صدیقه وسمقی: در جامعهای که به تک همسری گرایش دارد تبلیغ چندهمسری یک حرکت وارونه و حتی مخالف رویکرد قرآن است
«صدیقه وسمقی»، یکی از فعالان صاحب نام حقوق زنان است او در خصوص مسئله ترویج چند همسری واکنش نشان داده و در گفتوگو با پانا مسائل مختلفی را از علل ترویج چند همسری در جامعه، دلایل مطرح شدن آن در وضع فعلی اجتماعی و اقتصادی کشور و تبعات و آسیبهای آن عنوان کرده است که در ادامه میخوانید.
فکر میکنید به چه دلیل چنین همایشی در شرایط فعلی اقتصادی و اجتماعی جامعه برگزار می شود و هدف از ترویج چندهمسری در جامعه چیست؟ با توجه به اینکه قبلا هم کم سروصداتر دو بار چنین همایشی برگزار شده و این بار سوم است که قرار است برگزار شود.
مهمترین هدف برگزارکنندگان چنین همایشهایی ریختن قبح چندهمسری در جامعه است که خوشبختانه مردم آن را پسندیده نمیدانند. برگزارکنندگان اینگونه همایشها از طرفی در یک فضای انتزاعی و کاملا بسته فکری سیر میکنند که متعلق به گذشته است و از سویی با مقتضیات جامعه امروز ناآشنا هستند و نمیدانند که دختران و پسران جوان امروز چگونه میاندیشند. همچنین از پیامدهای اینگونه تبلیغات نیز یا بیخبرند و یا به دلیل تحلیلهای غلط و بیمسئولیتی نسبت به جامعه به آن پیامدها بهایی نمی دهند. آنان فکر میکنند با ترویج چند همسری مشکل ازدواج حل می شود، اما چندهمسری در جامعهای که میلیونها دختر و پسر جوان به دلیل بیکاری و گرانی و شرایط نامناسب برای ازدواج امکان ازدواج ندارند، نمی تواند امر قابل دفاعی باشد.
آیا نیاز فعلی جامعه، فرهنگ، شرایط و عرف چنین مسئلهای را میپذیرد؟
من گمان میکنم با توجه به شرایط واقعی امروز جامعه، تبلیغ چندهمسری یک عمل غیرمسئولانه است. ممکن است با اینگونه کارها قبح چندهمسری برای عدهای از مردان متاهل بیتعهد نسبت به همسر و فرزندان خویش بریزد و توجیهگر ازدواج مجدد برای آنان شود، اما نه میتواند مشکل ازدواج را حل کند و نه میتواند چند همسری را متعارف سازد؛ زیرا چندهمسری اساسا موضوع مردان متاهل بیتعهد است و نه موضوع فراگیر جامعه. چندهمسری مسئله میلیونها مرد و زن جوانی نیست که نمیتوانند ازدواج کنند. هیچ زنی دوست ندارد در یک خانواده چندهمسری زندگی کند. حتی زنان دوم و سوم نیز دوستدار چنین وضعی نیستند و با انگیزهها و تحت شرایط خاصی به این کار تن میدهند که اگر آن شرایط را نداشتند، وارد زندگی پرتنش چند همسری نمیشدند. مثلا نیاز مالی یکی از این دلایل است. برخی زنان به دلیل نیاز مالی مجبور میشوند همسر دوم یک مرد شوند. پیامدها و مشکلات ناشی از چند همسری به قدری زیاد است که جامعه خود، عاقلانه نمیپذیرد که به یک امر متعارف تبدیل شود. حتی کسانی که این تجربه را داشتهاند از تجربه خویش راضی نیستند. من از مردانی که اقدام به ازدواج مجدد کردهاند، شنیدهام که میگویند اگر از قبل، از تبعات آن آگاه بودیم چنین کاری نمیکردیم. تبلیغ درباره چند همسری بدون تحقیق درباره پیامدهای آن و بدون مطالعه درباره خانوادههای چند همسری کاری ناآگاهانه و غیرمسئولانه است که باید از آن ممانعت شود.
کسانی که این همایش را برگزار میکنند، عمدتا معتقدند به دلیل تجرد قطعی تعداد زیادی از زنان چهل سال به بالا و مجرد ماندن زنان زیادی از دهه ۶۰ و زنان سرپرست خانوار و مطلقهها باید چند همسری رواج یابد تا این مشکلات زنان حل شود. ارزیابی شما از چنین تحلیلی چیست؟
اولا مردان متاهل مسئول حل معضل ازدواج نیستند. حل مشکل ازدواج و مسائل زنان از جمله زنان مطلقه و سرپرست خانوار و مانند آنها نیازمند مطالعات جدی علمی و مسئولیتپذیری دولت در این رابطه است. ثانیا آسیبهای ناشی از چند همسری آنقدر زیاد است که چنین نظریهای را کاملا تضعیف میکند. مردان متاهل نسبت به زن و فرزندان خود متعهدند و آنان مسئول حل و فصل مسائل کلان اجتماعی مانند ازدواج نیستند. هیچ زنی راضی نیست که شوهرش همسر دیگری اختیار کند. هیچ فرزندی راضی نیست که پدرش زن دیگری بگیرد. بسیاری از زنان پس از ازدواج مجدد همسرانشان طلاق میگیرند. این ادعا که چند همسری مشکل ازدواج را میتواند تا حدی حل کند یک ادعای نادرست و غیرکارشناسانه است و با واقعیات نیز ناسازگار است. واقعیات خلاف آن را اثبات می کند.
گفته میشود که برگزار کنندگان چنین همایشهایی عرف را کاملا نادیده گرفته و معتقد است که ترویج چندهمسری در جامعه راه حل بسیاری از مشکلات جامعه است.
این ادعا کاملا عوامانه و بدون مطالعه است. هیچ مطالعهای موافق این ادعا نیست. نگاهی به واقعیات جامعه و وضع خانوادههای چندهمسری نیز این ادعا را ابطال میکند. وقتی دختران جوانی که به دلایل اقتصادی نمیتوانند با یک پسر جوان مجرد ازدواج کنند و نیز به دلیل نیاز مالی، حاضر میشوند با یک مرد متاهل پولدار ازدواج کنند، دیگر مردان به سراغ زن بیوهای که چند فرزند دارد نمیروند. در جامعه هم شاهد اینگونه ازدواجها هستیم که به ناهنجاریهای فراوانی دامن میزند. من معتقدم اینگونه ازدواجها با انگیزه تشکیل خانواده سالم انجام نمیگیرد. مردان میخواهند کامیابی کنند و دختران میخواهند به پول برسند. این شکل از ازدواج ناهنجاریهای اخلاقی زیادی میآفریند. خانواده اول را با آسیبهای روانی مواجه میسازد. ازدواج دوم نیز به تشکیل خانواده سالم منجر نمیشود و در بسیاری از موارد به فروپاشی خانواده اول نیز میانجامد. برای حل معضل ازدواج باید به مطالعات علمی و کارشناسی احترام گذاشت و از راه های صحیح به حل آن پرداخت. مردان متاهل از آنجا که ازدواج کردهاند، اساسا در این بحث جایی ندارند و نباید خود را وارد این مقوله سازند و وارد کردن آنان به مقوله حل مشکل ازدواج کاری اشتباه است که انگیزه سالم و خیرخواهانهای ندارد. واقعیت این است که مشکلات اقتصادی سهم بزرگی در بحران ازدواج دارد و برای حل این مشکل نیازمند اصلاح سیاستهای کلان اقتصادی و تنظیم سیاستهای رفاهی هستیم. دولت و حکومت در این رابطه باید مسئولیت های بزرگی را بپذیرد که تاکنون نتوانسته چندان مشکلات اقتصادی مردم را حل کند و مردم برای حل مشکلات فراگیر اجتماعی رها شدهاند. معضل ازدواج معضلی نیست که مردان متاهل بخواهند حتی بخشی از آن را حل کنند. معمولا در ازدواج مجدد خانه جدید بر ویرانههای خانه اول بنا میشود و این راه حل نیست بلکه خود یک معضل است.
تبعات این برنامهها چیست و چه آسیبهایی را به دنبال دارد؟
مطمئنا موجب نگرانیهای بیشتر می شود. به علاوه به نارضایتی بیشتر مردم از وضع موجود را دامن می زند که اجازه می دهد چنین تبلیغات مخربی صورت گیرد. مردم اینگونه تبلیغات را از چشم مسئولان میبینند. در شرایطی که زنان از هیچگونه حمایت دولتی و مالی و معنوی برخوردار نیستند، برهم زدن امنیت خانوادگی آنان با اینگونه تبلیغات یعنی آسیب پذیر کردن بیشتر آنان. بدیهی است که این امر زنان را ناخشنود و عصبانی میسازد و احساس ناامنی را در آنها افزایش میدهد.
به طور کلی اساسا چندهمسری یا حتی دو همسری در چه صورتی قابلیت به انجام رسیدن در کشور را دارد با توجه به اینکه امکان ایجاد عدالت بین همسران و فرزندان در هیچ زمینهای وجود نخواهد داشت.
رویکرد قرآن تکهمسری است. آیه ۳ سوره نسا به روشنی اکتفا به یک زن را نزدیک به عدالت میداند و برای پرهیز از بیعدالتی و ظلم، مردان را دعوت میکند که به یک زن اکتفا کنند. حال در جامعه ای که مردم به تک همسری گرایش دارند، تبلیغ چندهمسری یک حرکت وارونه و حتی مخالف رویکرد قرآن است. باید توجه داشته باشیم که اسلام موسس چندهمسری نبوده است، بنابراین این پدیده را نمیتوان یک پدیده دینی دانست و زیر چتر دین از آن حمایت کرد.
در هر شرایط تاریخی که لازم بوده و ضرورت اقتضا میکرده، انسانها شکل خانواده را تعریف کرده اند به گونه ای که حلال مشکلات باشد نه آنکه خود به یک معضل تبدیل شود و یا فقط عدهای معدود از آن برخوردار شوند. حتی در شرایطی میبینیم که در تاریخ، زنان دارای چند شوهر بودهاند. اصل در خانواده همواره تک همسری است و تغییر آن به چند زنی یا چندشوهری بر اساس ضرورتهای تاریخی صورت گرفته است، اما هیچگاه به قاعده تبدیل نشده است. زیرا هر کدام از این اشکال، آسیب ها و مشکلات خود را برای جامعه بشری داشته است.
بر این اساس انسانها آگاهانه و هوشیارانه کوشیدهاند که تک همسری همچنان قاعده ازدواج و خانواده باقی بماند. به علاوه نسبت جمعیت زنان و مردان نیز به طور معمول اجازه نمیدهد که چندهمسری تبدیل به قاعده معمول شود. من گمان میکنم در شرایط بسیار نادر زنانی هستند که از سر اکراه و اضطرار میپذیرند که شوهرشان زن دیگری اختیار کند. فرض کنید زنی بسیار بیمار است، به گونه ای که شوهر برای همیشه از فواید زندگی مشترک بی بهره میشود. در این شرایط دو راه وجود دارد: یا زن طلاق بگیرد تا شوهر بتواند زن دیگری اختیار کند یا شوهر بتواند زن دوم بگیرد. در اینجا اگر شوهر حاضر است ضمن حمایت از زن اول، دوباره ازدواج کند، انتخاب ماندن یا طلاق گرفتن بر عهده زن اول خواهد بود. زن نیز در چنین شرایطی با توجه به موقعیت خود تصمیم میگیرد. در جامعهای که زنان از حمایتهای دولتی بی بهرهاند و اگر شغلی نداشته باشند کاملا وابسته به شوهر هستند، ممکن است زن، ماندن در کنار همسر دوم را انتخاب کند و رضایت دهد که شوهر زن دیگری اختیار کند. یا در صورتی که زن عقیم است و مرد اصرار دارد که فرزندی از خودش داشته باشد و حاضر است با زن اول نیز زندگی کرده اما مایل است دوباره ازدواج کند تا صاحب فرزند شود. در اینجا نیز انتخاب با زن اول است که بماند یا طلاق بگیرد و در خانواده دوهمسری زندگی نکند.
به نظر من در شرایط بسیار نادری ازدواج مجدد توجیهپذیر است. مسئله این است که در کشور ما بر اساس فقه، برای تبدیل خانواده به یک خانواده چندهمسری رضایت زن و فرزند جایگاهی ندارد و این طرز تفکر از عدالت دور است. وقتی مردی به طور یک جانبه خانواده تک همسری را به خانواده چندهمسری تبدیل میکند و همه مناسبات آن را به یک باره تغییر میدهد و زن و فرزندانش را با تنش روبرو میکند، مرتکب بیعدالتی شده است. دیگر امروز قابل قبول نیست که عدالت یعنی تقسیم برابر شبها میان همسران. عدالت امروز معنای گسترده ای دارد و رضایتمندی فرزندان را نیز شامل میشود. آسیبهای ازدواج مجدد مردان میتواند موجب ناهنجاریهای اجتماعی، اقتصادی و روانی شود. امروز نمیتوان این پدیده را بدون ارزیابی پیامدهای انسانی و اجتماعی آن بر اساس دیدگاههای فردی و یا گروهی تبلیغ و ترویج کرد و با استناد نادرست به دین آن را توجیه کرد.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.