برهانی: رهبر انقلاب با هوشمندی بسیار دست صهیونیست ها را رو کرد
جمعه گذشته، ۲۴ آبان ماه سال جاری، رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان نظام، مهمانان شرکتکننده در کنفرانس وحدت اسلامی، سفیران کشورهای اسلامی و جمعی از قشرهای مختلف مردم، علت مصائب امروز دنیای اسلام بهویژه وضع تأسفبار فلسطین را ضعف اتحاد اسلامی دانستند و با تأکید بر اینکه محو اسرائیل به معنای محو رژیم جعلی صهیونیستی و حاکم شدن دولت منتخب صاحبان اصلی فلسطین اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی است، خاطرنشان کردند: دشمنان اسلام و در رأس آنها آمریکا، با اصل اسلام و همه کشورهای اسلامی مخالفند و سلاح اصلی آنها در منطقه ما «نفوذ در مراکز حساس و تصمیمگیر»، «ایجاد تفرقه در ملتها»، و «القاء تسلیم مقابل آمریکا به عنوان راه حل مشکلات» است که نسخه علاج در مقابل این نقشهها، روشنگری و ایستادگی در راه حق است.
ایشان با اشاره به تلاش دشمنان برای تحریف معنای تأکیدات مکرر امام راحل و مسئولان نظام اسلامی در خصوص «محو اسرائیل» گفتند: ما طرفدار فلسطین و استقلال و نجات آن هستیم و محو اسرائیل به معنای محو مردم یهودی نیست، ما طرفدار مردم و استقلال فلسطین هستیم؛ ما یهودستیز نیستیم. چرا که ما با آنها هیچ کاری نداریم همچنان که در کشور ما نیز جمعی از یهودیان در کمال امنیت زندگی میکنند.
حضرت آیت الله خامنهای، محو اسرائیل را به معنای نابودی حکومت و رژیم تحمیلی صهیونیستی خواندند و تأکید کردند: مردم فلسطین چه مسلمان چه مسیحی و چه یهودی که صاحبان اصلی آن سرزمین هستند باید بتوانند خودشان دولت خود را انتخاب، و بیگانهها و اراذل و اوباشی مانند نتانیاهو را بیرون و کشورشان را اداره کنند که البته این اتفاق خواهد افتاد.
سخنرانی رهبر معظم انقلاب در رسانه های خبری اسرائیل، منطقه و کشورهای عربی بازتاب گسترده و برداشتهای متفاوتی داشت. برخی اینگونه تعبیر کردند که ایران موضع ضد اسرائیلی خود را تغییر داده و برخی دیگر آن را تهدید مجدد اسرائیل تلقی نمودند! در همین باره گفتگویی با سیدهادی برهانی کارشناس مطالعات اسرائیل (دانشکده مطالعات جهان - دانشگاه تهران) در کافه خبر خبرآنلاین انجام شد که در ادامه می خوانیم :
سخنرانی های رهبر معظم انقلاب همیشه در رسانه های خبری دنیا واکنش بسیار داشت. اما این بار جنس آن متفاوت بود. گویی رهبری با شکافتن موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال اسرائیل و دین یهود و سرزمین فلسطین و مسلمانان، یک انفجار خبری در سطح خاورمیانه خصوصا در اراضی اشغالی به پا کرد. تحلیل شما از فرمایشات مقام معظم رهبری چیست و اینکه چرا پیش از این جمهوری اسلامی سیاست کلان خود را در قبال این رژیم به این صورت روشن نکرده بود؟
مقام رهبری در سخنرانی روز جمعه مواضع و نکاتی را در باب اسرائیل و فلسطین اعلام کردند که حقیقتا از اهمیت ویژه ای برخوردار است. متاسقانه طرح این مساله با بحران افزایش قیمیت بنزین همزمان شد و مورد توجه لازم قرار نگرفت. در حالی که این موضع چنان بااهمیت است که در صورت اهتمام جدی به آن تحولی مثبت در رویکرد نظام جمهوری اسلامی نسبت به مسئله اسرائیل قابل تحقق است .
نخستین نکته در مورد تعبیر نابودی یا محو اسرائیل است که دشمنان ما به ویژه اسرائیل از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز از این تعبیر سو استفاده های فراوانی کرده اند و رسانه های غربی به گونه ای این تعبیر را تفسیر و شرح داده اند که انگار"نابودی اسرائیل" به معنای ویران کردن و تخریب فیزیکی اسرائیل یا قتل عام یهودیان ساکن در اسرائیل است.
غربی ها در تمامی این سال ها با استفاده از رسانه های خود دفاع جمهوری اسلامی از فلسطین را واژگونه جلوه داده و این موضع حقیقت طلبانه و عدالت خواهانه را به اغراضی منفی چون یهودی ستیزی و خشونت طلبی منتسب نمودند. یعنی دفاع از ملتی مظلوم و غارت شده و آواره را موضعی کینه توزانه با هدف نابودی یک سرزمین و کشتار یهودیان تفسیر نمودند و این تفسیر گمراه کننده است که سیاست فلسطینی جمهوری اسلامی را در سطح بین المللی به شدت تحت فشار قرار داده است؛ لذا لازم بود که در این زمینه فکری و توجهی بشود و رهبری با این سخنرانی خود اهمیت این مساله را روشن کردند .
مقام رهبری صریحا اعلام کردند که منظور ایران از محو اسرائیل یا نابودی اسرائیل محو رژیم و در واقع تغییر رژیم در اسرائیل است . به طریقی که انتخابات سراسری برگزار شود و مردم نظام مطلوب خود را انتخاب کنند و این نظام نژاد پرست جنایتکار فعلی تغییر کند.
دومین نکته سخنرانی ایشان در مورد یهودی ستیزی بود . همانطور که می دانید ایران بعد از انقلاب اسلامی موضعی سخت و جدی علیه اسرائیل اتخاذ کرد ولی از ابتدا بنا به فرمایش امام خمینی (ره) اعلام نمود جمهوری اسلامی با یهودیان دشمنی و خصومتی ندارد. این موضع اصولی در گرماگرم فضای دشمنی با اسرائیل در کشور ما را از اهمیت تفاوت یهودی ها و صهیونیست ها غافل کرد.
هرچند بخشی از این تغافل طبیعی و از عوارض فضای مبارزه با اسرائیل است: زیرا جنایت دسته ای از یهودیان در فلسطین به حساب همه نوشته می شود و این مولد نوعی بد بینی نسبت به تمامی یهودیان است. مشابه این عارضه را در اسلام ستیزی موجود در جهان مشاهده می کنیم. جنایات گروهی اندک از مسلمانان رادیکال و خشن مانند داعش و القاعده به حساب همه مسلمانان نوشته می شود. البته این نگاهی عوامانه به موضوع است. اشخاص فهیم و عاقل متوجه می شوند که مسلمانان یک میلیارد و نیم از جمعیت جهان هستند و اعمال چند هزار افراطی نمی تواند نماینده تمام جهان اسلام باشد. پس نباید جنایات داعش را به پای تمام مسلمانان نوشت. داستان یهودیان و رژیم صهیونیستی هم شبیه این مسئله است. برخی در کشور تصور می کنند یهودی ها نوع دیگر و خبیثی از آدم ها هستند. ذاتا جنایت پیشه اند و از قتل و غارت لذت می برند. امام از ابتدا متوجه خطر به وجود آمدن چنین بدبینی بود و انقلاب را از یهودی ستیزی بری دانست.
پس چه شد که این اندیشه ادامه پیدا نکرد؟ و تبعات این امر چه بوده است؟
به این دلیل که در تحولات بعدی این مهم نادیده گرفته شد و سطحی نگری و عوام گرایی بر موضوع مسلط شد. در دوره های بعدی حتی تفاسیر ما از اسلام و تاریخ اسلام یا حتی تفسیر و برداشت های ما از آیات قرآن عوض شد و آغشته به یهودی ستیزی گشت. این عارضه به تریبون های رسمی یا نیمه رسمی جمهوری اسلامی هم سرایت کرد. به فیلمهای ما سرایت کرد. نمونه آن فیلم محمد رسول الله است که در آن یهودیان به عنوان کسانی که معرفی می شوند که در صدد کشتن پیامبر در کودکی بودند. شما در تاریخ اسلام و اسناد موثق و نظرات علمای اسلام چنین روایتهای را نمی بینید. اینها جدید است و ناشی از نوعی یهودی ستیزی است . یهودی ستیزی عارضه تاریخ مسیحیت است نه اسلام . این برداشتها نه تنها نسبتی با حقیقت ندارد بلکه خلاف مصلحت است و به اسرائیل اجازه می دهد بهترین بهره برداری را بکند و ما و دشمنان اسرائیل را بدنام کند و به مردم جهان اینگونه القا کند که دشمنی نظام جمهوری اسلامی با اسرائیل ریشه اش در یهودی ستیزی، نفرت و کینه نسبت به مردم یهود است و دفاع از فلسطین و مبارزه با نژاد پرستی و ظلم تنها بهانه است. صهیونیست ها از هر سخنی که کمی بوی یهودی ستیزی بدهد بیشترین استفاده را در راستای واژگون نشان دادن چهره ی مبارزه با استبداد و ظلم خودشان می کنند.
با این اوصاف تفاوت موضع فلسطینی مقام معظم رهبری و جمهوری اسلامی ایران با سایر کشورهای اسلامی چیست؟
الان موضع رسمی همه کشورهای اسلامی حمایت از راه حل دو دولت است به نحوی که در این سرزمین دو دولت فلسطین و اسرائیل در کنار هم باشند. در حالیکه نظر جمهوری اسلامی ایران تشکیل یک دولت در تمامی سرزمین فلسطین است. این نظر در سطح رسمی طرفداری جز ایران ندارد اما در سطح احزاب، سازمانها و نخبگان طرفداران بسیاری دارد. سازمانهای فلسطینی حماس و جهاد اسلامی و حزب الله از همین موضع حمایت می کنند. این حمایت منحصر به جهان اسلام نیست در کشورهای غربی هم اساتید و دانشمندانی وجود دارند که از راه حل یک دولت حمایت می کنند که نمونه آن پروفسور ایلان پاپه مدیر مرکز اروپایی مطالعات فلسطین است.
جمله تاریخی آقای احمدی نژاد در باب هولوکاست هم بی تاثیر نبود، من فکر میکنم پس از آن جنجال، رسانه های صهیونیست ها علیه ما دستشان پر شد، کما اینکه خط فکری امام و رهبری هم نادیده گرفته شد ...
همینطور است کما اینکه با وجود سخنرانی اخیر رهبری که اعلام کردند جمهوری اسلامی با یهودیان دشمنی ندارد و مردم یهود زندگی امنی در ایران دارند، رسانه های اسرائیلی مجددا و مکررا متوسل به همان سخنان آقای احمدی نژاد شدند و تلاش کردند موضع اخیر رهبری را زیر سوال ببرند. لذا وزارت خارجه و تمامی ارکان نظام باید در فضای دشمنی با اسرائیل کمال دقت و هشیاری را به کار ببندند که مبادا وارد گفتمان یهودی ستیزی شوند. این گفتمان در سطح بین المللی محکوم است و موضع عدالت طلب ما را بدنام و تخریب می کند.
برگردیم به مواضع و اندیشه امام درباره تفکر صهیونیسم، آیا در آن زمان، امام نیز به دنبال حذف فیزیکی اسرائیل (رژیم صهیونیستی) بود یا تفکر اسرائیل؟
خیر چیزی که هم برای امام خمینی و هم برای مقام رهبری مطرح بوده است ویران کردن خاک یا کشتار مردم اسرائیل نبوده است. بلکه حذف رژیم صهیونیستی مد نظر بوده و هست. دلیل آن هم روشن است. اگر جمهوری اسلامی بخواهد اسرائیل را فیزیکی نابود کند نخستین مکان هایی که با خاک یکسان خواهند شد مسجد الاقصی و دیگر اماکن مقدس فلسطین خواهد بود و نخستین مردمانی که نابود یا آواره خواهند شد مردم اسرائیل نیستند بلکه مردم فلسطین اند که آنجا زندگی می کنند و دسترسی به پناهگاه های امن ندارند. ما دو سرزمین یکی به نام فلسطین و یکی به نام اسرائیل نداریم. یک سرزمین داریم که اگر آن نابود شود در حقیقت فلسطین نابود شده است نه فقط اسرائیل. پس بحث حذف فیزیکی اسرائیل یا یهودیان نیست؛ بحث نابودی تفکر صهیونیستی و ساختار سیاسی حاکم بر اسرائیل است .
با این حال خب این تفکر نابود نشده است شاید حتی قدرتمند تر از گذشته در جهان به فعالیت خود ادامه می دهد ...
نابودی این تفکر به کار و تلاش حقیقی نیاز دارد. زمینه های بسیار متعدد و متفاوتی برای مبارزه با تفکر صهیونیستی وجود دارد که همه آنها فرصتی برای تضعیف این تفکر است. زمینه های که خود رژیم صهیونیستی برای کار علیه ما و جهان اسلام انتخاب کرده زمینه های مهمی است. به این معنا عمل رژیم صهیونیستی راهنمای خوبی برای مقاومت ما و زمینه های آن است. این بخش ها باید شناسایی شوند و تخصص و مهارت در این بخش ها رشد کند. از جمله : فیلم و سینما، ادبیات،علم و رسانه. جمهوری اسلامی فرصت دارد که بتواند تمامی این حوزه ها را فعال کند تا بتواند در مقابل صهیونیسم بایستد. به عنوان مثال ببینید مسلمانان چقدر در هالیوود تاثیر گذارند و یهودی ها چقدر؟
آن ها مراکز قدرت را در جهان و ابزار های تاثیر گذاری به روی مردم را خوب شناخته اند و تمام تلاش خود را به کار بسته اند تا قله های قدرت در جهان مانند بانک، سینما، دانشگاه، رسانه و... را فتح کنند و کرده اند.
همانطور که اشاره کردید صهیونیسم قویا در این حوزه ها کار می کند و به صراحت می توان گفت این بخش ها را حتی به تسخیر خود در آورده اند و یکه تازی می کنند. حال اینکه آنها در قبضه تفکر جهان تا این اندازه سرمایه گذاری کرده اند، ما چه سلاحی در مقابل سلاح قوی فرهنگ سازی به شیوه صهیونیستها داریم؟ آیا ما این سلاح را داریم؟ به طور کلی نقطه ضعف این ایدئولوژی چیست و چه طور نابود می شود؟
صهیونیسم یک ایدئولوژی است که به بیانی بسیار موفق عمل کرده و منشا تحولات فوق العاده مهمی در جهان بوده و هست. آن ها موفق شده اند یهودیان جهان را با خود همراه سازند و در مراکز قدرت از مسکو تا لندن و پاریس و واشنگتن، به طور شگفت آوری نفوذ کنند. در حدی که هم مراکز قدرت روی آنان حساب باز کنند و هم از آنان حساب ببرند، همین نکته به آنان یک اعتماد به نفس بزرگی بخشیده است.برای همین مهم است که در مبارزه با این قدرت اهریمنی که درطول تاریخ اندک خود، نشان داده است که با دشمنان خود خیلی بی رحمانه تسویه حساب کرده است باید خیلی حساب شده و دقیق رفتار کرد و نمی توان با بی خیالی بنشینیم و فقط شعار بدهیم و انتظار داشته باشیم اسرائیل نابود شود .
لذا تمامی ارکان دولت و نظام باید روی تک تک جملاتی که در باب اسرائیل می گویند و مواضعی که می گیرند نهایت دقت را به کاربگیرند تا یک امام جمعه هم نباشد که خارج از چهارچوب نظام در تریبون رسمی با شور و حماسه خطابه بخواند و برای جمهوری اسلامی ایران خطر آفرینی کند .
اسرائیل و جنبش جهانی صهیونیسم قدرت جهانی بزرگی برای خود دست و پا کرده اند؛لشکری از دانشمندان ،کمپانی ها ،سیاستمداران و کارگردانان و هنر پیشه های سطح بالا پشتشان هستند. اما با تمام این مسائل قدرت اسرائیل از یک نقطه ضعف فوق العاده عمیق رنج می برد و آن بحث دموگرافی(جمعیت) و مساحت اش است.
جمعیت کم چقدر می توان مهم باشد وقتی تفکر صهیونیستی سراسر جهان را تسخیر کرده است .
جمعیت عامل بسیار مهمی است. جمعیت نقطه ضعف اسرائیل و نقطه قوت جهان اسلام است. مسلمانان جهان بیش از یک میلیارد و نیم نفر هستند در حالیکه جمیعت تمام یهودیان جهان کمتر از پانزده میلیون نفر است. البته بسیاری از یهودیان هم با صهیونیسم موافق نیستند. اگر جهان اسلام از توان جمعیت خود استفاده کند اسرائیل راهی برای پیروزی ندارد. یکی از علل اینکه صهیونیسم تا این حد قدرتمند شده است وجود نوعی بی خیالی و تقدیرگرایی در جهان اسلام است . به این معنا که حتی کشور های مسلمانی هم که با اسرائیل دشمنی دارند و می خواهند رژیم اسرائیل نابود شود دست روی دست گذاشته اند و با خوش خیالی می گویند که اسرائیل یک روزی نابود خواهد شد.
اگر مسلمانان با هم متحد شوند و تمامی سرمایه و ظرفیت خود را به کار بگیرند آن وقت می توانند جلوی صهیونیسم را بگیرند. اما اگر حرکت و تلاش نکنند اتفاقی نخواهد افتاد. متاسفانه این سرمایه ی عظیمی که در جهان اسلام وجود دارد در خصومت ها و دعواها و نزاع های موجود بین دول اسلامی تلف می شود. فرض کنید الان یک گروه فلسطینی بخواهد از عربستان تقاضای کمک مالی بکند. عربستان الان آنقدر در یمن و مناطق دیگر برای نزاع با جمهوری اسلامی یا دولت های اسلامی دیگر خرج می کند که دیگر پولی ندارد به فلسطینی ها بدهد!مشکل این است که کشورهای اسلامی به سلیقه ها و اختلاف نظرهای موجود برای مبارزه با صهیونیسم احترام نمی گذارند. کشوری که فکر می کند مبارزه فرهنگی راه حل مناسب است کشور اسلامی دیگری را که طرفدار مبارزه نظامی است را نه تنها کمک نمی کند بلکه خائن می خواند و درراه او کارشکنی می کند.آن کشور معتقد به مبارزه نظامی هم همین گونه عمل می کند.در حالیکه دولت های اسلامی می تواننداختلافات موجود در راه مبارزه با اسرائیل را کنار بگذارند و از راهها و جبهه های مختلف فرهنگی، نظامی و.. به اسرائیل فشار آورند و به جای فرسایش توان همدیگر هم افزایی داشته باشند.
همچنان که عرض شد پاشنه ی آشیل اسرائیل جمعیت آن است. تمامی یهودیان دنیا اگر نابغه هم باشند پانزده میلیون نفر بیشتر نیستند. تمامی یهودیان اسرائیل شش میلیون نفر هستند. تمامی ارتش اسرائیل صد و پنجاه هزار نفر است. حالا شما تصور کنید در یک جنگ پنجاه هزار اسرائیلی کشته شوند؛ آن وقت اسرائیل نمی تواند ادامه دهد.
نکته ی بعدی که بسیار مهم است این است که بسیاری از یهودیان ساکن اسرائیل انگیزه های مذهبی ندارند. به این معنی که اگر احساس کنند اسرائیل کمی نا امن است به راحتی اسرائیل را خالی می کنند و اتفاقا بیشتر نیرو های متخصص اسرائیل همین قشری هستند که متدین و مذهبی نیستند .
راه حل غلبه بر ایدئولوژی صهیونیسم و تجاوزگری اسرائیل چیست؟
راه حل اساسی استفاده از نقطه قوت جهان اسلام یعنی کمیت و جمعیت است. راه استفاده از این نقطه قوت از اتحاد و همبستگی می گذرد و دشمنی و درگیری درون گروهی سم آن است. جهان اسلام اگر متحد باشد اگر به قول فرمایش رهبری کوچکترین درجه ای از اتحاد را شاهد باشد اسرائیل در موضع بسیار سختی خواهد افتاد برای همین این اختلاف میان کشورهای اسلامی و جنگها و برادر کشی بسیار مشکوک است. زیرا این تنها وضعیتی است که اجازه می دهد اسرائیل از شکست و نابودی مصون بماند. اسرائیل دشمن بسیار هوشمندی است و اختلاف بین کشور های مسلمان مطلوب اوست. یاد دارم در جریان انتخابات ۸۸ رسانه های فارسی زبان اسرائیلی به مردم می گفتند کسانی که مردم را در خیابانهای ایران می زنند عرب هستند نه ایران؛ در اعتراضات اخیر عراق رسانه های اسرائیلی می گفتند کسانی که مردم عراق را مورد ضرب و شتم قرار می دهند ایرانی هستند. آن ها به خوبی ما را و منطقه ی ما را و فرهنگ بومی ما را می شناسند و در راستای اهداف خود به کار می گیرند و در ایجاد اختلاف بین مذاهب یا بین قومیت ها تخصص دارند. ما هم باید به همین نسبت شناخت دقیقی از دشمن خود داشته باشیم تا بتوانیم نقاط حساس او را شناسایی کنیم و به آن ها ضربه بزنیم.
وحدت اسلامی آرمانی بوده که بسیار از آن سخن رفته و بسیار کم تحقق یافته. آیا می توان به این ایده امید بست؟
از نظر اینجانب تنها راه شکست اسرائیل از مسیر وحدت اسلامی است و جهان اسلام چاره ای و گزینه ای جز این ندارد. اگر نتواند این امر را محقق کند باید شکست در برابر اسرائیل را بپذیرد. گامهای ساده و مهمی می تواند این امر را تسهیل و ممکن کند: عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر و پذیرفتن مشروعیت نظامهای حاکم بر کشورهای اسلامی می تواند بسیار مهم باشد. کشورهایی هستند که هنوز مشروعیت و حضور نظام جمهوری اسلامی را نپذیرفته اند. در ایران نیز تریبونهایی وجود دارد که مشروعیت نظامهای سیاسی کشورهای اسلامی را زیر سوال می برند. سرنوشت نظامهای سیاسی کشورهای دیگر را به خودشان و مردم آن کشور واگذار کنیم و به تفاوتها و اختلافات احترام بگذاریم. حتی اختلاف در امر مبارزه با اسرائیل اینک به یک منبع دشمنی میان کشورهای اسلامی تبدیل شده و هر کدام شیوه مبارزه دیگری را خیانت بار و محکوم می دانند. اجازه دهیم همه سلیقه ها براساس نظر خود مبارزه کنند. اگر همه این گونه مبارزه کنند و به جان هم نیفتند هم افزایی صورت می گیرد و اسرائیل از جبهه های مختلف سیاسی، نظامی، فرهنگی و ... تحت فشار قرار خواهد گرفت.
چه اتفاقی افتاده که ما از اهمیت صهیونیسم غافل شده ایم و تنها تمرکزمان روی آمریکا است؟
واقعیت همین است و این خطرناک است. چرا دراین شرایط (که با شرایط اول انقلاب متفاوت است) ما می گوییم فقط آمریکا دشمن ما است. به نظر من در حال حاضر اسرائیل هم هست. وضعیت آمریکا بسیار متفاوت از اسرائیل است. آمریکا یک رژیم مشروع است. یکی از دو حزب بزرگ آمریکا نگاه مثبتی به ایران دارد. الان خیلی از دموکرات ها در آمریکا به دنبال تعامل و همکاری با ایران هستند. ما در بین دموکرات ها سیاستمداران مسلمان داریم؛سیاستمداران با حجاب داریم سیاستمدارانی مانند ایلهان عمر یا رشیده طالب که با رژیم اسرائیل مخالف اند. اما در اسرائیل چنین چیزی وجود ندارد چرا که آن ها با این فکر بزرگ می شوند و زیست می کنند که ایران و جهان اسلام را نابود کنند. یکی از دلایلی که باعث شد آمریکا از برجام خارج شود فشار های سخت اسرائیل به آمریکا بود. ما می توانیم مواضع خود را اصلاح کنیم و روابط خود را خصوصا با کشور های هم دین خود بهبود ببخشیم و سعی کنیم بیهوده وارد نزاع های طولانی مدت و بن بست های دیپلماتیک با این و آن نشویم و تمرکز خود را معطوف به دشمن اصلی یعنی اسرائیل کنیم.
برخی از سازمان های ان جی او و یا سازمان های خصوصی دیگر هم خارج از جهان اسلام هستند که با صهیونیسم مبارزه می کنند؛حتی برخی از آنان کالا های اسرائیلی را تحریم می کنند و به اعضا و طرفداران خود می گویند که کالای اسرائیلی نخرند. این سازمان ها چقدر در این جدال نفس گیر نقش دارند و می توانند داشته باشند؟
جنبش بین المللی تحریم به نام "بی دی اس" فعالیت های زیادی در کشور های غربی داشته اند و تا حدود زیاید موفق بوده اند تا جایی که اسرائیل احساس خطر کرده است سعی دارد با تدابیر و لابی های سیاسی جنبش بی دی اس را وادار به عقب نشینی کند یک بار هم نتانیاهو در یک سخنرانی گفته بود که کالای ایرانی را به جای کالای اسرائیلی تحریم کنید. بسیاری در جنبش مذکور هم مقصودشان تغییر رژیم سیاسی اسرائیل است.
آیا به جای این موضع گیریها و تهدیدها، بهتر نیست یک بنیاد علمی در سطح منطقه با شعباتی در کشورهای عربی و اسلامی ایجاد کرد و به وسیله نخبگان کار فکر کرد تا اولا فرق یهود با صهیونیسم به صورت علمی تشریح شود و همچنین با این هدف که با اسرائیل مانند خودش مقابله کنیم .
همینطور است. بخش بزرگی از مشکل این است که حقیقت این ایدئولوژی برای مردم جهان پوشیده مانده است و الا هر آدم منصف و منطقی را مقابل مساله ی فلسطین بگذارید به حقانیت مردم فلسطین رای می دهد اما صهیونیست ها با ابر رسانه های خود در طول این سال ها حرف حق را کم رنگ و اندیشه های باطل خود را با تزئینات بزک کرده و فوق العاده زیبا به دنیا نشان داده اند. واقعیت امر این است که این نخبگان و دانشمندان جهان اسلام هستند که باید در این مبارزه پیش قدم شوند. یهودی ها در عرصه ی علم بسیار فعال هستند و پر تولید اما حضور مسلمانان در میادین علمی بسیار کم رنگ است لذا باید در این عرصه تلاش مضاعف کنیم و نگذاریم اسرائیل جبهه ی مبارزه با صهیونیسم را یهودی ستیز و کینه توز نشان دهد و ظلم و نژاد پرستی خود را پنهان کند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.