تغییر در سازمان
حال که تغییرات، به عنوان طبیعیترین عوامل موجود در مسیر زندگی، از طریق شرایط محیطی و حتی گاهی عوامل داخلی به ما تحمیل میشود، باید پذیرش و هماهنگ شدن با این تحولات را به عنوان نکتهای مهم در راستای موفقیت آن قلمداد کرد. در هر سازمان، مدیران فعال، تغییراتی را برای بهبود عملکرد سازمان در نظر میگیرند که این امر تنها با برنامهریزی منسجم و بهرهمندی از منابع انسانی کارآمد امکانپذیر است. همه ما میدانیم که تغییر دشوار است ولی آیا این دشواری به دلیل دشوار بودن تغییرات است؟ یا به خاطر عدم همراهی کارکنان و تناقض اهدف آنها با سازمان است. مساله از همین جا شروع میشود چون اولین و کلیدیترین عامل مقاومت در برابر تغییرات کارمندان هستند که با سرسختی هر تغییری را رد میکند. اینجاست که این موضوع توجه را به کتاب «کلید را بزن» نوشته چیپ هیس و دن هیث سوق میدهد. چیپ هیس و دن هیث برادرانی هستند که در زمینه استراتژی کسبوکار و سازمانها فعالیت میکنند و در نوشتههای خود با ارائه راهکارها و توصیههای کوچک و کاربردی خود تصویر انتزاعی تغییر را به یک واقعیت ملموس و دستیافتنی تبدیل میکنند.
به تعبیر آن دو و با تعمیم این موضوع به ساختار سازمان که تغییر به صورت تمثیلی از یک فیلسوار، فیل و مسیر آمده است، با هماهنگی و همراهی فیل با فیلسوار، ادامه مسیر میسر میشود. مشکل زمانی به وجود میآید که فیلسوار نداند چگونه از قدرت و نیروی فیل استفاده کند. یا اینکه از چه راهی باید به مسیر ادامه دهد تا به هدف نهایی برسد و در این مسیر مدام فیل را به این طرف و آن طرف میکشاند. اینجاست که فیل خسته و سردرگم میشود و دیگر از سوارکارش حرفشنوی ندارد. گذشته از اینها، این فیل با بیانگیزگی کامل اغلب لذتها و پاداشهای سریع و کوتاهمدت را به انتظار کشیدن برای پاداشهای طولانیمدت ترجیح میدهد. پس علت خیلی از شکستهای زندگی همین عدم هماهنگی تصمیمات فیلسوار با توانایی فیل است. مهم نیست چقدر برای انجام کاری برنامهریزی کردهاید، تا فیل تصمیم نگیرد که با شما در همان مسیر همراه باشد، نتیجه چیزی جز شکست و سرخوردگی نیست. اما اگر روزی برسد که فیلسوار و فیل با هم همراه شوند، میتوان دنیا را فتح کرد.