«مالیات تنفسی» همچنان در حال اجرا
مهدی نصرتی چرا تقریبا همه شهرهای بزرگ ایران هوایی آلوده دارند؟ آیا شهرهای ایران شرایط اقلیمی و آبوهوایی خاصی دارند؟ آیا مردم ایران رفتارها و عادات خاصی دارند که منجر به آلودگی هوا میشود؟ دلیل اصلی را باید در به کار بردن یک ابزار سیاستی نانوشته و ناخودآگاه به نام مالیات تنفسی (بر وزن مالیات تورمی!) جستوجو کرد. این ابزار اتفاقا شباهتهای جالبی با مالیات تورمی دارد. برای اینکه با ابعاد این ابزار جدید آشنا شویم، مناسب است ابتدا نگاهی داشته باشیم به مالیات تورمی که یکی از سیاستهای قدیمی و البته بسیار پرکاربرد است.
مهدی نصرتی چرا تقریبا همه شهرهای بزرگ ایران هوایی آلوده دارند؟ آیا شهرهای ایران شرایط اقلیمی و آبوهوایی خاصی دارند؟ آیا مردم ایران رفتارها و عادات خاصی دارند که منجر به آلودگی هوا میشود؟ دلیل اصلی را باید در به کار بردن یک ابزار سیاستی نانوشته و ناخودآگاه به نام مالیات تنفسی (بر وزن مالیات تورمی!) جستوجو کرد. این ابزار اتفاقا شباهتهای جالبی با مالیات تورمی دارد. برای اینکه با ابعاد این ابزار جدید آشنا شویم، مناسب است ابتدا نگاهی داشته باشیم به مالیات تورمی که یکی از سیاستهای قدیمی و البته بسیار پرکاربرد است. مالیات تورمی که از آن با عنوان مالیات خاموش یا مالیات پنهان نیز یاد میشود دارای این سازوکار است: دولتها به جای اینکه مستقیما از مردم مالیات و عوارض بگیرند، اقدام به انتشار پول کرده و کسری بودجه خود را از این طریق جبران میکنند، اما این اقدام منجر به افزایش تورم میشود و باعث میشود قدرت خرید مردم کمتر شود. به این ترتیب مردمی که قرار بوده پول بیشتری برای عوارض و مالیات بدهند، آن را در جای خود نمیدهند و در عوض از طریق کاهش قدرت خرید پولشان این موضوع را جبران میکنند. مهمترین فایده ابزار مالیات تورمی این است که مقصر معلوم نیست و طیفی از عوامل از گرانفروشان و دلالان تا مافیای پنیر و تخممرغ و... را میتوان به عنوان مقصر جلوه داد.
حال ببینیم مالیات تنفسی چیست. موضوع از این قرار است که جهت مقابله با آلودگی هوا باید اقداماتی انجام گیرد؛ مثلا بنزین باکیفیت و باقیمت بالاتر عرضه شود، ممنوعیتهای بیشتری برای تردد خودروها وضع شود، حمل و نقل عمومی و مترو توسعه یابد، کیفیت خودروها افزایش یابد و... اما همه این اقدامات هزینههایی را به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر مردم و دولت و سایر ذینفعان تحمیل میکند. اینجا هم مثل موضوع مالیات تورمی این مساله وجود دارد که این هزینه از چه کسانی و چگونه و به چه میزان اخذ شود. همانطور که در مالیات تورمی، راهحل ساده و دم دستی، افزایش نقدینگی و تحمیل هزینهها بهصورت نامحسوس بر مردم بود، اینجا هم به جای اینکه از جیب افراد و جامعه هزینه شود، از نفسکشیدن شهروندان مالیات گرفته میشود. به این ترتیب ما بر مهمترین سرمایه شخصی افراد؛ یعنی سلامتی، چوب حراج میزنیم. به غیر از بیماران قلبی و افراد کهنسالی که مالیات تنفسی خود را نقدا و در قالب سکته و بیماریهای قلبی میپردازند، هزینههایی نیز به حساب کل شهروندان واریز میشود تا با ابتلای تدریجی به انواع و اقسام بیماریها، در آینده دوران بازنشستگی خود را سپری کنند!
اما مزیتهای مالیات تنفسی چیست؟ مهمترین مزیت این روش این است که مقصر معلوم نیست. رانندگان بیملاحظه، خودروهای تکسرنشین، فرهنگ ترافیک و چندین عامل موهوم را میتوان به عنوان مقصر و متهم ردیف کرد، اما واقعیت این است که در دنیای صنعتی و شهرنشینی امروز، داشتن هوای پاک، مجانی نیست و باید برای آن هزینه کرد. اگر حاضر نیستیم این هزینه را بپردازیم، باید از سلامتی شهروندان مایه بگذاریم!
بسیاری از کشورها رویکرد «سلامت در همه سیاستها» را اتخاذ کردهاند. به این معنی که مساله سلامت فقط منحصر به موضوعات بهداشتی و درمانی نمیشود، بلکه در همه حوزههای مهم، سلامت به عنوان یک اصل و به عنوان «بزرگترین ثروت» باید مدنظر باشد. در خصوص حل معضل آلودگی هوای شهرهای بزرگ نیز باید رویکرد سلامت در همه سیاستها اعمال شود. انشاءالله در مجالی دیگر به این موضوع خواهیم پرداخت.
ارسال نظر