تصمیمگیری در شرایط «نااطمینانی»
تصمیمگیریهای ما همواره ما را با سه موقعیت یا شرایط روبهرو میسازند: «اطمینان»، «ریسک» و «نااطمینانی».
بسته به میزان و درجه داناییهای ما شرایط مزبور عبارتند از:
۱- تصمیمسازی در شرایط «نااطمینانی» یا «نایقینی» و «نامعلومی» و «عدم حقیقت» محض و خالص «من نمیدانم». در این حالت شما بهطور مطلق دانش و آگاهی و دانایی ندارید یا از آن بیخبر و ناآگاه هستید و حتی از احتمال بروز و رخداد یک واقعه چیزی نمیدانید، رفتار شما صرفا بر پایه ایستایی و نگرش شما در ندانستن شکل میگیرد.
۲- تصمیمگیری در شرایط «ریسک». شما مقداری آگاهی دارید و میتوانید برای هر واقعه و رخدادی که پیش خواهد آمد، احتمال وقوعی را در نظر بگیرید.
۳- تصمیمگیری با کسب اطلاعات بیشتر. شما با کسب اطلاعات و آگاهیهای بیشتر خود را به سطح معینی از «اطمینان» میرسانید.
وقتی شما احساس میکنید مطمئن نیستید که آیا میخواهید که با فلان فرد یا گروه همکاری کنید یا نه این یک مثال درباره نااطمینانی است.وقتی اوضاع اقتصادی و مالی کشور وخیم میشود و موجب دلواپسی و نگرانی همه همکاران میشود و عارف و عامی میپرسند فردا چه میشود؟ این نیز از مصادیق بارز «نااطمینانی» است.
از جمله عوامل نااطمینانی:
۱- فقدان اطلاعات (یا آگاهیها و داناییها)
۲- بسیاری و فراوانی زیاد اطلاعات (یا آگاهیها)
۳- تضاد ماهیتی قطعات
۴- اندازهگیری خطاها
۵- افکار و نظرات شخصی برآمده از تغییر و تغییر ذهنی قطعات اطلاعات در دسترس.
برای پاسخدهی و واکنش به نااطمینانیها، شما یا میتوانید با آن مقابله و برخورد کنید یا آن را کاهش و تقلیل دهید.
برای کاهش نااطمینانی سه روش پیش رو دارید: اول گردآوری اطلاعات، دوم تشریک مساعی و جلب همکاریها بهطور موثر و مبتکرانه (اگر تصمیم به مسائلی حیاتی چون «منافع ملی» مربوط میشود، همفکری وتبادل نظر با کشورهای دوست استراتژی عقلائی مناسبی به حساب میآید) و سوم شبکهسازی.
از طرف دیگر، کاهش نااطمینانی، بدون آنکه نیاز به تغییر عمل و اقدامات یا استراتژیهای شما باشد شما را در حداقل قرارگیری در معرض لطمات ناشی از نااطمینانی قرار میدهد. این یک مشوق و محرک طبیعی، عمده و اصلی است که برای راهنمایی و هدایت رفتار و اقدامات شما نیازی بنیادی به حساب میآید. برای مقابله و برخورد صحیح با نااطمینانی پنج نگرش و راهکار مطرحند: انعطافپذیری از طریق متنوعسازی، سرمشق قرار دادن و تأسی عاقلانه به دیگران، واکنش به همکاری و تشریک مساعی و کوشش جمعی همراه با خرد جمعی، در بعد سازمانی ادغامهای افقی و عمودی و سرانجام اجتناب از نااطمینانی در کل و دوری از آن از هر جهت.
تصمیمسازی در شرایط نااطمینانی
اینکه سادهترین تصمیمات با سطحی از نااطمینانیها همراه است، جزو بدیهیات است. تصمیم دارید برای رفع خستگی یک فنجان چای بخورید لااقل این امکان وجود دارد که از طعم آن ناراضی باشید، آنچنان که شما میخواستید داغ و لبسوز نباشد نه تنها در رفع خستگی شما کمکی نمیکند، بلکه از قضا صفرا میافزاید.
شرایط نااطمینانی به چه معنی و مفهوم است؟ شرایط نااطمینانی به وضعی گفته میشود که آینده و پیامد و نتیجه کار غیرقابل پیشبینی است و همه چیز دائم و پیوسته در حال دگرگونی و در هم است.
شما از تمامی گزینههای در دسترس، فرصتها، ریسکهای اختصاصیافته به هر گزینه، احتمال وقوع و پیامدهای هر گزینه و احتمال و حد و حدود و دامنه موفقیت خود خبر و آگاهی ندارید. در چنین شرایطی هیچکس نمیداند که چه اتفاقی خواهد افتاد. این امکان که در آینده چه پیش میآید که میتواند بر تصمیمگیری شما اثر بگذارد، وجود ندارد.
در مواجه شدن با چنین شرایطی، شما برای در و پیکر دادن به اوضاع با مفروضاتی معین و مشخص به سراغ آن وضع میروید. این برای شما چارچوبی منطقی و مستدل برای تصمیمسازی فراهم میکند.
تصمیمگیری تحت شرایط ریسک
وقتی شما در مقابل فرصتهای پیش رو، ریسکهای اقتصادی یافته و مربوط به هر گزینه روی میز، احتمال و پیامدهای هر گزینه را دارید که در شرایط ریسکی تصمیم بگیرید.
تمایز بین تصمیمگیری در شرایط نااطمینانی و ریسک
اینکه مردم کوچه و بازار تفاوت و تمایزی بین ریسک و نااطمینانی قائل نشوند، مسالهای نیست؛ ولی اهل فن در حوزه اقتصاد و مالی و سیاست به درستی و بحق بین این دو تمایز میگذارند.
در تصمیمگیری تحت شرایط ریسک، شما میتوانید احتمال پیامدها و نتیجه تصمیم خود را پیشبینی کنید. در صورتی که در شرایط نااطمینانی شما قادر به این کار نیستید.
ریسک قابل مدیریت است؛ درحالیکه نااطمینانی قابل کنترل نیست. شما میتوانید برای ریسکهای وقوع وقایع احتمالی را در نظر بگیرید؛ درحالیکه برای نتایج چندگانه یک واقعه در شرایط نااطمینانی قادر به این کار نیستید.
بنابراین ظهور و بروز ریسک برای وقوع رخدادهای آتی وقتی با احتمالات قابل اندازهگیری همراه باشند، مطرح میشوند. ولی نااطمینانی زمانی مطرح است که احتمال وقوع وقایع آینده غیرقابل تشخیص و غیرقابل محاسبه باشد.
اینکه نااطمینانی سرچشمه و منشأ ریسک میتواند باشد، بحثها شده است فقط به «استاندارد ریسک بینالمللی» یعنی ISO۳۱۰۰۰ اشاره میکنم که در تعریف ریسک میگوید: «اثر نااطمینانی بر اهداف» یعنی فقط از خود نااطمینانی حرفی به میان نمیآورد، بلکه از اثر بالقوه نااطمینانی میگوید. پس یک درجهبندی و رتبهبندی (rating) از احتمالات گزینهها میتواند خود حکایتگر یک نوع رتبهبندی و استناد و نسبتدهی عقلایی و منطقی برای پیامدهای بالقوه نااطمینانی به حساب آید. اینکه به فرض خریدار سهامی در بازار پر از نااطمینانی برای فردا سه گزینه دارد که فلان سهم مورد نظر او به ۷۰درصد احتمال ترقی میکند، با ۲۰درصد احتمال تغییری نمیکند و با ۱۰درصد احتمال نزولی میشود، پیامهایی از نااطمینانی برای خود مخابره کرده است یا در سطح کلیتر اگر در مذاکره با کشوری پس از چند روز یک طرف برآوردش چنین باشد که با ۸۰درصد احتمال طرف دیگر با ماحصل و نتایج مذاکره موافقت میکند، ۲۰درصد بین زمین و آسمان همه را نگه میدارد و با ۱۰درصد جواب منفی میدهد، میتوان از نتایج بالقوه مذاکرات در عین حضور نااطمینانیها تصویری به دست داد.
به هر حال، برپایه تعریف ISO۱۳۰۰۰ از ریسک آنچه مهم است اهداف شماست. هم در تشخیص هویت مشکلات و مسائل فی ما بین مثلا در مذاکرات و هم در ارزیابی راهحلهای گزینه و جایگزینی هم. یادتان هست فرآیند تصمیمگیری را در اول یادداشت به منجر شدن به یک «انتخاب» مطرح کردیم. اینجاست که باید گفت اهداف ملاک، معیار و محک ضابطههایی هستند که منعکسکننده نشانهها و خصیصههای گزینههای مرتبط و مطرح با «انتخاب» ما هستند. باید توجه داشت اینکه شما چگونه موقعیت و فضای تصمیمگیری و مشکل را چارچوببندی میکنید، خواه با ریسک مواجه باشید یا نااطمینانی. این امر میتواند تفاوت معنیدار و مهمی در جمعبندیها و نتایج شما داشته باشد. همچنین این موضوع بر چگونگی نگرش شما در تصمیمگیریهایتان اثرگذاری دارد.
بنابراین، ایده اصلی بحث آن است که در هر موقعیت مشخص از تصمیمگیری درباره عرضه یک کالای جدید تولیدشده به بازار با ملاحظه منابع و منافع شرکت گرفته تا مذاکره با کشورها برای حفظ و حراست از منابع و منافع ملی ما با درجهای از نااطمینانی و ریسک روبهرو هستیم که میزان و شدت آن بستگی به کم و کیف دادهها و تبدیل آنها به اطلاعات و مهمتر قدرت ما در تبدیل آنها به دانایی (Knowldge) و دانش از طرف ما و شکاف اطلاعاتی بین آنچه میدانیم و آنچه نیازمند آنیم که بدانیم برای یک تصمیمگیری بهینه (بهترین) بهوسیله احتمالات اندازهگیری و کمّی است.
شناخت ریسک و نااطمینانی و علل آنها و تاثیرشان بر تصمیمگیریهای ما، ما را توانمند میسازد آنها را تغییر دهیم و این احتمال تحقق اهداف ما یعنی «اثربخشی» افراد و مدیران و دولتها را بالا میبرد. در تفویض اهداف چه در سطح فردی و چه در سطح حکومتی شما اغلب با عوامل خارجی و داخلی و اثرگذار مواجه هستید. این عوامل و تاثیرات ممکن است از کنترل شما خارج باشد و لذا نااطمینانی تولید کنند که از دل آنها ریسکها ظهور و بروز میکنند. این عوامل میتواند به دستیابی شما به اهداف موردنظرتان یاری دهند و سرعت بیشتری به آنها ببخشند. همچنین میتوانند مانع یا تاخیر در سر راه تحقق اهداف شما باشند. برای مثال، ریسک مزبور شانس سقوط بازار سهام نیست، ولی شانس آن است که یک سقوط در بورس موجب آشفتگی و وقفه و اختلال یا اثر بر اهداف شما و سازمان و شرکت شما به خاطر محدودیتسازی برای سرمایه موردنیاز برای بسط و توسعه شرکت به وجود خواهد آورد. همین مثال سطح اقتصاد خود ر ا در سطح مذاکرات دولتها تعمیم دهید تا نقش مدیریت ریسک و برخورد درست با نااطمینانی را در بعد کلان دریابید. آری مدیریت ریسک عبارت است از: فرآیند برای برداشتن گامهایی یا برای حداکثرسازی فرصتها یا کاهش تهدیدها به وسیله تدابیر مناسب، تصمیمگیری رابطه بسیار نزدیکی با مدیریت ریسک دارد. در مدیریت ریسک ما به فرآیند شناسایی ریسکها و برنامهریزی اقدامات مدیریت آن ریسکها میپردازیم. ریسکهای شناساییشده ارزیابی و اولویتبندی میشوند. هدف خلق، حمایت و حفاظت و اعتلای ارزش است به وسیله برخورد مناسب با نااطمینانیها و مدیریت ریسکها یعنی آن عواملی که در دستیابی ما به اهدافمان میتوانند مشکلساز و مانع و سرعتگیر باشند.