حجت‌الاسلام علی شیرازی، مسئول نمایندگی ولی‌فقیه در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در گفتگویی تفصیلی به بیان خاطراتی از شهید سپهبد قاسم سلیمانی پرداخته است که بخشی از آن را در ادامه می خوانید. 

حاج آقا! چون سال‌ها با سردار سلیمانی از نزدیک همکاری داشتید لطف کنید کمی با بیان خاطره پیش بروید و مسائل را با خاطرات بفرمایید.

حاج قاسم مردم را با محبت جذب کرد. حتی می‌خواست کسانی را که از روی غفلت و جهالت مسیر اشتباه را طی کرده بودند، به مسیر بیاورد و به جریان انقلاب بازگرداند. بارها به من گفت دوست دارم وقتی سوار هواپیما می‌شوم، در کنار من کسی بنشیند و از من سؤال کند و من به سؤالات او جواب دهم. احساس خستگی نمی‌کرد و با همه مشغله‌هایی که داشت، جذب و توجیه مردم را هم دنبال می‌کرد. در یکی از سفرهایش به سوریه و لبنان که تقریباً ۱۵ روز طول کشیده بود، وقتی برگشت شهید پورجعفری که همراه همیشگی حاج قاسم بود به من گفت حاج قاسم در این ۱۵ روز شاید ۱۰ ساعت هم نخوابیده است، با این حال وقتی سوار هواپیما می‌شد اگر کسی در کنارش بود دوست داشت با او هم صحبت کند و پاسخ‌های او را بدهد. به خانواده شهدا سر می‌زد. من خودم با ایشان چند بار همراه بودم. بعضی وقت‌ها که اولین بار به خانه شهیدی می‌رفتیم، رفتارش طوری بود که انگار سال‌هاست آن‌ها را می‌شناسد. تحویل‌شان می‌گرفت و درد دل بچه‌ها را می‌شنید. به آنها هدیه می‌داد و با آنها عکس می‌گرفت. خیلی خودمانی بود، نصیحت‌شان می‌کرد. از کوچک‌ترین چیزی هم غفلت نداشت؛ مثلاً وقتی در جلسه‌ای دخترخانمی کمی از موهایش بیرون افتاده بود، روی کاغذ می‌نوشت و به او می‌داد تا حجابش را درست کند. به حجاب بچه‌های خود و بچه‌های شهدا حساسیت داشت. مرام او حرکت در مسیر امر به معروف و نهی از منکر بود.

حاج قاسم فدایی ایران بود یا اسلام؟

خود حاج قاسم چند جا این را پاسخ داده است. در نامه‌ای که سال ۱۳۹۶ نوشته بود. به‌صراحت اعلام کرد من سربازصفر دفاع از ملتی هستم که امام فرمودند جانم فدای آنها باد. در وصیت‌نامه‌اش هم که منتشر خواهد شد، می‌گوید هزاران بار جانم فدای این ملت، ملتی که هزاران بار جانش را برای اسلام گذاشت. در سخنرانی‌هایش می‌گوید من نه به واسطه این و آن جناح، بلکه به واسطه پیروی از ولایت فقیه در کنار کسی که از اسلام و انقلاب دفاع می‌کند، می‌ایستم. فکر می‌کنم این گفته‌های خود حاج‌قاسم پاسخ خوبی به این سؤال است.

خانواده حاج قاسم چقدر با ایشان همراهی می‌کردند؟

خانواده ایشان صد درصد همراه‌شان بود. در جریان جنگ ۳۳ روزه شاید چهل روز در لبنان بود؛ با این حال، زمانی که لازم بود به تهران بیاید، آمد و جلسه را در همان فرودگاه برگزار کرد. با خانه تماس گرفت و تنها چند دقیقه صحبت کرد و دوباره به لبنان برگشت.

ارتباط آقا با حاج قاسم چطور بود؟

عاشقانه. بارها دیدم که حضرت آقا، حاج قاسم را طور دیگری تحویل می‌گیرد. حتی در جلسه‌ای که یک‌سری میهمانان خارجی را با حاج قاسم خدمت حضرت آقا بردیم، در حیاط منزل آقا منتظر بودیم که ایشان وارد شدند حاج قاسم را در آغوش گرفتند و بعد از کلی تحویل‌گرفتنِ حاج قاسم آمدند سراغ مابقی مهمانان. این رفتار آقا یکی دوبار نبود. تجلی این ارتباط را در نماز بر پیکر حاج قاسم به‌خوبی می‌توان دید.

جایی گفتید ایشان حق مأموریت نمی‌گرفت؟

حاج قاسم با اینکه بیشتر از خیلی از نیروهای سپاه مأموریت می‌رفت، هیچ‌وقت حق مأموریت نگرفت. بعد از شهادتش هم مسئول نیروی انسانی نیروی قدس گفت، حاج قاسم حقوق عادی خود را بدون اضافه کار و حق مأموریت می‌گرفت. خودش هم به من گفت من برخی مواقع در اداره زندگی می‌مانم. به‌تازگی که بحث ازدواج پسرش بود، می‌گفت برای هزینه خرید ازدواج پسرم (انگشتر و...) مشکل دارم، بعد گفت فعلاً حل شد ولی هزینه مراسم را ندارم. مراسم هم قرار بود فروردین سال بعد باشد. هزینه‌های حاج قاسم بیشتر، هزینه‌های پذیرایی از مهمان‌هایش بود. او خیلی مهمان داشت؛ هم از ایران به‌ویژه خانواده شهدا از جمله شهدای کرمان وهم مهمان‌های خارجی از مسئولان جبهه مقاومت که خانوادگی به ایران می‌آمدند و حاج قاسم حتماً آنها را به خانه می‌برد.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.