۱. طراحی ساختار انگیزشی: مهم‌ترین نکته این است که باید ساختار انگیزشی مناسبی برای تصمیم‌گیران بخش‌های دولتی ایجاد شود.

در غیر این‌صورت  با قانون، بخشنامه و سامانه و از این قبیل، نمی‌توان به نتیجه مطلوبی رسید. این انگیزه‌ها می‌توانند به‌صورت تشویقی یا تنبیهی باشند. به‌طور مثال در کشورهای انگلیس و نیوزیلند برای سرمایه‌ها و دارایی‌های دولتی، هزینه سرمایه در نظر گرفته و اعمال می‌شود که باعث می‌شود مالکان دارایی‌ها با هزینه نگهداری اموال مواجه شوند و لذا انگیزه داشته باشند که از دارایی‌های خود بهتر استفاده کنند.

۲. دسترسی عمومی به سامانه سادا: در حال حاضر دسترسی به سامانه جامع اموال دستگاه‌های اجرایی (سادا) حالت محرمانه دارد. پیشنهاد می‌شود دسترسی به این سامانه برای عموم مردم میسر شود. آن‌گونه که در گزارش مراجع بین‌المللی از جمله صندوق بین‌المللی پول اشاره شده است، یکی از فواید و مزایای اطلاع از میزان اموال و دارایی‌های عمومی این است که وقتی عموم مردم از حجم دارایی‌ها آگاه شوند، فشار افکار عمومی و رسانه‌ها برای استفاده از این دارایی‌ها، بخش دولتی را ناگزیر به مولدسازی آنها می‌کند. همچنین می‌توان از ایده‌های مردمی و بخش غیردولتی استفاده کرد.

۳. ارزش‌گذاری و فرآیند مشارکت: بدیهی است که مولدسازی دارایی‌ها باید با استفاده از مشارکت بخش خصوصی صورت گیرد و استفاده از مدل‌های مشارکت عمومی-خصوصی (PPP) در این خصوص می‌تواند راهگشا باشد. البته برای این منظور الزاماتی مورد نیاز است؛ از جمله اینکه باید بتوان فرآیند مشارکت را طراحی و برای مولدسازی ارزش‌گذاری کرد. در این خصوص از الگوهای ارزندگی (VfM)۱ می‌توان بهره برد که ضمن حفظ و افزایش ارزش دارایی‌های عمومی، برای مشارکت بخش خصوصی نیز جذابیت ایجاد کند.

۴. شروع از جزء به کل: از آنجا که تجربه مولدسازی تجربه جدیدی در کشور است، بنابراین ابعاد پیچیده و ناشناخته‌ای دارد. دولت به جای اینکه منتظر تدوین قوانین و تکمیل سامانه‌ها و احصای تمام دارایی‌ها باشد، می‌تواند کار را به‌صورت پایلوت شروع کند. از این رو پیشنهاد می‌شود شروع کار ابتدا به‌صورت موردی یا پروژه‌ای باشد و پس از اجرا و ارزیابی از پروژه‌های انجام‌شده، به سایر موارد نیز تعمیم یابد. باید به خاطر داشت که طولانی‌ترین سفرها هم با اولین قدم‌ها آغاز می‌شود.

۵. توجه به توسعه پایدار: هرگونه مولدسازی دارایی‌های عمومی باید با تمرکز بر توسعه پایدار باشد. به‌عنوان یک مثال بسیار بد از مولدسازی دارایی‌ها می‌توان به تجربه اخیر شیلات اشاره کرد. طی سال‌های گذشته، بخش شیلات احتمالا با این دید که باید از دریاهای جنوب به‌عنوان یک دارایی عمومی درآمد کسب کرد، امتیازاتی را به شرکت‌های ایرانی و چینی برای ماهیگیری به سبک ترال (کف روبی) واگذار کرد. این اقدام کوته‌بینانه هرچند درآمدهایی را برای بخش عمومی ایجاد می‌کرد، اما به قیمت نابودی ذخایر آبزیان دریاهای جنوب بود. مولدسازی دارایی‌ها، باید با یک نگاه بلندمدت و با آینده‌نگری و در یک کلام با توسعه پایدار همراه باشد.

۶. عدم نیاز به قانون و تشکیلات جدید: به اندازه کافی قانون و دستگاه متولی برای انجام این کار و هرکار دیگری در کشور وجود دارد. دولت باید عزم واقعی داشته باشد و کار را شروع کند.

پی‌نوشت:

۱.  Value for Money