نامه ۷۰ نماینده مجلس برای پرسپولیس
بسیاری از این نمایندگان در شهرهای خود با این مطالبه از سوی باشگاههای آن شهر و حتی هواداران آن شهر مواجهند که به تیم شهر کمک کنند. این یک جریان همیشگی در بسیاری از شهرهاست. باشگاههای ورزشی تحت تأثیر تصمیمات نمایندگان آن شهرها در مجلس اداره میشوند و حتی در تغییر مالکیت و تعیین مدیرعامل و حتی تعیین سرمربی تیمها، نمایندگان مجلس نقش دارند. نکته عجیبتر این است که بسیاری از رسانههای محلی چنین دخالتی را تحسین میکنند و آن نماینده به واسطه چنین دخالتهایی صاحب اعتبار و اشتهار میشود و حتی این تلقی وجود دارد که در انتخابات صاحب رأی بیشتری از سوی هواداران آن تیمهاست. این رویه هرگز نقد نمیشود و حاصلش میتواند این باشد که نماینده مجلس دخالت در باشگاه پرسپولیس را عرصهای جذابتر برای خود بداند.
امروز پرشمار بودند کسانی که نامه ۷۰ نماینده مجلس را دخالت سیاست در فوتبال معنا کردند. در حالیکه بسیاری از همین منتقدان همیشه دولت را به هزینههای بیشتر در باشگاههای دولتی و حتی خصوصی دعوت میکنند و کمک مالی دولت به فوتبال را خواسته یا ناخواسته یک مطالبه مردمی جلوه میدهند، در حالیکه هیچ آمار رسمی برای طرح مردمی بودن چنین مطالبهای وجود ندارد و بازتاب مردمیاش فقط تجمع چند لیدر مقابل وزارت ورزش و جوانان یا یک باشگاه است. مطالبه مردمی از این نمایندگان برای دخالت در امور باشگاه پرسپولیس نیز وجود نداشته اما تا روزی که برای هزینههای گزاف در باشگاههای دولتی فوتبال مطالبه مردمی ساختگی طرح میشود، برای دخالت نمایندگان مجلس هم میتواند مطالبه مردمی ساختگی را باور کرد!
دخالت وزارتخانهها و نهادهای دولتی در باشگاهداری حرفهای، چیدن هیأت مدیره، تعیین مدیرعامل و تصمیمات دیگر در ورزش ایران باب است و ساز و کار باشگاهداری دولتی همین است. بسیاری از باشگاهها در واقع خصولتی هستند و نمایشی از یک باشگاه خصوصی را ارائه میدهند. بنابراین نامه ۷۰ نماینده مجلس در چنین موقعیتی چندان بعید و عجیب نیست و جای حیرت ندارد.
بله میتوانیم این را نشانه دخالت در امور یک باشگاه بدانیم اما دخالت در کدام باشگاه؟ وقتی باشگاهداری در ایران ساز و کار فعلی را دارد، چه کسی میتواند جلودار کدام جریان سیاسی بر اساس کدام قوانین باشد؟ ۷۰ نماینده مجلس نامه نوشتهاند که تصمیم یک وزارتخانه را در تعیین مدیرعامل تغییر دهند، نه تصمیم یک باشگاه را. این نکته را اگر درک کنیم، آن وقت نه فقط منتقد این نامه، بلکه منتقد جریان بزرگتری خواهیم بود که هیچ شباهتی به ساز و کار ورزش حرفهای ندارد اما خود را ورزش حرفهای جا زده است. نه فقط وزارت ورزش و جوانان بلکه وزارتخانههای دیگر و کارخانههای دیگر و خودروسازها و دیگران باشگاهداری را به اقتصاد ورزش واگذار کنند. اجازه بدهند تا ورزش خودش چرخ خودش را بچرخاند، ورزش را گران اما بیدرآمد نکنند، ورزش را با مماشات و هزار روش غلط در مواجهه با تلویزیون و اسپانسر و ... گرفتار جلوه ندهند تا آن وقت دیگر هیچ باشگاهی حتی رسید تحویل چنین نامههایی را نیز امضا نکند اما از این نامهها باز هم نوشته خواهد شد، چون در این ساز و کار باشگاهداری دخالت سیاست در امور باشگاه بیشتر به یک شوخی شباهت دارد. نامه ۷۰ نماینده مجلس بیشک رفتاری خارج از عرف در فوتبال حرفهای است اما کدام نشانه حرفهای در مدیریت و مالکیت پرسپولیس (که حتی مالک مشترکی با رقیب دیرینهاش دارد) دیدهایم که این نامه ما را متعجب کند؟ تعجب کردهاید؟ نه، این نمایشی از متعجب بودن است، چون به واقعیتهای مهمتری عادت کردهایم.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر