چرایی ماندگاری یا سقوط کسبوکارهای خانوادگی
در حقیقت کسب و کارها درست در همان زمانی که ممکن است بهدلیل بحران مدیریت یا استقلال از عرصه اقتصاد و رقابت کنار گذاشته شوند، میتوانند از طریق خلاقیت توسعه یابند. در میانههای مسیر رشد، تشریفات زائد اداری و مقررات خشک هم از جمله عواملی هستند که عمر آنها را کاهش داده و مسیرشان را تا سقوط کوتاه میکند؛ اما یافتههای اقتصادی و تجربی نشان میدهد که در همین دوران هدایت و واگذاری اختیارات میتواند روند رشد یک بنگاه اقتصادی را سرعت بخشد.
در طول سالهای گذشته جهانی شدن اقتصاد و تجارت زمینه را برای توسعه دو دسته از کسب و کارها فراهم کرد. شرکتهای چندملیتی بزرگ، اولین گروهی بودند که از گسترده شدن تجارت در ابعاد بینالمللی منتفع شدند. شرکتهای خانوادگی هم البته جزو کسبوکارهای منتفع از جهانی شدن اقتصاد بودند. آمار نشان میدهد که در طول یک دهه گذشته در کشورهای در حال توسعه بیش از ۶۰ درصد کسب و کارهایی که به گردش مالی بیش از یک میلیارد دلار رسیدند، شرکتهای خانوادگی بودند. به همین دلیل به جرات میتوان گفت که برخلاف آنچه تصور میشود، شرکتهای خانوادگی تجارب موفق کسب و کار در جهان محسوب میشوند که شاید یکی از مهمترین دلایل آن برنامهریزی بلندمدت آَنها برای نسلهای بعد است. به علاوه آنها شاید به دلیل ساختار مدیریتی که عمدتا مشمول اعضای یک خانواده است، در حفظ کارکنان خود موفقتر ظاهر میشوند و زمینه مساعدتری برای تبدیل شدن به برندهای قویتر و نوآورانهتر در اختیار دارند. در حقیقت کسب و کارهای خانوادگی مانند یک سکه گرانقیمت دو روی روشن و تاریک دارند. در روی روشن ما مشاغلی را میبینیم که به دلیل بنا شدن بر ستون خانواده، هویت خانوادگی، اعتماد و تعاملات قدرتمند میان آنها، از رشد و توسعه قابل توجهی برخوردار بوده و سهمی غیرقابل انکار در اقتصاد جهان به خود اختصاص داده اند.
در این روی روشن، نزدیکی خانوادگی و اتحاد ناشی از پیوند عاطفی بین اعضای خانواده به یک نقطه قوت برای بنگاه تبدیل میشود. البته تبدیل شدن کسب و کار به یک مشخصه خانوادگی، در کنار جو حاکم بر بنگاه و تصویری که از مالکیت یک خانواده بر این شرکتها حاکم میشود هم بر استحکام بنیانهای آن بیتاثیر نیست. در یک شرکت خانوادگی اعتماد بالای موجود در چارچوب خانواده، تکثیر میشود و فضایی آزاد برای تبادلنظر، خلاقیت و نوآوری ایجاد میکند. به علاوه ارزشهای خانواده، چشمانداز بلندمدت و قرار دادن منافع تجاری در اولویتهای اول، تعاملات بین آنها را به شکلی سودآور تنظیم میکند. در روی دیگر سکه، اما کسب و کارهای خانوادگی ممکن است به دلیل تنوع کمتر در سازماندهی، تثبیت سیاستها برای دورههای متوالی و عدم یکسویی در مدیریت، در زمانی کوتاه رو به افول بگذارند. در حقیقت بنگاههایی که تحت تملک و مدیریت اعضای یک خانواده اداره میشوند، گاه به دلیل درونگرایی و نبود فرهنگ خلاقیت و تبادل دانش، دوره رشد چندان طولانی ندارند. به علاوه اعتماد خانوادگی در ساختار این دست از شرکتها علاوه بر اینکه ممکن است به یک نقطه ضعف بزرگ تبدیل شود، میتواند نارضایتیهای گستردهای را هم در پی داشته باشد و در این شرایط کسب اعتبار برای رهبری و حتی دلبستگیهای بیش از حد به مشاغل خانوادگی به نقطه ضعف آنها بدل میشود.
بهرغم همه این نقاط منفی، کسب و کارهای خانوادگی زیادی هستند که در نسلهای بعد توسعهیافته و موفقتر از پیش میشوند و این مساله شاید ناشی از مالکیت عاطفی حاکم بر این بنگاهها است. آمار نشان میدهد که تنها یک درصد از کسب و کارهای خانوادگی در نسلهای بعد برای ادامه فعالیت با مخالفت جدی و شدید مالکان روبهرو میشوند.نگاهی به افت و خیزهای اقتصاد جهانی و سهم شرکتهای خانوادگی در آن نشان میدهد که در کشورهای توسعه یافته جهان، این شرکتها از سهمی قابل توجه در تولید ناخالص داخلی برخوردارند و عمده کسبوکارهای خانوادگی موفق عمری بیشتری از یک سده دارند.
سوال این است که چرا در ایران مشاغل خانوادگی محدودی وجود دارد که موفقیتهایی در این سطح بهدست آوردهاند؟ در حقیقت نگاهی به تجارب بنگاههای خانوادگی در ایران نشان میدهد که اگرچه گاهنسل دوم مدیریت این شرکتها موفق عمل کردهاند، اما در تجارب موفق در مدیریت نسل سوم شرکتهای خانوادگی در ایران کمتعداد و نادر هستند. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه، عمر برخی از شرکتها تا ۲۰۰ سال هم میرسد و البته روند توسعه آنها همچنان تداوم دارد، بنابراین شاید لازم است اصول توسعه یک کسب و کار خانوادگی در ایران بازخوانی شود. بهنظر میرسد یکی از مهمترین اصول توسعه و تداوم رشد کسب و کارهای خانوادگی در ایران، حفظ شخصیت، اعتماد و هویت خانوادگی آنها در کنار ایجاد نظامهای نظارت و مدیریت حرفهای است. در غالب موارد تفکیک موضوع تملک از مدیریت میتواند سازوکاری مناسب برای نظارت بر روند توسعه بنگاه اقتصادی ایجاد کند. به این ترتیب شرکت نهتنها از فضای منسجم و با انگیزه ناشی از حضور و فعالیت اعضای خانواده بهره میبرد، بلکه میتواند توسعه خود را بر پایه مدیریت حرفهای با تلفیقی از امتیازات منحصربهفرد کسب و کارهای خانوادگی بنا نهد. بهنظر میرسد عدم نظارت و خروج شرکتها از حالت پاسخگویی به دلیل تلفیق نامناسب مدیریت و تملک در ساختارهای شرکتهای خانوادگی یکی از مهمترین مشکلات آنها برای بقا در عرصه رقابت اقتصادی است. بهعلاوه نباید فراموش کرد که مشاغل خانوادگی تنها در سایه آمادگی فناوری و تربیت نسل بعدی سهامداران و تبدیل کردن آنها به رهبران باانگیزه و مسوول میتوانند موفق عمل کنند. در این دست از شرکتها باید از دلبستگیهای عاطفی به عنوان یک امتیاز توسعه بخش بهره برد و خطرگریزی را به عنوان یک شاخصه اطمینانبخش مدنظر قرار داد.
یک کسب و کار خانوادگی موفق، محیطی دارد که اشتباهات در آن نهتنها محکوم نمیشوند، بلکه به عنوان یک تجربه به درستی موردتوجه قرار میگیرند و البته ساختار شرکت به نحوی طراحی و اداره میشود که استعدادها به شکلی موثر در آن توسعه و پرورش مییابند. کسب و کارهای خانوادگی موفق در ایران و جهان بهجای آنکه محلی برای تولید محصولات و خدمات محدود برای نشان دادن توانمندیهای یک فرد باشند یا در ساختاری معمول برای بقا بجگند و بر مدیریت و کارآفرینی یک شخص استوار باشند، در قالب رویههای رسمی و با اتکا به سیستم تقسیم کار فعالیت میکنند. این شرکتها بهجای آنکه به نوآوریهای مدیران و کارمندان خود وابسته باشند، خود را به خلاقیتهای گروههای مجزایی وابسته میکنند که اساسا برای ایجاد موتورهای محرک توسعهای ایجاد میشوند و بهجای بقا و رشد بهدنبال ثبات در ساختارهای داخلی شرکت و توسعه بازارهایشان هستند. کسب و کارهای خانوادگی میتوانند با اتکا به نقاط قوت خود که اعتماد و هویت مهمترین آنها محسوب میشوند، نوآوری، دوراندیشی، تدوین چشماندازیهای بلندمدت و تربیت مدیران و رهبران کاریزما، به یکی از بنیانهای توسعهای در کشور بدل شوند. بهرغم همه مشکلات موجود، این دست از شرکتها در صورت وابستگی به تولید نوآورانه و اقتصادی و حرکت روی ریل هنجارهای اقتصاد جهان، میتوانند تا حد قابلتوجهی خود را از تله چالشهای موجود برهانند. شرکتهای خانوادگی در صورتی که با دوراندیشی تداوم و توسعه برای نسلهای بعد اداره شوند، روی منحنی رشد خود، در بلوغ به رشدی مستمر و پایدار دست خواهند یافت.