پژوهش مسیری برای گسترش و گشودن افق‌های تازه برای آیندگان فراهم می‌آورد. پژوهشگر خلاق با نگاهی نقادانه و موشکافانه به اطراف خود می‌نگرد و برای رفع مشکلات جامعه‌اش، بهترین راهکار عملی را پیشنهاد می‌کند. پژوهش دارای نقش ویژه در برآوردن نیازمندی‌های کشور در عرصه‌ها و حوزه‌های مختلف است. زیرا گذشت زمان سبب به وجود آمدن مسائل و نیازمندی‌های جدید در حوزه‌های مختلف می‌شود که تنها راه مرتفع ساختن این مسائل انجام پژوهش‌های جامع و کاربردی به منظور شناخت و ارائه راهکار برای حل این قبیل مسائل است. اما مساله مهم و در خور توجهی که در باب پژوهش در کشور وجود دارد، غلبه نگاه انتزاعی به پژوهش و عدم کاربردی و عملیاتی بودن بیشتر آنها است. به‌طوری که از هزاران پژوهش انجام شده در کشور، قریب به اتفاق آنها در قفسه‌های کتابخانه‌ها نگهداری می‌شود و به تعبیری عامیانه در قفسه‌ها خاک می‌خورند. هر سال سازمان‌ها و دستگاه‌های مختلف بنا به نیازها و بودجه پژوهشی‌شان، اولویت‌های پژوهشی خود را اعلام می‌کنند و پژوهشگران حقیقی و حقوقی در صورت تایید شرایط و پیش‌طرح پژوهشی‌شان از سوی مراجع درخواست‌کننده، اقدام به انعقاد قرارداد اجرای پژوهش می‌کنند، اما مساله اساسی اینجاست که چرا باید هزاران طرح پژوهشی در طول سالیان گذشته در کشور انجام شده باشد و بسیاری از آنها که در حوزه‌ها و رشته‌های گوناگون و به خصوص علوم انسانی گردآوری و تدوین شده است، بدون کاربرد در حل مسائل و نیازمندی‌های کشور باقی مانده باشد. این مساله از زوایای مختلف می‌تواند مورد کنکاش و نقادی قرار گیرد. اولین دلیل بر عدم کاربردی بودن این گونه پژوهش‌ها را می‌توان به عدم تولید ارزش افزوده آنها اشاره کرد. تا وقتی که ثمره کار پژوهشی محققان نتواند ارزش افزوده اقتصادی تولید کند و سبب ثروت‌افزایی از طریق علم شود، محققان به کلی‌گویی، تکرار موضوعات و مسائل انتزاعی و غیرکاربردی بسنده می‌کنند. زیرا زمانی ما می‌توانیم از راه علمی ارزش افزوده و ثروت اقتصادی تولید کنیم که پژوهش‌ها و کارهای علمی ما بتواند گره و مساله‌ای را بگشایند یا سبب تولید ایده‌های جدید شوند که بتوانند مفید و مثمر ثمر باشند. مورد دیگر این است که انجام مطالعات پژوهشی معتبر و اثربخش، الزامات و مقدماتی دارد که یکی از آنها فراهم بودن یک نظام آماری کارآمد و قابل اطمینان است. نظام آماری کشور دچار مشکل است و بسیاری از آمارها و شاخص‌های مورد نیاز برای مطالعات و سیاست‌گذاری‌های کلان در کشور تهیه نمی‌شود و بدون در اختیار داشتن آمار و اطلاعات کافی و معتبر، انجام مطالعات پژوهشی معتبر امکان‌پذیر نیست. عامل دیگر به ضعف نظری و روش‌شناختی غالب تحقیقات در حوزه علوم انسانی اشاره دارد. مساله‌محور نبودن، نبود مهارت‌های درک مسائل عینی و واقعی جامعه، سبب بدون کاربرد بودن و به حاشیه رفتن غالب تحقیقات در حوزه علوم انسانی شده است زیرا یک پژوهشگر متخصص باید بر اساس نیازسنجی صحیح، مساله واقعی را شناسایی کرده و به منظور یافتن راهکارها و راهبردهای عملی، پژوهش کاربردی را انجام دهد. 

این مساله به نوعی از ضعف نیروی انسانی متخصص در کشور سرچشمه می‌گیرد. به‌طوری که پژوهشگران غالبا از تخصص کمتری در امر پژوهش و پژوهشگری برخوردارند. وظیفه تربیت پژوهشگر ماهر بر عهده نهادهای آموزشی در کشور از جمله وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم است. اما در عمل می‌بینیم که محتوای دروس به خصوص واحدهای دانشگاهی بر پژوهش‌محوری، پرسشگری، خلاقیت و... تمرکز ندارد و بیشتر به قوه حافظه و حفظ کردن متون و به نوعی آموزش‌محوری اهمیت می‌دهند. این مساله سبب می‌شود که پژوهشگران و نیروی انسانی ماهر و متخصصی تربیت نشوند و پژوهش‌های کاربردی هم بدون کیفیت و تهی از کاربردی بودن و عاری از ارزش تولید شود. از دیگر موارد مورد توجه در پژوهش‌های علوم انسانی، بحث عدم اعتقاد و بها دادن به تحقیقات علوم انسانی در کشور است. در صورتی که اگر در تحقیقات حوزه علوم انسانی مورد توجه جدی قرار گیرد در سایر حوزه‌های دیگر نیز موفق عمل خواهیم کرد. در واقع می‌بینیم که بسیاری از مدیران و مسوولان در نهادها، سازمان‌ها و ارگان‌های مختلف اعتقادی به انجام پژوهش‌های علوم انسانی در رفع و حل مسائل انسانی و اجتماعی که طیف گسترده‌ای را شامل می‌شود، ندارند و به نوعی پژوهش‌های علوم انسانی را فاقد کارآیی و اثربخشی کافی می‌دانند و از پژوهش‌ها بر اساس سلایق و علایق خود استفاده ابزاری می‌کنند. بسیاری از سیاست‌گذاری‌ها در کشور مستقل از یک پشتوانه مطالعاتی به سرانجام می‌رسد که این مساله هم سبب مغفول ماندن از فعالیت‌های تحقیقاتی علوم انسانی و به یک مساله فرعی شدن در کشور تبدیل شده است. از دلایل دیگر کاربردی نبودن طرح‌های تحقیقاتی در کشور می‌توان به انحصار طرح‌های پژوهشی از سوی برخی ارگان‌ها اشاره کرد زیرا برخی از سازمان‌ها انجام طرح‌های پژوهشی را به دلیل استفاده از بودجه و منابع پژوهشی به نفع پرسنل خود در درون مجموعه خود مورد پذیرش قرار می‌دهند و اقدام به برون‌سپاری طرح‌های پژوهشی نمی‌کنند. به عبارتی نبود فضای رقابتی برای انجام پژوهش‌ها سبب می‌شود که طرح‌های پژوهشی بی‌کیفیت توسط مجریان که از درون خود سازمان‌ها اجرا می‌شود، تولید شود که ثمره‌ای جز بی‌ارزشی و عدم استفاده از آنها به دست نمی‌آید. در صورتی که اگر از توان و استعداد نخبگان و افراد کارآشنای برون‌سازمانی برای انجام پژوهش‌های کاربردی استفاده شود چه بسا این تحقیقات از عنصر کارآمدی برخوردار شوند. از دیگر موانع کاربردی بودن تحقیقات در کشور بحث فردگرایی و عدم نگاه جمعی و کار گروهی به پژوهش است. زیرا بسیاری از سیاست‌گذاری‌های کلان ابعادی پیچیده دارند و لازم است سال‌های متمادی مطالعات متمرکز و پیوسته‌ای درخصوص آنها انجام شود. به‌طوری که اکثر فعالیت‌های تحقیقاتی در علوم انسانی بیشتر حالت فردگرایانه دارد که در آن محقق به تنهایی قصد دارد زوایای یک موضوع را بررسی کند و این موضوع سبب می‌شود که نگاه جمعی و ملی به مساله‌های پژوهشی شکل نگیرد و بیشتر پژوهش‌ها حالت جزیره‌ای به خود گرفته و پژوهشگران در خیلی از موضوعات به تکرار موضوعات و مسائل دیگر طرح‌های تحقیقاتی مبادرت ورزند. به گونه‌ای که در اغلب مراکز تحقیقاتی کشور گسستگی و عدم توالی در مطالعات و تکرار عناوین پژوهشی به وفور قابل مشاهده است و این خود سبب عدم پویایی و بدون کاربردی بودن این تحقیقات می‌شود.