پرتفوی بایدن
انتخابات آمریکا بهعنوان انتخابات بزرگترین اقتصاد جهان در پیش است و بازارهای مالی در اقصی نقاط دنیا چشم به آن دوختهاند. انتخاباتی که میتواند تمامی بازارها، از جمله بورس تهران را تحتتاثیر خود قرار دهد. طبق اکثر نظرسنجیها شانس پیروزی بایدن بسیار بالاست تا جایی که در برخی از آنها فاصله وی با ترامپ دورقمی است. البته که ۲۰۲۰ سالِ ۲۰۱۶ نیست و این عبارت یکی از تکراریترین جملاتی است که این روزها در تحلیلهای سیاسی میشنویم. بسیاری نیز انتظار دو نظرسنجیای را میکشیدند که برنده انتخابات ۲۰۱۶ را درست حدس زده بودند. هردوی این نظرسنجیها اینبار شکست ترامپ را برآورد کردهاند؛ بهطوریکه نظرسنجی ۲۲ اکتبر IBD/ TIPP و نظرسنجی USC به ترتیب بایدن را با ۹/ ۴ و ۱۱ درصد اختلاف پیشتاز میدانند. اگرچه ممکن است که نسخه فعلی این نظرسنجیها با نسخه روزهای آتی و شب قبل از انتخابات تفاوت داشته باشد.
اکونومیست نیز برای اولین بار و در اقدامی جالب انتخابات پیش رو را مدلسازی کرده است. اکونومیست طبق این مدلسازیها (که برآوردی از تمامی نظرسنجیهای روزانه ایالتی، کشوری و شاخصهای اقتصادی است) تخمین میزند که در آمریکا یک «موج آبی» روی کار خواهد آمد؛ به این معنا که دموکراتها نه تنها به کاخ سفید بازخواهند گشت، بلکه حتی در مجلس نمایندگان و سنا نیز اکثر کرسیها را تصاحب خواهند کرد. روی کاغذ جو بایدن در یک قدمی ریاست جمهوری است و بازارهای مالی در حال رصد کردن نظرسنجیها هستند.
به تازگی ولز فارگو (Wells Fargo) اقدام به ایجاد دو پرتفوی بایدن و ترامپ کرده است. دو پرتفویی که به سهامداران پیشنهاد میکند تا سبد خود را براساس پیروزی کاندیدای مورد نظرشان بهینه کنند. در پرتفویی که ولز فارگو برای ترامپ تشکیل داده سهام صنایع مالی و بانکی مثل گلدمن ساکس، شرکتهای نظامی مثل لاکهید مارتین و همچنین شرکتهای نفتی به چشم میخورد؛ اما در پرتفوی بایدن شرکتهای تکنولوژی محور مثل آمازون، اپل، گوگل و همین طور شرکتهای سبز و دوستدار محیط زیست که از انرژیهای تجدیدپذیر استفاده میکنند، دیده میشود؛ مثل شرکت خودروسازی تسلا.
در داخل نیز بسیاری از فعالان بازارهای مالی نظارهگر این انتخابات هستند تا بعد از مشخص شدن نتایج اقدام به تصمیمگیری کنند و البته برخی هم به پیشواز آن رفتهاند. این روزها با سیل عظیم فایلهای صوتی و وبینارهایی مواجهیم که به بررسی تاثیر انتخابات آمریکا بر بازارهای مالی ایران میپردازند. آیا میتوان در بورس تهران نیز استراتژی مناسبی در این رابطه اتخاذ کرد؟
شواهد امر نشان میدهد موضوع در بازار سرمایه کمی پیچیده شده است و یک تقابل آشکار وجود دارد. حجم کل معاملات کاهش یافته و بازار در بلاتکلیفی انتخاباتی است، به تبع همین نااطمینانی بورس هم طی هفتههای اخیر در حال افت بوده است. در برخی نظرسنجیهای تلگرامی فعالان بازار سرمایه به لحاظ شمارش با اکثریت قاطع وزن بیشتری را به ماندگاری ترامپ میدهند. بهعنوان نمونه در یک نظرسنجی از فعالان بورس که نزدیک به ۳۰ هزار نفر شرکتکننده داشته است، ۸۵ درصد رای به پیروزی ترامپ دادهاند. اما اگر حجم پایین معاملات و صفهای پرحجم فروش را با توجه به قیمت فعلی دلار لحاظ کنیم، میتوان این گونه استنباط کرد که گویی بازار سهام آمدن بایدن و به تبع آن ریزش دلار را از قبل پیشخور کرده است. از طرفی طی هفتههای اخیر دو صنعت بانکی و خودرویی هم جز چند صنعتی هستند که بیشترین دادوستد را به خود اختصاص دادهاند و ایرانخودرو نیز تبدیل به رهبر بازار شده است. دو صنعت مذکور قبلا هم در روزهای برجام مورد توجه بودهاند و به همین دلیل میتوان نتیجه گرفت که بازار از این دو منظر بایدن را پیروز نبرد سوم نوامبر میداند. برخی تحلیلگران حتی پیشتر رشد چندروزه خودروییها و بانکیها را به خداحافظی بورسبازان با ترامپ نسبت داده بودند. البته شاید این برداشت که ترامپ تکدورهای خواهد شد و به همین دلیل حجم بانکیها و خودروییها افزایش یافته است، ناشی از همزمانی اعلام قیمتگذاری خودروییها در بورس کالا و همینطور توجه دوباره به قیمت تسعیر ارز بانکیها باشد. در هر صورت عدم قطعیت و تفاوت دیدگاه میان فعالان بازار سرمایه بیش از دیگر بازارهای موازی است.
اگرچه این سردرگمی تا حدی در «والاستریت» هم وجود دارد. عدهای رالی یک ماه اخیر داوجونز را نیز بهدلیل پیشتازی بایدن در نظرسنجیها میدانند؛ چراکه در صورت پیروزی وی، دموکراتها بسته محرک مالی ۲/ ۲ تریلیون دلاریای را در نظر گرفتهاند که نسبت به پیشنهاد ۸/ ۱ تریلیون دلاری کاخ سفید عدد بزرگتری محسوب میشود و این بسته روی بازار سهام این کشور نیز تاثیرگذار خواهد بود. گروهی هم برخلاف این نظر انتخاب بایدن را برای والاستریت مطلوب نمیدانند.
برخی معتقدند که بورس تهران تفاوتی بین بایدن و ترامپ قائل نیست و انتخاب هر یک از آنها تغییری در سیاست خارجه آمریکا به وجود نخواهد آورد که بهنظر میرسد با نظر بسیاری از تحلیلگران سیاسی داخلی و خارجی در تضاد است. به اضافه اینکه به اعتقاد یکی از تحلیلگران جیپیمورگان، انتخاب بایدن میتواند در نهایت منجر به عرضه بیشتر نفت ایران هم بشود که قطعا اتفاق خوبی برای اقتصاد ایران و همینطور بورس تهران خواهد بود.
اما از نظر چهارراه استانبول ظاهرا ترامپ برنده است! آن چیزی که از صعود چشمگیر قیمت ارز در کوتاهمدت میتوان دریافت، آن است که در فردوسی ترامپ را رئیسجمهوری هشتساله میدانند. دیدگاهی که بسیار متفاوت از نگاه بازار سرمایه ایران است؛ اگرچه در روزهای اخیر تردیدهایی در چهارراه استانبول هم دیده میشود.
درست یا غلط، بسیاری از فعالان بازارهای مختلف اتخاذ هر نوع تصمیم اقتصادی در شرایط فعلی را به متغیری به نام «انتخابات آمریکا» گره زدهاند. حال با همه این اوصاف و براساس اغلب نظرسنجیها، اگر بخواهیم وزن بیشتری به شانس پیروزی بایدن دهیم، چه پرتفویی احیانا برنده این سناریو خواهد بود؟ یا به عبارت بهتر چه سهامی را باید در «پرتفوی بایدن» قرار دهیم؟
احتمالا در صورتی که نام بایدن از صندوق رای بیرون بیاید، دلار و به تبع آن سکه وارد فاز کاهشی میشود و ریال تقویت خواهد شد. بنابراین اختصاص درصدی از پرتفوی به اوراق با درآمد ثابت گزینه کمریسکتری نسبت به نگهداری دلار و سکه خواهد بود و حتی امکان استفاده از فرصتهای آتی و غیرقابل پیشبینی بورس را هم فراهم خواهد کرد. شاید امروز تصور صفهای فروش دلار در مقابل صرافیها بسیار دور از ذهن باشد، اما این احتمال، آن روز بعید نخواهد بود. تخمین زده میشود که عددی بالغ بر ۴۰ میلیارد دلار از منابع ارزی کشور در خارج مسدود شدهاند. برای درک بهتر این عدد کافی است بدانیم که براساس تخمینهای داخلی و بینالمللی از اقتصاد ایران، نیاز یک سال کشور برای واردات بین ۴۰ تا ۵۰ میلیارد دلار است. پس آزادسازی این منابع تاثیر قابلتوجهی بر شرایط اقتصادی کشور و قیمت دلار خواهد داشت. اگرچه هیچ کس انتظار ندارد که بایدن از صبح فردای مراسم تحلیف به برجام بازگردد، اما او در یادداشتی در سیانان (CNN) دیدگاه خود را درخصوص بازگشت اعلام کرده است. بنابراین به خاطر ویژگی آتینگری بازارهای مالی، بورس تهران قبل از بایدن به برجام بازخواهد گشت! در این صورت دور از ذهن نیست که سهام خودرویی و بانکی مجددا همانند روزهای پیش از امضای برجام مورد استقبال قرار گیرند و تاریخ دوباره تکرار شود. تصمیم مسوولان مبنی بر عرضه زودهنگام دارا سوم (که متشکل از سهام بانکی است) را هم میتوان از منظر همین تفکر نگریست. افرادی که ریسکپذیری بالاتری دارند، میتوانند درصد کمی از پرتفوی خود را به اختیار معاملات این دو صنعت اختصاص دهند. آپشنها به علت وجود اهرم میتوانند بازدهی بیشتری را در این صورت به ارمغان بیاورند.
از طرفی سهام دلاری و کامودیتی محور هم میتوانند برخلاف تصور رایج با اقبال مواجه شوند؛ چراکه نه تنها گلدمن ساکس چشمانداز قیمتهای جهانی را صعودی پیشبینی میکند، بلکه از طرفی با برداشته شدن تحریمها، شرکتهای صادراتمحور میتوانند هم به لحاظ مقداری بیشتر بفروشند و هم هزینههای واسطهای کمتری به دلیل دور زدن تحریمها پرداخت کنند و همینطور بخشی از تخفیف فعلی را (که به خاطر شرایط تحریم به مشتریان خود میدهند) حذف کنند. البته ذکر این نکته نیز ضروری است که در شرایط فعلی راه حافظ و نیما از هم جدا شده و قهر بازار سهام با دلار نیمایی بسیار به چشم میآید؛ اما میتوان پیشبینی کرد که آنها مجددا و براساس رویه تاریخی با هم آشتی خواهند کرد و حتی در صورت کاهش قیمت دلار نیز عوامل ذکرشده نقش بسزایی در جبران این افت قیمت خواهند داشت. بنابراین این دسته از سهام و بهخصوص صنایع فلزی، معدنی و پتروشیمی میتوانند گزینههای مناسبی در میانمدت باشند، اگرچه ممکن است بازار در کوتاهمدت روی خوشی به آنها نشان ندهد.
برای کلیت بورس نمیتوان ریزش قابلتوجهی متصور بود و حتی اگر این اواخر بازار سهام به خاطر افت آتی دلار (پس از پیروزی جو بایدن) کاهش یافته باشد، این اصلاح را تا حد بسیار زیادی پیشخور کرده است. اگر شرایط براساس سناریوی مورد نظر برای بورس تهران رقم بخورد، میتوان امیدوار بود که شاخص کل دوباره صعودی شود.
یک مساله دیگر که میتواند بازارهای مالی را تحتتاثیر قرار دهد، طولانی شدن اعلام نامزد برنده است. ترامپ گفته است که باخت را به آسانی نخواهد پذیرفت. حقوقدانها و متخصصان انتخابات آمریکا معتقدند که با پیروزی قاطع و اصطلاحا انفجاری بایدن جای نگرانی در این مورد وجود نخواهد داشت؛ اما اگر پیروزی یک کاندیدا با اختلاف کمی حاصل شود، احتمال دارد که در یکی دو ایالت مهم و حساس جنگهای حقوقی بر سر آرا و فرد برنده شکل بگیرد. به اعتقاد آنان، این نااطمینانی میتواند از چند روز تا حتی چند هفته تمامی بازارهای مالی را نوسانی کند.
ذکر این نکته نیز ضروری است که متاسفانه طی روزهای اخیر امکان بهینهسازی پرتفوی بهدلیل وجود نامبارک دامنه نوسان به راحتی فراهم نمیشد؛ چراکه اغلب نمادها در صف فروش قفل شده بودند. فقط خدا میداند که بورس تهران چه زمانی از غل و زنجیر پدیده شوم صف و صفنشینی رها خواهد شد.
با همه این تفاسیر «دیوید کِلی» معتقد است که سرمایهگذاران در انتخابات دچار سه خطای رایج میشوند: «اول آنکه فکر میکنند کاندیدای مورد نظرشان برای بازار سهام بهتر خواهد بود. دوم آنکه فکر میکنند میتوانند پیشبینی کنند که نتایج به چه شکلی رقم خواهد خورد و آخرین مورد آنکه فکر میکنند؛ میتوانند واکنش بازار را نسبت به نتایج انتخابات پیشبینی کنند.» اما کِلی چند توصیه مهم دارد: «فکر میکنم کار درست این است که بدانید در بلندمدت به چه سمتی میروید و اینکه میخواهید با پرتفوی خود چه کاری انجام دهید. به اضافه اینکه به موضوع ارزشیابی توجه کنید.»
بنابراین حتی با فرض محتملترین سناریو، باید همواره دیگر احتمالات را نیز در نظر گرفت؛ چراکه هیچ تضمینی در کار نیست و نمیتوان به ضرس قاطع از واکنش بازارهای مالی مطمئن بود. در فیلم یک ذهن زیبا، چارلز دوست خیالی پروفسور جان نش برنده جایزه نوبل اقتصاد (که بازتابی از ذهن اوست) نکته جالبی را درباره عدم قطعیت به او گوشزد میکند: «هیچ چیزی نیست که بشه ازش مطمئن بود، جان. این تنها چیزیه که ازش مطمئنم.»