام شده است، دولت ماینینگ را به عنوان یک صنعت پذیرفت اما ذکر کرد که هرگاه بخواهد آن را تعطیل میکند، ما نمیتوانیم تکنولوژیای را که سرعت رشد بالایی دارد و طی یک سال تغییرات زیادی میپذیرد چهار ماه از سال تعطیل کنیم. این نشاندهنده آگاهی کم است.
در یک شانتاژ خبری اعلام شد ۷ درصد برق تولیدی کشور در یک مزرعه استخراج در غرب مصرف میشود که این نشاندهنده عدم درک صحیح از بزرگی مقدار ۷ درصد کل برق کشور است، کل صنعت فولاد در ایران حدود ۸ یا ۹ درصد برق کشور را مصرف میکند، بنابراین منطقی به نظر نمیرسد که کارخانهای بتواند ۷ درصد برق کشور را مصرف کند.
آیا به نظر شما خاموشیهای اخیر میتواند مربوط به استخراج رمزارزها باشد؟
دولت یازدهم اجازه بهینهسازی صنعت برق و ساخته شدن نیروگاه خصوصی را نداد که باعث شد کشور نتواند به اندازه افزایش مصرف، تولید کند.
کل نیروگاههای مزارع استخراج مجاز ۲ هزار مگاوات برق مصرف میکند، ما در ساعت ۷۰ هزار مگاوات برق تولید میکنیم. بارها فعالان این حوزه بررسی کردند که از۷۰ هزار مگاوات برق تولیدی حدود ۳۰درصد اتلاف برق وجود دارد و اجازه خواستند که در کنار نیروگاهها دستگاه ماینینگ بگذارند و از برق اتلافی استفاده کنند، اما متاسفانه با آن موافقت نشد.
در سال۹۹ بازار سرمایه دچار نوسانات شدید شد و پس از ریزش آن، سرمایهها وارد بازار رمزارزها شدند. بعد از ریزش بازار رمزارزها نیز مردم دچار ضرر و زیان شدند، چگونه میتوان از این ضررها و رفتارهای هیجانی جلوگیری کرد؟
باید بپذیریم که هر بازاری دارای نوسانات است، زمانی که افراد کماطلاع در یک بازار زیاد میشوند به تبع رفتار غیرمنطقی آن بازار نیز زیاد میشود و اگر افراد سرمایهگذار حرفهای باشند ریزش یا حتی صعود بازارها میتواند در سطح منطقیتری باشد، اما دلیل ورود مستقیم مردم بدون دانش لازم به بازارها تشویق دولت بود.