دلنوشته جهانگیری برای سردار سلیمانی/ این سرمایه بزرگ را خرج سوء تدبیرهای سیاسی و جناحی نکنیم
در متن این یادداشت آمده است:
یادی از «سرباز وطن» و «سردار دلها»
امروز سالگرد شهادت سردار سلیمانی است. "سپهبدی" که خود را تنها «سرباز وطن« نامید و «فرمانده مقتدری» که پیش و بیش از هر چیز «سردار دلها» بود.
با قاسم بیش از چهل سال آشنا و رفیق بودم. او یک روستایی ساده و صمیمی بود که توانست به اعتبار استعدادهای نهفته اش راه رشد و توانمندی را در فرایند فداکاری و دفاع از مهین بپیماید.
"حاج قاسم" در زندگی نظامی و سیاسی و اجتماعیش از جنسی متفاوت بود. به مسائل امروز و آینده ایران و منطقه نگاهی راهبردی داشت، مولفههای قدرت را به خوبی می شناخت، به نقش محوری رهبری، ضرورت انسجام ملی و اولویت وحدت درونی جامعه به درستی واقف بود و بر همان روال همراه در اندیشه جلوگیری از اتلاف منابع سیاسی متفاوت کشور و حذف جریانها و شخصیتهای ملی و دوری از نسل جوان و دارای سبک زندگی متفاوت بود. او نماد جذب در جامعه و نظام بود نه نماینده دفع و حذف.
در دوران معاون اولی رابطه دوستی و برادری به حد ارتباط منظم و موثر کاری و سیاسی هم رسید. درباره وضعیت سیاسی کشور، اصلاحات و تنظیم روابط نیروها با رهبری گفت و گوهای راهبردی و کاربردی داشتیم. او در این ارتباطات در پی گشایش فضای سیاسی و حل محدودیت فعالیتها و شخصیتها و جریانهایی بود که همیشه در اندیشه ایران و اسلام بودهاند، افسوس که شهادت نابههنگام او تلاشهایش را ناتمام گذاشت.
هفته گذشته که موفق به زیارت عتبات عالیات شدم به محل شهادت او در عراق رفتم. یادی از یار و دیار بود و دیدن عمق کینه دشمنان این آب و خاک که در چگونگی انفجار اتومبیل زرهی او هم به چشم می خورد. خودرویی مقاوم که در برابر حمله کینهتوزانه آمریکاییها در هم پیچیده شده بود.
اشک و آه و افسوس امانم نمیداد، به این فکر بودم که اگر حاج قاسم امروز بود در کجا بود و در برابر بحرانها و تنگناهای سیاسی و اجتماعی کشور چه نقشی ایفا میکرد. بینش و منش او به یقین راه به سوی گشایش برای کشور داشت. نه اعمال تنگ نظری و تحمیل سلیقه. او برای کشور " سرباز وطن" و " قهرمان ملی " بود، مهمترین میراث او خلق سرمایه اجتماعی و حاکمیت بر دلها بود، این سرمایه بزرگ را خرج سوء تدبیرهای سیاسی و جناحی نکنیم.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.