مرتضی کاظمی چند روز پیش برای شروع مذاکره در مورد یک پروژه اجرایی با کارشناسی در شهرداری در یکی از استان‌های مرکز کشور تماس گرفتیم. کارشناس مربوطه ادامه مذاکره را به بعد از انتخابات موکول کرد. انتخابات شوراها و ریاست جمهوری در نیمه دوم خرداد ماه برگزار می‌شود. رییس دولت تعیین خواهد شد و وزیران را به مجلس پیشنهاد خواهد کرد. چندین ماه زمان برای تعیین وزیران و مدیران لازم است. شوراها قرار است شهرداران را تعیین کنند و تعیین شهرداران و قبول مسوولیت شهرداران جدید نیز چند ماه زمان نیاز دارد. در خوشبینانه ترین حالت در اوایل نیمه دوم سال، تغییرمسوولیت‌ها عملی خواهد شد. طرح این سوال عجیب نیست که به چه دلیل انتخابات، بهانه‌ای برای تعطیلی یا تعویق کارها است؟ ماشین اجرایی نظام اداری در سازمان‌ها دارای ابزارهای چهارگانه شامل قوانین و مقررات، ساختار تشکیلاتی، سیستم‌ها و روش‌ها و ساختار منابع انسانی است. بخشی از منابع انسانی، مدیران هستند. برای حرکت به سمت توسعه یافتگی باید تلاش کرد میزان سهم این مدیران در حرکت دادن ماشین اجرایی مذکور را به حداقل رساند و سهم سیستم‌ها و روش‌ها، ساختار تشکیلاتی و قوانین و مقررات را غنا بخشید. ما عادت کرده‌ایم که نقش مدیران سازمان‌ها را مساوی مفهوم مدیریت در سازمان‌ها بدانیم و از نقش سیستم‌ها و روش‌ها و همچنین فرهنگ سازمانی غافل شویم. عادت کرده‌ایم که برای مدیران نقش قهرمانان بزرگ را خیال‌پردازی کنیم. در سازمانی دیگر کارشناس مربوطه می‌گوید کمیته پژوهشی آن سازمان تا بعد از انتخابات، تشکیل جلسه نخواهد داد. این موضوع از نظر این کارشناس، آنچنان بدیهی است که پرسیدن دلیل چنین تصمیمی عجیب تلقی می‌شود. جالب است که مدیران یا کارشناسان یک سازمان تصور می‌کنند نقش مدیر ارشد آنچنان پررنگ است که یک پروژه اجرایی معمولی را باید تا بعد از انتخابات به تعویق انداخت. در بخش خصوصی تعداد زیادی از فعالان اقتصادی، تیم‌های اجرایی خود را برای خدمت به سازمان‌های دولتی و عمومی تجهیز کرده‌اند. به تعویق انداختن کارها و پروژه‌ها به بهانه انتخابات، منجر به ضعیف شدن این تیم‌های اجرایی شده و در نهایت علاوه بر متضرر شدن بخش خصوصی، همین سازمان‌های دولتی نیز آسیب‌پذیرتر می‌شوند. خوشحال نباشیم که عادت کرده‌ایم نتیجه انتخابات با چنین وسعتی بر زندگی و کسب‌وکار ما موثر باشد.