سروش صاحب فصول

بحث بر سر تعداد رانندگان قطار اقتصاد چند ماهی است که به موضوع داغ محافل تصمیم‌گیری و کارشناسی تبدیل شده است. گرچه به نظر نمی‌رسد کارشناسان و مدیران کشور تردیدی در لزوم تمرکز مدیریت در حوزه اقتصاد داشته باشند، اما سرایت رقابت‌های سیاسی به ... ... سپهر اقتصاد و مباحثی که طی ماه‌های گذشته در مورد ایجاد کانونی برای مشارکت نمایندگانی از دیگر قوا و نهادها در امر مدیریت اجرایی اقتصاد کشور مطرح شده بود، باعث درگرفتن مباحث فراوانی در مورد تعداد و تعدد رانندگان قطار اقتصاد شده است؛ موضوعی که شاید در شرایط عادی و با متر و معیارهای منطقی چندان نیازی به بحث و تاکید بر سر آن نباشد.

سخنان اخیر رییس‌جمهوری را نیز که به مناسبت دومین سالگرد اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها در دیدار با دولتمردان ایراد شده و در جریان آن باز هم بر ضرورت تمرکز و وحدت و مدیریت کشور و پرهیز از تعدد رانندگان قطار اقتصاد تاکید کرده است باید در عداد همین مناقشات دانست.

در بحبوحه این بگومگوها که بیشتر ماهیتی غیراقتصادی دارد تا اقتصادی، به نظر می‌رسد یک نکته بسیار مهم؛ اما مغفول مانده است. نکته‌ای که شاید توجه به آن، جدل بر سر تعداد رانندگان قطار اقتصاد را اساسا بی‌اهمیت و غیر‌ضروری سازد.

واقعیت این است که اگر قرار باشد در مقام تمثیل، اقتصاد کشور به قطار تشبیه شود و نه یک هواپیما یا یک خودرو، پیش و بیش از اینکه لازم باشد بر سر تعداد رانندگان این قطار بحثی شود، موضوع مهم و غیر‌قابل چشم پوشی، ریلی است که قطار اقتصاد باید بر آن حرکت کند. به عبارت دیگر اگر اقتصاد کشور را قطار تصور کنیم، تردیدی نیست که این قطار تنها و تنها در صورتی می‌تواند حرکت کند که از قبل خط آهنی برای آن تعبیه شده باشد؛ چرا که خلاف خودرو یا هواپیما که شاید بتوانند در هر مسیری حرکت کنند، قطار تنها روی خط آهن امکان حرکت دارد و مسیر حرکت آن هم توسط ریل تعیین می‌شود و راننده قطار نقشی در تعیین جهت حرکت ندارد.

شاید بحثی به این وضوح و پیش پاافتادگی قدری مضحک به نظر آید، اما واقعیت این است که با در نظر گرفتن مشاجرات فراوانی که طی چند ماه اخیر در باب تعدد رانندگان قطار اقتصاد کشور در میان کارشناسان و ناظران و مدیران و.... درگرفته است، ظاهرا چاره‌ای نمی‌ماند جز آنکه در مورد همین به ظاهر بدیهیات نیز بحث شود. گرچه در همین سطح از وضوح و سادگی نیز به نظر می‌رسد از این نکته مهم غفلت می‌شود که ریل‌گذاری برای حرکت اقتصاد کشور منطقا و عملا از تعداد رانندگان این قطار بسیار مهم‌تر و تعیین کننده‌تر است.

در همین مقام تمثیل اگر بخواهیم باقی بمانیم باید گفت این ریل‌ها هستند که جهت حرکت اقتصاد را تعیین می‌کنند؛ شیب خط آهن است که سرعت حرکت قطار را تحت تاثیر قرار می‌دهد؛ سوزن‌بان‌ها هستند که در مواقع لزوم خط عوض می‌کنند و مهندسان هستند که تندی و زاویه گردش در مسیر را محاسبه می‌کنند. در این میان راننده لکوموتیو بر اساس آنچه ریل به او نشان می‌دهد گاهی دخل و تصرفی در سرعت قطار دارد و در ایستگاه‌ها مسوولیت متوقف ساختن را بر عهده دارد. از این رو است که شاید بیراه نباشد اگر به همه دلسوزانی که این روزها با شدت و حدت هرچه تمام‌تر در موردتعداد رانندگان قطار اقتصاد کشور بحث می‌کنند، متذکر شویم که ‌ای کاش درصدی از این حساسیت و جوش و خروش را در مورد جهت ریل اقتصاد و فراز و فرود و زاویه گردش خط آهن قطار به خرج دهید.

بی گمان اگر مسیر و جهت حرکت قطار اقتصاد در هر کشوری از جمله کشور ما درست و دقیق ترسیم و تعبیه شود و اگر محاسبات لازم در تعیین زاویه پیچ‌ها و فراز‌و‌فرودها به‌عمل آید، سهم و نقش رانندگان لکوموتیو تنها در تند و کند کردن سرعت محدود می‌ماند و دیگر لازم نیست نگران آن باشیم که اگر راننده تغییر کرد، به دلخواه و سلیقه خود مسیری متمایز با آنچه ترسیم و تعبیه شده در پیش بگیرد. این همان ضرورتی است که سال‌ها در قالب‌ها و با عناوین متفاوت نسبت به اهمیت آن تذکر داده شده است؛ ضرورت تدوین نقش راه و سند ملی و مادر پیشرفت و توسعه اقتصادی کشور؛ سندی که ما را از دغدغه تغییر و تعدد رانندگان می‌رهاند.