چقدر طول میکشد تا بازار کار از شوک پاندمی دربیاید و احیا شود؟
محیطکار شرکتها در پساکرونا
با اینکه خیلیها معتقدند بازار کار یک ایرادهایی پیدا کرده، اما تاریخ نشانداده که این باور همیشه هم درست از آب درنمیآید. از زمان ظهور سرمایهداری، مردم همیشه در حسرت بودند و اعتقاد داشتند که قدیمها بهتر بود و حالا با نیروی کار بدرفتاری میشود، اما به باور جامعهشناس بزرگ امیل دورکیم (Émile Durkheim)، در دوران پر زرق و برق فرانسه، مردم از کار لذت میبردند چون روی آن کنترل داشتند، آن را بلد بودند و در دل جوامع کوچک خود کار میکردند، اما سرمایهداری آمد و همه اینها را دزدید.
حتی در دوران طلایی دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ که مشاغل ظاهرا بهتر از الان بودند، روایاتی از نارضایتی کارکنان وجود دارد. مثلا کارکنان اتحادیههای کارگری صنعت خودروسازی آمریکا از شغلشان ناراضی بودند چون کسلکننده بود و آزادی عمل نداشتند.
افراد تحصیلکرده در مشاغل با پرستیژ ممکن است حس کنند بسیاری از مشاغل بازار کار مدرن، سطح پایین هستند، اما این یکی از بدهبستانهای بازار کار داغ است: مشاغل به شکل گستردهتری در دسترس افراد دارای تحصیلات پایینتر قرار میگیرد. برای این افراد، شغل داشتن به معنای داشتن امنیت اقتصادی و شأن و شخصیت است که اگر بیکار باشند، این دو را ندارند. بهعلاوه، شغل داشتن باعث میشود پیدا کردن شغل بعدی آسانتر باشد. این شامل کارکنان جوانی است که هنوز لیسانس نگرفتهاند و تجربه کاری چندانی ندارند. اولین شغل آنها معمولا شغلی است که نیازی به مدرک لیسانس ندارد و سابقه کار کمتر از دو سال میخواهد. تحقیقات نشان میدهد که نیمی از این جوانان قادرند در کمتر از پنج سال پس از اشتغال در اولین شغل، به شغلی با درآمد بالا دست پیدا کنند.
کمی قبل از آنکه کرونا رخ دهد، نگرانیهای جدیدی در رابطه با کار میان مردم شکل گرفت. باور عمومی این بود که کارکنان قرن ۲۱ در مشاغل ناامن و کمدرآمد گیر افتادهاند، اگر اصلا شانس کار پیدا کردن داشته باشند و خیلیها آینده بدتری پیش رو دارند چون روباتهای هوشمندتر میآیند و کنارشان میزنند.
نشریه اکونومیست اخیرا گزارشی منتشر کرده و در رد این ارزیابیهای بدبینانه، استدلال آورده. با تمرکز بر ۳۷ کشور که عموما ثروتمند هستند، این ایده را مطرح میکند که باور عمومی درباره عرصه کار تا حد زیادی گمراهکننده است. بازار کار قبل از کرونا به هیچوجه بیعیب و نقص نبود، اما خیلی بهتر از چیزی بود که منتقدان ادعا میکنند و رو به بهبود بود. پاندمی کرونا برای بسیاری مثل یک مصیبت بود، اما میراث ماندگار آن، شاید یک عرصه کار بهتر باشد چون تحولاتی را سرعت بخشیده که با سرعت کمی در حال وقوع بودند و نقاطی که نیاز به اصلاح داشتند را روشن کرده است.
این موارد مهمند. بازار کار مهم است، نه فقط به این خاطر که مردم از طریق شغلشان، نان به سفرههایشان میبرند، بلکه به این خاطر که شغلشان، بخشی از هویتشان است. سیاستهایشان را شکل میدهد. بیکار بودن یا گیرکردن در کاری که از آن متنفرید، مثل کابوس است. همچنین نرخ بیکاری بالا ارتباط مستقیم با نرخ بالای جرم و جنایت و عدم سلامت دارد.
پس باعث خوشحالی است که بدانیم عرصه کار قبل از وقوع کرونا تا حد زیادی موفقیتآمیز بوده است و طبق آمارها در سال 2019:
* نرخ بیکاری کشورهای ثروتمند در کمترین میزان خود از دهه ۱۹۶۰ بود.
* در ایالاتمتحده، نرخ بیکاری سیاهپوستان به کمترین میزان خود رسید. نرخ بیکاری جوانان نیز کاهش چشمگیری داشت.
* نرخ اشتغال افراد بازه سن اشتغال (۱۶ تا ۶۴ سال) که در مقایسه با نرخ بیکاری، معیار قابل اتکاتری برای ارزیابی سلامت بازار کار است در نیمی از کشورهای ثروتمند در بالاترین میزان خود در طول تاریخ بوده است.
* پرداختها شاید با سرعتی که همه انتظار داشتند افزایش نیافت اما دوران قراردادهای مبنی بر افزایش ناچیز حقوق که از ویژگیهای پس از بحران سال ۲۰۰۷ بود، به پایان رسید.
* دستمزد کم درآمدترین کارکنان آمریکا تا میزان ۵۰ درصد افزایش یافت.
* اقتصاددانان معمولا روی شاخص «سهم کار» تمرکز میکنند که مبلغ کل پرداخت و مزایا (مثل بیمه درمانی) را به عنوان بخشی از درآمد ملی اندازهگیری میکند. هدفشان این است که ببینند شرایط کارکنان نسبت به رشد اقتصادی چطور است. در چند سال قبل از کرونا، این سهم در آمریکا، بریتانیا، ژاپن و کشورهای اتحادیه اروپا در حال افزایش بود.
*نابرابری درآمد بر اساس استانداردهای تاریخی، کماکان بالا بود ولی تا پایان دهه ۲۰۱۰، این رقم دیگر روند افزایشی نداشت و احتمالا حتی کمی کاهش یافته بود چون بسیاری از افراد محروم از انفجار مشاغل بهره بردند. تعداد مشاغل کم درآمد قطعا کاهش یافته بود. در بریتانیا از سال ۱۹۷۷، این رقم هیچگاه تا این حد پایین نبوده است.
*تا سال ۲۰۱۹، تعداد کارکنان آلمانی که احساس ناامنی شغلی داشتند در مقایسه با نیمه دهه قبل، بیش از ۵۰درصد کاهش یافته بود.
*تخمین نهادهای رسمی از اشتغال در «اقتصاد گیگی» حاکی از این بود که این مشاغل تنها بخش کوچکی از تمام شغلها را تشکیل میدهند و رشد آنها غیرقابل تصور بود.
* به نظر میرسد که افراد بیشتری از کارشان لذت میبردند. سال ۲۰۱۹، موسسه تحقیقاتی گالوپ اعلام کرد که درصد آمریکاییهایی که «کاملا» یا «تا حدودی» از کارشان راضی بودند، در جدول اندازهگیری رضایت شغلی که تدوینش از سال ۱۹۹۳ آغاز شده بود، تنها یک پله با صدرجدول فاصله داشت.
* سایر شاخصهای رضایت شغلی در اروپا نیز با افزایش مواجه بودند. البته بهسختی میتوان این ارقام را با دوران طلایی ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ مقایسه کرد.
حالا سوال اینجاست که آیا پس از پایان بحران کرونا، این اعداد و ارقام به حالت قبل برخواهد گشت؟ گزارش اکونومیست نشانداده که بهرغم این که بحران کووید-۱۹ همه چیز را بدتر کرده، اما در نهایت با سرعتبخشیدن به تحولاتی که قبلا در جریان بودند، همهچیز را بهبود خواهد بخشید. این از چند طریق ممکن خواهد شد.
به لطف دورکاری، افراد بیشتری میتوانند زمان محل و نحوه درآمدزایی خود را انتخاب کنند. بعضی از مدیران دیگر اصلا اهمیت نخواهند داد که کارمندشان از کجا برایشان کار میکنند، اما گرایش «محیط کار ترکیبی»، یعنی کار بهصورت گاهی حضوری و گاهی دورکاری، همین حالا هم بسیاری از مدیران را وادار کرده که مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کنند و رضایت شغلی کارکنان را ارتقا دهند. این همچنین میتواند تغییرات مثبتی در قوانین اشتغال ایجاد کند.
اما این تنها حوزهای نیست که سیاستهایش در حال تغییر است. ضررهای ناشی از کرونا باعثشده دولتها مزایای بازار کار سالم را بهتر درک کنند. پاندمیکرونا نقش مهمی در ترغیب دولتها برای حفظ اشتغال، تلاش برای کاهش نابرابری و طراحی سیستمهای بهتر برای حفظ حقوق و سلامت کارکنان داشته است.
اما نگرانیها در مورد اتوماسیون و روباتها چطور؟ بعضیها میترسند که مبادا اتفاقات سال گذشته باعث شود مدیران که سالها دنبال بهانه برای جایگزینکردن کارکنان با روباتها بودند، سرانجام این ایده را عملی کنند و بیکاری دنیا را فرابگیرد. بحرانهای اقتصادی و بیماریهای همهگیر معمولا میل به اتوماسیون را تقویت میکنند، اما یک دنیای بدون کارمند و کارگر، احتمالا هیچوقت اتفاق نمیافتد و ممکن است حتی این ایده برای همیشه از ذهنها پاک شود.
اما در کوتاهمدت، بزرگترین سوال این است چقدر طول میکشد تا بازار کار از شوک بهار پارسال دربیاید و احیا شود؟