ماجرای فرزند شهیدی که سردار سلیمانی همیشه به ملاقاتش میرفت
با حادثه نفسگیر ۱۳ دی ماه ۹۸، همراهان مکتب حاج قاسم بودند که با وجود غم سنگین دلشان مردانه جنگیدند و راه او را ادامه دادند تا نگذارند فرمانده داغ نبود علمدارش را حس کند و چه بسا اگر حضور نداشتند امثال ما هیچگاه به عظمت شخصیت سردارمان پی نمیبردیم؛ به مناسب دومین سالگرد آسمانی شدن سردار دلها به پای صحبتهای سردار جواد استکی نشستیم، شخصی که رفاقت او با حاج قاسم از پشت سنگرها شروع شده بود.
وقتی صحبت از مکتب حاج قاسم به میان میآید، ماجرا به شخص سردار سلیمانی محدود نمیشود، بلکه صحبت از افرادی است که در این ۴۲ سال پا به پای حاج قاسم در مسیر انقلاب جان بر کف ایستادند.
با حادثه نفسگیر ۱۳ دیماه ۹۸، این همراهان مکتب حاج قاسم بودند که با وجود غم سنگین دلشان مردانه جنگیدند و راه او را ادامه دادند تا نگذارند فرمانده داغ نبود علمدارش را حس کند و چه بسا اگر حضور نداشتند امثال ما هیچگاه به عظمت شخصیت سردارمان پی نمیبردیم.
به مناسب دومین سالگرد آسمانی شدن سردار دلها، به پای صحبتهای سردار جواد استکی، فرمانده قرارگاه منطقهای سید الشهداء نیروی زمینی سپاه در استانهای اصفهان، چهارمحال و بختیاری و یزد نشستیم؛ فردی که رفاقت او با حاج قاسم از پشت سنگرها شروع شده بود؛ حین صحبت با او متوجه «لا تَبْرُدُ اَبَداً» بودن داغ سردار میشدیم و بغض گلو و لرزش صدایش ثابتکننده این موضوع بود.
در ابتدا از حاج قاسم پیش از دفاع مقدس بگویید؛ حاج قاسم آن روزها تا چه میزان مرد اصلی میدان جبههها بود؟
استکی: حاج قاسم از مبارزان قبل از انقلاب بود و خانوادهای اصیل و مذهبی داشت؛ او از نیروهایی بود که پیش از جنگ در کردستان حضور داشت و با توجه به بحرانهایی که در کشور بود، نقشآفرینیهای زیادی داشت؛ سپاه از اردیبهشت سال ۱۳۵۸ تشکیل شد اما قبل از آن هم در کردستان و دیگر مناطق با بحران روبرو بودیم که ضد انقلاب توسط استکبار با هدف تجزیهطلبی و جلوگیری از انسجام انقلاب اسلامی آنها را ایجاد کرد.
در زمان تشکیل سپاه از اصناف مختلف به آن پیوستند؛ سپاه تشکیل شد اما سپاهی که بتواند در برابر جنگ و هجوم سراسری مقاومت کند نبود؛ ارتش در آن زمان با مشکلاتی مواجه بود و نیاز به تصفیه و تغییر مسؤولان داشت و نیاز بود افرادی که انقلابی بودند جلوی جنگی تمام عیار را بگیرند؛ جنگی که نه تنها صدام بلکه ۳۰ کشور پشت آن بود.
**دفاع مقدس باعث بروز استعدادهای حاج قاسم و دیگر فرماندهان شد
سپاه متولد انقلاب بود، اما از ابتدا با بحران مواجه شد و در همان جنگ بود که شکل گرفت و فرماندهان آن نیز از جمله حاج قاسم در همان جنگ فرمانده شدند و شکل گرفتند و اگر جنگ نبود معلوم نبود که استعدادهای او و دیگر فرماندهان شکوفا شود.
داستان رفاقت شما و حاج قاسم به کجا باز میگردد و چگونه آغاز شد؟
استکی: با شروع جنگ و ورود نیروها به جنوب کشور با او آشنا شدم؛ از همان ابتدا یکی از نیروهای فعالی بود که در بسیج کردن مردم کرمان برای حضور در جبهه به امر حضرت امام(ره) نقش فعالی داشت.
با شروع جنگ با فرمان امام(ره) نیروهای مختلف از شهرهای مختلف در میدان حاضر شدند و هر استان محوری داشت؛ برای مثال در اصفهان شهیدان خرازی، ردانیپور، میثمی، کاظمی، همت، شهبازی و دیگران را داشتیم که فرماندهی یگانها را به عهده داشتند، در کرمان هم محور فرماندهی نیروها، حاج قاسم بود.
در ابتدای جنگ تیپ و لشکر نداشتیم و نیروهایی که حضور داشتند به مرور پیش رفتند؛ برای مثال در ابتدا تیپ ثارالله شکل گرفت و در یک تغییر ساختاری تبدیل به لشکر شد، لشکر ثارالله در جنگ تحمیلی یکی از لشکرهای خطشکن، تعیین کننده و دارای نقشی بود.
بعد از جنگ، حاج قاسم به قرارگاه قدس جنوب شرق رفت؛ در آن مسؤولیت کارهای شاخص حاج قاسم چه بود؟
استکی: در منطقه جنوب شرق اشرار توسط کشورهای همسایه و آمریکا تأمین مالی و تسلیحاتی میشدند و اقداماتی از جمله گروگانگیری، قاچاق و... انجام میدادند؛ شهید سلیمانی در آن منطقه، قرارگاه قدس را تشکیل داد و برنامهریزی برای استقرار امنیت پایدار در آن منطقه صورت گرفت و هنوز نیز ادامه دارد و امنیت مرزهای جنوب شرق به عهده قرارگاه قدس سپاه است.
**مردمی کردن دفاع در جنوب شرق کشور از ابتکارات حاج قاسم بود
ازابتکارات مهم حاج قاسم در زمان فرماندهی قرارگاه قدس نیروی زمینی، مردمی کردن دفاع و استفاده از مردم همان منطقه برای تأمین امنیت بود؛ به این صورت که در ابتدا رسیدگی به مردم منطقه از نظر معیشت، اشتغال، بهداشت و... را آغاز کردند و این کار بر مردم تأثیر گذاشت و از نظر شبکههای اطلاعاتی و هم استقرار امنیت آماده همکاری شدند، یعنی به موازات کار توسعه و مردمیاری در آن منطقه، اقدامات امنیتی نیز توسط مردم صورت گرفت.
از ویژگیهای بارز شهید حاج قاسم سلیمانی ارتباط نزدیک او با حاج احمد کاظمی بود؛ شروع این رفاقت از کجا بود؟
استکی: یکی از علل آشنایی شهید کاظمی و سلیمانی حضور در جنگ بود؛ میتوان گفت لشکر ۱۴ امام حسین(ع)، ۸ نجف و ۴۱ ثارالله با یکدیگر عملیاتها را انجام میدادند و در قرارگاهها نیز باهم مشورت میکردند و برای پیدا کردن راهکار طرحهای عملیاتی را با همفکری یکدیگر پیش میبردند.
در آن شرایط هم خودشان کنار هم بودند، هم یگانهایشان کنار هم بود و هم در سختیهای جنگ به هم کمک میکردند و این موارد باعث شد ارتباط حاج احمد و حاج قاسم به یکدیگر نزدیک شود؛ این ارتباط در ابتدا ارتباط کاری بود و پس از آن تبدیل به اعتقاد قلبی، معنوی و احساسی شد.
**حاج احمد و حاج کاظم مانند ۲ برادر همیشه کنار هم بودند
حاج احمد و حاج قاسم مانند ۲ برادر همیشه کنار هم بودند و در جلسات و سمینارهایی که در سپاه برگزار میشد همیشه کنار هم قرار داشتند و حاج قاسم، شهید کاظمی را بهعنوان الگوی خود قرار میداد.
با شهادت حاج احمد، ارتباط شهید سلیمانی با او تبدیل به ارتباط روحی و مجازی شده بود؛ در نجفآباد مراسمی برای حاج احمد گرفتیم و حاج قاسم هم در مراسم حضور پیدا کرد؛ از ابتدای حضور در چشمان حاج قاسم اشک جمع شده بود و درخواست کرد که سخنرانی نکند؛ عشق و مودت بین حاج احمد و حاج قاسم وصف ناشدنی بود و در نهایت با همان چشم گریان حدود یک ساعت درخصوص ویژگیهای رفتاری و فرماندهی او صحبت کرد و همین صحبتها نشاندهنده این بود که تمام روحیات حاج احمد در ایشان نیز تأثیر گذاشته بود.
در یکی از مصاحبهها بیان شده بود که حاج قاسم هر ماه به اصفهان و مزار حاج احمد میآمد؛ شما در جریان این سفرها بودید؟
استکی: پس از شهادت حاج احمد، حاج قاسم به مراتب در فواصل زمانی کوتاه به اصفهان میآمد اما نمیتوانم بگویم بهطور ماهانه و خودش هم بیان میکرد هر زمانی فرصت کنم به اصفهان میآیم و البته آمدنش را اطلاع نمیداد.
**تمام لباس حاج قاسم از اشک خیس شده بود!
یک روز مطلع شدم که حاج قاسم به اصفهان آمده است، آن روز هوا سرد بود، به گلستان شهدا رفتم و به مزار حاج احمد رفتم دیدم یک نفر پالتویی روی خودش انداخته و در حال گریه کردن است و جلو نرفتم؛ دقایقی بعد مرا دید و وقتی برگشت متوجه شدم که تمام لباسش از اشک خیس شده است؛ از این نوع دیدارها زیاد داشت و تنها یکبار آن را دیدم و دوست نداشت کسی از آمدنش مطلع شود.
**خاطره حاج قاسم از قدرت عملیاتی شهید کاظمی
سردار سلیمانی در مراسمی که برای حاج احمد برگزار شد، از او اینطور یاد کرد که یکی از فرماندهان راهبردی سپاه بود؛ حاج احمد کاظمی پس از دفاع مقدس فرمانده قرارگاه حمزه شد و در یک عملیات مهمی که طراحی کرد نیروهای زیادی را با پوششی خاص به عراق منتقل کرد و توانست نیروهای ضد انقلاب و کوموله را غافلگیر و محاصره کند و چنین کاری در دنیا نمونهای نداشت؛ پس از این اقدام ضد انقلاب تعهد داد هیچ اقدام مسلحانهای را انجام ندهند.
در بسیاری از فیلمهای منتشر شده از حاج قاسم، متوجه ارتباط نزدیک او با خانواده شهدا و جانبازان شدهایم؛ خاطرهای از این ویژگی سردار دارید؟
استکی: حاج قاسم ارادت و محبت بسیار زیادی به خانواده شهدا و خصوصاً دختران شهدا داشت و ارتباط عاطفی زیادی با آنها داشت و به مشکلات آنها رسیدگی میکرد.
حاج قاسم سفری به اصفهان داشت و عجله زیادی هم داشت؛ به جایی رفتیم و به ما گفت در ماشین بنشینید تا بیایم حدود نیم ساعت بعد بازگشت و وقتی پرسیدیم متوجه شدیم به دیدار یکی از فرزندان شهدا رفته و بیان کرد هر زمانی که به اصفهان میآیم اگر بتوانم سری به او میزنم.
در سال ۹۶ هم که حاج قاسم برای سخنرانی در هیأت رزمندگان دعوت آمده بود، در آن زمان هر شب در آسایشگاه جانبازان شهید مطهری نیز مراسم روضه برگزار میشد و زمانی که جانبازان متوجه شدند سردار به اصفهان آمده از او دعوت کردند تا در مراسمشان حصور پیدا کند.
**حاج قاسم گفت از بهترین لحظات عمرم، حضور در مراسم عزاداری آسایشگاه جانبازان شهید مطهری بود
قرار بود که سردار از اصفهان به بغداد برود و عجله داشت و در نهایت بهدلیل عشق و علاقهای که به جانبازان و شهدا داشت به آسایشگاه رفتیم؛ وقتی وارد شدیم از ابتدای سالن با تک تک افراد روبوسی کرد و فکر میکنم بیشتر از یک ساعت با تمام جانبازان صحبت کرد پس از اتمام مراسم اعلام کرد که از بهترین لحظات عمرم حضور در این مراسم بود؛ حاج قاسم انسانی عاطفی و علاقهمند به مردم بود.
بسیاری از مردم حاج قاسم را از زمان ورود به عراق و سوریه شناختند؛ اما او قبل از ماجرای داعش، در حدود ۲۰ سال در نیروی قدس کمکهای زیادی به جبهه مقاومت کرد؛ اقدامات شاخص او در محور مقاومت چه مواردی بود؟
**حضور به موقع حاج قاسم در عراق، از نقاط عطف زندگی او بود
استکی: زمانی که داعش گنبدهای ۲ امام ما را در عراق منهدم کرد و به سمت کربلا پیشروی کرد، عراق ثباتی برای مقابله با داعش نداشت؛ به نظرم یکی از نقاط عطف زندگی حاج قاسم حضور به موقع و شناخت وضعیت در عراق بود.
اگر حاج قاسم و نیروها در عراق حضور پیدا نمیکردند، داعش بقیه حرمهای عتبات را نیز از بین میبرد؛ سردار سلیمانی تعدادی از نیروهای متعهد عراق را به خط کرد و جلوی داعش را سد کرد و پس از آن عملیاتها برای نابودی داعش انجام شد و اگر حاج قاسم نبود چنین کاری انجام نمیشد و باید شاهد این میبودیم که اماکن متبرکمان با خاک یکسان شود؛ ضمن اینکه داعش قصد داشت پس از عراق به ایران بیاید، اما سردار سلیمانی با وقتشناسی، شجاعت، پیگیری و تصمیم و حضور به موقع مانع از این اتفاق شد.
طرحی که داعش ریخته بود این بود که در یک هفته بشار اسد را ساقط کند؛ هدف این بود که پس از ساقط کردن بشار به سراغ تسخیر سوریه، عراق، لبنان و ایران بیایند.
زمانی که رهبر مظم انقلاب صحبت از بصیرت میکنند، حاج قاسم یکی از افرادی بود که بصیرتش بینهایت بود و آینده و دور را به خوبی میدید؛ زمانی که حاج قاسم سلیمانی به سوریه رسید، داعش تا چند کیلومتری مقر نیروها رسیده بود و خمپارههایش به کاخ بشار اسد میخورد و برنامهریزی کرده بودند که بشار در طول یک هفته سقوط میکند، اما حضور حاج قاسم و طرحهای پیشبینی شده، اقدامات و عملیاتهای او، باعث خنثی شدن این طرح شد و این نه تنها صحبت ما بلکه صحبت خود سوریها و استراژیستهای نظامی است.
**حاج قاسم آینده را به خوبی میدید
حاج قاسم اعلام کرد که ۳ ماه دیگر داعش وجود نخواهد داشت و اعتقاد ما این است که راهبریها و تدابیر رهبر معظم انقلاب و اطاعت بی چون و چرای حاج قاسم از ولایت باعث شد ۲ فتنه عظیمی که داعش به نیابت از آمریکا با پشتیبانی دیگر کشورها قصد انجام آن را داشت خنثی شد.
در لبنان، اسرائیل و صهیونیستها هر زمانی اراده میکردند تا شمال لبنان میآمدند و شاهد بودیم که از دره بقاع گذشتند و تا نزدیک بعلبک آمدند؛ تقویت حزبالله با حضور حاج قاسم در نیروی قدس باعث شد که حزبالله منسجم شود و سلاحها و آموزشهای آن آماده شود و بتواند در مقابل اسرائیل بایستد.
در جنگهای خاورمیانه شاهد بودیم که کشورهای عربی در مقابل اسرائیل شکست خوردند، اما با تشکیل حزبالله و هدایت آن توسط حاج قاسم اسرائیل نه تنها اقدامی انجام نداد بلکه عقبنشینی هم کرد و در جنگ ۳۳ روزه شکست خورد با اینکه بمبارانهای زیادی انجام داد و این از تدابیر و طرحهایی است که سردار سلیمانی انجام داد و پس از آن شاهدیم اسرائیل جرئت ورود به لبنان را ندارد.
به نظر شما بارزترین ویژگیهای حاج قاسم و مکتب او چیست؟
استکی: حاج قاسم یک شخصیت نظامی و عاطفی بود، اما به نظرم بیشتر شخصیتی معنوی بود و روحیات معنوی، ارتباط و معاملهاش با خدا قابل توجه بود.
در تصاویر دیدهایم که در سختترین شرایط جنگ نمازش را اول وقت میخواند، به همین دلیل معتقدم او نماد ۸ سال دفاع مقدس و نماد کسی است که به عاشورا اعتقاد بسیاری دارد؛ حاج قاسم برای جوانان سوریه، عراق، لبنان و دیگر کشورها یک الگو بود و تلاش دشمن برای زدن او این بود که چنین الگویی را از بین ببرند.
**دستاوردهای شهادت حاج قاسم بیشتر از زمان حیاتش بود
معتقدم تأثیرات مثبت و دستاوردهای بعد از شهادت حاج قاسم کمتر از زمان حضورش نبود؛ شهادت او دستاوردهای عظیمی داشت و چه بسا اگر زنده میماند تا این حد تأثیر مثبت بر جوانان دنیا نداشت و بنا به فرمایش رهبر معظم انقلاب قهرمان ملت ایران است و مانند او را در تاریخ نداشتیم.
اینکه رهبر معظم انقلاب «مکتب شهید سلیمانی» را بیان میکنند، به همان معنای مکتب امام حسین(ع) و عاشورا است؛ یعنی حاج قاسم هم شجاع بود و هم تدبیر داشت.
او تمام موارد برنامهریزیها، آیندهنگری و جامعنگری، مسائل سیاسی، اجتماعی، توجه به مردم و... را باهم داشت و زمانی که این ویژگیها کنار هم باشد میتواند باعث ایجاد امنیت شود.
از نظر شجاعت نیز خودش بیان کرد که «از هیچ چیز نمیترسیدم» و این مورد به حدی بود که محافظان از این موضوع ناراحت بودند؛ شجاعت او در اجرای طرحهای بزرگ زبانزد بود و مصداق آن حضور در برابر داعش بود.
او هم به لحاظ تأمین امنیت و دفاع مرد میدان بود و هم مرد مدیریت بود؛ او واقعا قهرمان ملت بود و امیدوارم بتوانیم راه شهدا را با اطاعت از ولایت ادامه دهیم، او همانطوری که وصیت کرده بود بر مزارش عنوان «سرباز» را بنویسند، سربازی برای رهبر معظم انقلاب و امام زمان(عج) بود.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.