رویکرد روسیه به تنش ایران و اسرائیل در سوریه
این سفر قرار است در سالروز هولوکاست و به مناسبت افتتاح بنای یادبود مربوط به قربانیان جنگ جهانی دوم صورت پذیرد. آخرین دیدار پوتین و نتانیاهو به ۱۲ سپتامبر گذشته در شهر سوچی بازمیگردد. آنچه از تحولات منطقه خاورمیانه بر میآید نشان از آن دارد که یکی از محورهای گفتوگو دو طرف بحران سوریه و حضور ایران در این کشور است. اسرائیل مدت هاست جنگی را با ایران در سوریه آغاز کرده است که واکنش هر دو باعث شکننده شدن تعادل منطقه شده که مارپیچ امنیتی موجود را تهدید میکند. این دیدار از آن جهت مهم به نظر میرسد که به نحوی در ماههای پایانی حکومت نتانیاهو به عنوان نخست وزیری اسرائیل است. به نظر میرسد نتانیاهو برای حفظ اعتبار داخلی خود به دنبال یک توافقنامه رسمی و گرفتن ضمانت از روسیه برای تامین امنیت اسرائیل در بلندیهای جولان در قبال حملات احتمالی ایران و حزب الله و کاهش نفوذ ایران در سوریه باشد. اهمیت نقش روسیه در بحران سوریه و حتی در مقیاس بزرگتر در خاورمیانه، اسرائیل را بر آن داشته تا برای جلوگیری از نفوذ ایران در سوریه دست به دامان مسکو و شخص پوتین شود. از زمان خروج یکجانبه ترامپ از توافق هسته ای با ایران در سال 2018 و همین طور خروج نیروهای آمریکایی از خاک سوریه معادلات منطقه ای دچار تحول شد، و در این میان نقش روسیه بیش از پیش افزایش پیدا کرد. بنابراین طبیعی است که اسرائیل از نبود متحد اصلی خود در منطقه یعنی آمریکا احساس خطر کند و به یکی از بازیگران جهانی در عرصه خاورمیانه که به نحوی برگ برنده آن محسوب می شود یعنی روسیه روی بیاورد. در واقع در این نوشتار به طور اختصار برآنیم تا به این پرسش پاسخ دهیم که نقش روسیه در بحران سوریه چگونه است و اینکه با افزایش تشدید تنشها بین ایران و اسرائیل در خاک سوریه چه واکنشی نشان داده است؟
در آغاز آنچه بدیهی است اینکه در حال حاضر روسیه جای پای خود را در خاورمیانه محکم کرده است. اینکه حمایت سیاسی و نظامی روسیه، در کوتاه مدت بشار اسد را از شکست نجات داد. ترکیه و اسرائیل حضور نیروهای روس را در مرزهای خود پذیرفتند. عربستان سعودی به عنوان یک بازیگر منطقه ای جایگاه استراتژیک روسیه را در خاورمیانه و سوریه درک کرده است و خواستار همکاری گسترده با آن شده است. از سوی دیگر نیز حتی ترامپ از همکاری پوتین برای تسهیل عملیات در کشتن ابوبکر الغدادی رهبر داعش تشکر کرد. این امر نشان میدهد که روسیه به رهبری پوتین در سرتاسر خاورمیانه، از شمال آفریقا تا خلیج فارس حضور پررنگ دارد و بر اساس استراتژی امنیت ملی خود به خوبی عمل کرده است. در این میان، بازیگرانی همچون ایالات متحده، ایران، اسرائیل، عربستان، ترکیه خود را درگیر جنگ هژمون منطقه ای کردند تا نظم موجود منطقه ای را به نفع خود تغییر دهند، اما بازاندیشی در سیاست خاورمیانه ای روسیه و به خصوص بحران سوریه باعث شد مسکو با همکاری تاکتیکی ایران در کوتاه مدت بتواند خود را به عنوان برنده اصلی این جنگ نشان دهد و جایگاه و پرستیژ سابق خود را در خاورمیانه بازیابد. در این میان، تاثیر حضور ایران در بحران سوریه و جنگ با گروههای تروریستی که ناشی از عوامل ژئوپلیتیکی است نشان میدهد نفوذ منطقه ای ایران برای همه آشکار شده است و این امر باعث نگرانی اسرائیل از حضور نیروهای ایران و حزب الله در جنوب سوریه و بلندیهای جولان شود. در این شرایط پس از آنکه اسرائیل مشاهده کرد آمریکا حمایت خود را از کردهای سوریه قطع کرد و نیروهای خود را از سوریه خارج کرد، گزینهای بهتر از روسیه برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای، حفظ امنیت خود و جلوگیری از حضور ایران در نزدیکی مرزهای خود ندید.
نقطه شروع این نگرانی اسرائیل از آنجایی شدت گرفت که در سال ۲۰۱۷ از سوی اسرائیلی ها گزارش شده بود که ایران در فکر ایجاد کریدور زمینی است که از سرتاسر عراق و سوریه و به سمت لبنان امتداد دارد و از طریق آن میتواند اسلحه، نیروهای جنگجو به راحتی جابه جا کند. ایران به عنوان یک بازیگر مهم و تاثیر گذار در معادلات منطقه ای و به خصوص بحران سوریه عمل کرده است. موفقیتی را که به همراهی با روسیه در سرکوب گروههای تروریستی همچون داعش و حفظ حکومت بشار اسد به سرانجام رسانند و سعی در حفظ این همکاری حداقل در کوتاه مدت دارند. از سوی دیگر حضور هواپیمای بدون سرنشین ایران بر فراز حریم هوایی اسرائیل که با واکنش اسرائیل مواجه شد به نقطه اوج این نگرانیها تبدیل شد که احتمال درگیری مستقیم این دو دولت را از خاک سوریه به ذهن متبادر میکرد. به همین دلیل، میخاییل بوگدانف، معاون وزیر خارجه روسیه حملات هوایی اسرائیل در سوریه به اهداف ایران و سوریه را اقدامی اشتباه عنوان کرد که در تضاد با قوانین بین المللی است. به نظر میرسد که این حملات جبهه جدیدی برای اسرائیل علیه ایران و نفوذ آن نشان میدهد، با وجود اینکه اسرائیل سیاست رسمی عدم مداخله در جنگ داخلی سوریه را در پیش گرفته و غالبا در مقابل اتهاماتی مبنی بر انجام حملات هوایی سکوت کرده است، اما گادی آیزنکوت، رئیس وقت ارتش اسرائیل اعتراف کرد که اسرائیل در حقیقت هزاران بار به سوریه حمله کرده است.
با توجه به آنچه در ارتباط با تنش ایران و اسرائیل در خاک سوریه بیان شد، باید بدیهی دانست که منافع ایران و روسیه در برخی مواضع متفاوت است. روسیه خواهان نظامی پایدار، سکولار و قوی سوری است و با آنچه ایران در عراق و لبنان دنبال میکند، مخالف است. در مقابل نقاط اشتراکی همچون مبارزه با تروریسم و مقابله با یکجانبه گرایی در خاورمیانه بین دو کشور نیز وجود دارد. اما روسیه از دشمنی ایدئولوژیکی میان ایران و اسرائیل آگاه است و این یکی از نقاط اختلاف آن دو است. بنابراین به نظر میرسد روسیه با آگاهی این مهم سعی دارد از هر طرف امتیازاتی کسب کند. از یک سو، روسیه معتقد است INSTEX نه تنها به عنوان یک روش بالقوه برای نجات توافق هسته ای ایران است بلکه به عنوان مقدمه ای برای پایان دادن به هژمونی ایالات متحده بر سیستم مالی جهانی توصیف کرد. از سوی دیگر، برخی معتقدند روسیه در برخی موارد از تحریم های آمریکا علیه ایران سود میبرد. زیرا هرچه منابع ایران محدود باشد، به تناسب آن ظرفیت کمتری برای حفظ نفوذ خود در سوریه دارد که این امر باعث وابستگی کوتاه مدت ایران به روسیه خواهد شد و هم چنین این تحریمها به نفع شرکتهای نفتی روسیه است. اما آنچه مشهود است اینکه اگرچه اختلاف بین اهداف روسیه و ایران وجود دارد، روسیه نه تنها تمایل ندارد، بلکه به نفع آن نیست که ایران حداقل در کوتاه مدت بی ثبات باشد. ایران پایدار نه تنها در خاورمیانه بلکه در قفقاز و افغانستان برای روسیه از اهمیت برخودار است. در مقابل، روسیه و شخص پوتین منافع اسرائیل را در قبال ایران در سوریه درک میکند، هرچند سرنگونی هواپیمای نظامی روسی توسط اسرائیل بر فراز هوایی سوریه در سپتامبر ۲۰۱۸ باعث ایجاد اصطحکاک شد. با دانست این که روسیه به هر طریقی در کوتاه مدت از ناامیدی اسرائیل نسبت به آمریکا به دلیل حضور کمرنگ در خاورمیانه به نفع خود بهره برداری اقتصادی-سیاسی( استفاده از لابی قدرتمند یهودی و سرمایههای کلان یهودیها) خواهد کرد. بنابراین روسیه در عین حال که سعی دارد بین ایران و اسرائیل توازن ایجاد کند و از تنش این دو در سوریه بکاهد، به همان نسبت نیز از هر دو سو منافعی را بدست میآورد. آنچه اهمیت دارد اینکه با توجه به وابستگی روسیه به نیروهای زمینی ایران برای حفظ موقعیت خود در سوریه، درگیری ایران و اسرائیل که شامل درگیری نظامی در سوریه و لبنان است احتمالا تاثیر عمده ای بر روسیه خواهد گذاشت. حداقل این امر باعث میشود هزینه های روسیه در ارتباط با گسترش تعهدات نظامی در سوریه افزایش یابد که این نیاز اساسی به ایران را ایجاب میکند.
در پایان اینکه حملات متناوب اسرائیل علیه مواضع ایران در سوریه، روسیه را که در تلاش است تا دستاوردهای نظامی خود را در آنجا مستحکم کند، نگران کرده است. دخالت فعال اسرائیل می تواند معماری امنیتی ناپایدار را که روسها در سوریه روی آن کار میکنند، از بین ببرد. به همین منظور، مسکو در تلاش است بین متحد جنگی خود در سوریه یعنی ایران و هم چنین اسرائیل، به عنوان بازیگر منطقه ای که با ضرورتهای ژئوپلیتیکی کاملا متفاوت با یکدیگر هستند تعادل برقرار کند. بنابراین امتیازات روسیه در جهت منافع اسرائیل در سوریه مانع تقویت بیشتر همکاری ایران و روسیه نمیشود، چون نقاط مهم بسیاری برای دو کشور برای همراهی وجود دارد. هم روسیه و هم ایران به دنبال ایجاد توازن میان وضعیت ناپایدار ژئوپلیتیک در داخل و اطراف سوریه هستند. از آنجا که درگیری سوریه هنوز ادامه دارد، سناریوی احتمالی در کوتاه مدت این خواهد بود که همکاری تاکتیکی ایران و روسیه در سوریه ادامه مییابد و این امر روشن است که از یک طرف، روسها درک می کنند که با توجه به ضرورتهای امنیتی اسرائیل، مداخله متناوب اسرائیل در حال انجام است. آنها هم چنین میدانند که اسرائیل تقریبا مجبور خواهد شد که دوباره پاسخ دهد، حتی اگر ارتفاعات جولان به طور مستقیم تهدید نشود. از طرف دیگر، ایران به دلیل ضرورتهای ژئوپلیتیکی و منافع نظامی در سوریه حضور پررنگی دارد و این تقابل بین اسرائیل و ایران در آینده ناگزیر است و اینکه تلاش مشترک آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی ممکن است مشکلاتی(امنیتی) را برای ایران در کوتاه مدت مانند آنچه که در هفته های گذشته در عراق اتفاق افتاد، ایجاد کنند، اما واقعیت این است که ایران در طولانی مدت به عنوان بازیگر جهانی در عرصه خاورمیانه و به خصوص سوریه باقی خواهد ماند و دارای یک نفوذ ابدی است.
*دانشجوی دکتری مطالعات منطقهای دانشگاه دولتی سن پترزبورگ، روسیه
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.