گذر از آرمانخواهی به واقعبینی
میگویند: شما نمیدانید جنبش، حزب، سیاست و کتاب چیست و ما چه کارهای بزرگی کردهایم. این جملات کلیشهای و ناشی از حس نوستالژیک اشتباهی است که ریشه در تفکرات آرمانگرای ایدئولوژیک دارد. هوش، فهم، شعور و توانایی انسانها نسل به نسل به تبع پیشرفت تکنولوژی و توسعه افزایش پیدا میکند و در ایران نیز دانشجویان هر دهه متساهلتر، متکثرتر و فهمیدهتر در حال فعالیتهای فرهنگی و سیاسی هستند و فهم این نسل نسبت به دهههای ۵۰ و ۶۰ تغییر کرده است. زمانی به علت ناکارآمدی فضای سیاسی، توسعه ناموزون، ناکارآمدی احزاب، فضای بسته جامعه، کمبود شغل، نبود فرهنگ شهروندی و... همه کارویژههای حزب، صنف، حکومت و حتی خانواده روی دانشگاه تلنبار میشد. احزاب در دانشگاهها عضوگیری میکردند و دفتر داشتند، اصناف مطالبات خود را از دانشجویان طلب میکردند و حتی کارویژه ازدواج، شغلیابی و فرهنگ شهروندی نیز بر دوش دانشگاه بود. کارویژه اصلی دانشگاه اندیشهورزی، دانشهای پایه، آموزش و پژوهش است و هرگونه سرریز سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دولت و جامعه بر دانشگاه تبعات منفی بهدنبال دارد.
روزگاری به علت ضعف احزاب سیاسی، ناتوانی حکومت در سیاستگذاری و فضای بسته و اقتدارگرا دانشجویان تحت نفوذ افکار مارکسیستی و آرمانگرایانه، شعارهای رادیکال میدادند و بدون اینکه درکی از سیاست داشته باشند کشور، ملت و دولت را به رنج و خود و خانواده خود را در عذاب نگه میداشتند. به علت پیدایش طبقه متوسط، فعال شدن احزاب سیاسی، بالاتر رفتن آستانه تحمل دولتها و بهخصوص پیدایش تکنولوژیهای جدید اکنون دانشجویان با دهههای قبل متفاوت شدهاند و این تفاوت برای علم و دانشگاه فایده فراوانی دارد. اکنون دانشجویان متساهلتر شدهاند و بهراحتی در کانونها، انجمنها و تشکلهای فرهنگی در کنار هم فعالیت میکنند و برنامههای یکدیگر را تخریب نمیکنند و قصد نابودی هم را ندارند. رواداری و زندگی مسالمتآمیز به علت رشد تکنولوژی اطلاعات و گسترش شبکههای اجتماعی، فرهنگ دانشجویی را به سمت فلسفه معطوف به زندگی سوق داده است. اکنون دانشجویان فردگراتر شدهاند و منافع فردی و کارآمدی را مهم میدانند. دانشجویان برای مخالف خود و عقاید متکثر، طلب مرگ و اقدامات خشونتآمیز نمیکنند، بلکه زیستی آرام، با ادب و متواضع را شکل دادهاند. این فضا برای آنانکه همیشه شعار دادهاند و در فکر خلق آرمان شهرهای جهانی بودهاند خوش نمیآید همانطور که زندگی و شادی را فهم نمیکردند.
فهم دانشجویان امروز از سیاست عمیق تر، کاربردیتر، عینیتر و در یک کلام روزمرهتر شده است. دانشجویان نسلهای قبل گمان میکردند راه اصلاح جامعه در سیاست است و اگر انتقاد مداوم به دولت را بر این اساس که چرا سیاستگذاری اشتباه دارد برعهده گیرند، رسالت خویش را انجام دادهاند. به باور آنها دولت انحصار قدرت را در اختیار دارد و روشنفکر و اصلاحگر اجتماعی سیاسی کسی است که مدام در قامت نافی رادیکال فریاد میزند و جان خود را نیز در این راه میدهد. اکنون دانشجویان قدرت را مکانیکی و متبلور در دولت نمیدانند، بلکه قدرت را در زندگی روزمره جستوجو میکنند. عقلانیت و سبک زندگی دانشجویان در عصر اطلاعات باعث شده است به سمت فعالیتهای کوچک، دمدست و روزمره حرکت کنند و اثرگذاری بهتر و از پایین به بالا را تجربه کنند. اکنون دانشجویان در کانونها، محافل و تشکلهای متکثری فعال هستند. هویتها به سمت سیاست روزمره سوق پیدا کرده است و فضای پسامدرن عصر اطلاعات بر فعالیتهای سیاسی فرهنگی دانشجویان اثرگذاشته است. در همین فضا گرایشهای فرهنگی ملی و ایراندوستانه، فعالیتهای حوزه زنان، کارآفرینی و استارتآپها و گرایشهای محیطزیستی و هنری رونق گرفته است. از منظر اندیشههای مارکسیستی و آرمانگرایانه جهانی، هیچگاه وطن دوستی، محیطزیست، هنر، ادبیات و کارآفرینی، سیاست محسوب نشده است؛ چرا که آنها هنر، ادبیات، علم و فن را برای مقاصد توهمی طلب میکردند و تلاش برای ساختن و آبادانی کشور را اندیشهای کاذب میدانستند.
توهم و اندیشههای مخرب نسلهای قبل دانشجویی، استقلال و فرآیند علم را در دانشگاه به سمت کژکارکردی سوق داد و اکنون نیز تحلیلهای یادشده، بدون درک شرایط جدید با همان پیشفرضها صورت میگیرد.
بنابراین در نسل جدید فضای دانشجویی تغییرات مثبت و کاربردی بهتری یافته و به سمت سیاست روزمره تحول پیدا کرده است. در این فضا هنر، ادبیات، موسیقی، محیط زیست، اقدامات خیریه و کارآفرینی جایگاه ویژهای دارد. نسل جدید دانشجویان تنوع و تکثر آگاهی را احترام مینهند و فلسفه معطوف به شادی و زندگی دارند. فردگرایی و کنشهای خلاق رواج پیدا کرده است و این فضا سیاستگذاریهای فرهنگی داوطلبانه و غیرکلیشهای را طلب میکند. جنبشهای تندروانه نشانه بحران، آسیب و صورتهای غیرعادی زندگی سیاسی و اجتماعی است نباید آنها را به عنوان وضعیت مطلوب قلمداد کرد و در ترویج شاخصهای آن کوشید. اکنون دانشجویان از جنبشهای تندروانه و فعالیتهای بیپایه، انتقادی و مخرب فاصله گرفتهاند و به سمت اقدامات ملی، روزمره و کاربردی حرکت کردهاند. این نسل، آینده بهتری برای کشور رقم خواهد زد.
*دکتر روحالله اسلامی، استادیار علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد است.
ارسال نظر