پاسخ کوهکن به ادعاها درباره داشتن ویلای لاکچری/اگر ناطق رئیسجمهور می شد بسیاری از مشکلات امروز را نداشتیم
مهمان این هفته برنامه دستخط، محسن کوهکن، نماینده ۴ دوره مجلس شورای اسلامی بود.
گزیده این گفتگو را در ادامه میتوانید بخوانید:
*آقای کوهکن خیلی ارتباط نزدیکی با آقای باهنر دارد. شما و آقای باهنر را برخی میگویند یک روح در دو بدن هستید؛ مجلس بدون آقای باهنر چطور است؟
ایشان در دوره قبل، یعنی برای مجلس نهم، از قبل مطرح کردند که نمیآیند و ثبتنام نمیکنند. آنهایی که وجود ایشان را برای مجلس ضروری میدانستند، تلاش کردند و به هر جهت شرایطی ایجاد شد. ایشان از این تجربه استفاده کرد و حتی به نزدیکترین دوستانش برای دوره دهم چیزی نگفت. یعنی منتظر بودند روز آخر ثبتنام کند و روز آخر، اگر اشتباه نکنم تلفن ایشان در دسترس نبود و به هر جهت تا پایان ثبتنام رفت و ثبتنام نکرد. ایشان خیلی هم زرنگ است؛ به هر جهت کسی به راحتی در صحبت کردن نمیتواند یک مطلبی را رنگ و لعاب بدهد و به ایشان بگوید. من خاطرم هست از زمان بررسی بودجه گاهی اوقات که قدری کند پیش میرفت همه میگفتند فرمان را به آقای باهنر بدهند.
*من از اینجا میخواهم پلی به مجلس فعلی بزنم. مجلس فعلی را چطور دیدید؟
این 10 دوره مجلس ما از یکسری تبعات منفی یا عوارض منفی رنج میبرد که کاری به خط و خطوط سیاسی هم ندارد. اینها را بیان کنیم و یک جاهایی باید اصلاح شود. اینها دردهای پنهان ماست.
کسی که رای منطقهای میگیرد و به مجلس میآید، هر چقدر هم بخواهد ملی فکر کند، یک جاهایی نمیتواند. بودهاند افرادی که سر این عهد و پیمان ایستادند و به درد این مجلس هم میخوردند؛ حالا من اسم نبرم، استاد دانشگاه بودند، روحانی بودند. اینها بعد از یک یا دو دوره اقبال مردم حوزه انتخابیهشان برگشت، چون در کشور جا افتاده – البته وضعیت نسبت به گذشته بهتر شده است - فضای مجازی کمک میکند. بحثها با تمام تبعاتی که دارد کمک میکند مطالبات از یک نماینده به سمت و سوی وظایف اصلی او برود.
*وظایف ملی؟
بله و حق این نیست که ما در فرهنگ عمومی مطالبات مردم را آنقدر پائین بیاوریم که آن مطالباتی که باید از شورای شهر داشته باشیم، باید از شهرداری و دستگاههای اجرایی داشته باشند از نماینده مجلس داشته باشند. این عارضه و اشکال به هر جهت در همه مجالس وجود داشته و در مجلس دهم هم بیشتر است.
من آرزو میکنم در مجلس آینده و مجالس آینده، فضایی داشته باشیم که یک همپوشانی بین مطالبات مردم و شرح وظایف اصلی نماینده به وجود بیاید. این را مردم فکر نکنند، عرائض من به این معنی است که مطالباتمان را از نماینده پائین بیاوریم؛ اینچنین نیست. این مطالبات را از نماینده خیلی بالا میبرد. هر نمایندهای خواست تصمیم بگیرد نباید ملاحظه این را بکند که دوره بعد بیایم رای میآورم یا خیر، باید به وظیفه اصلی خود توجه کند. در بخش نظارت به اعتقاد من همه مجالس و به خصوص این مجلس نمره خوبی ندارد.
*ماجرای ویلای لاکچری که گفته شد چه بود که در نهایت شما رفتید و شکایت کردید؟
بله. حالا نمیخواهم اینها خیلی باز شود. یکی از قضات دادسرا حرف زیبایی میزد؛ میگفت فرض کنید نمایندهای منابع طبیعی را گرفته، مجوز هم نگرفته و ساختمانی را ساخته است. یک زمانی استاد دانشگاه و یا آدم سیاسی انتقاد میکند، اشکالی ندارد، اما دادستان قوه قضائیه شمشیر است و راست هم میگوید، اختیار تام دارد، ماده ۱۰۰ را هم دارد؛ خب برود خراب کند. من هیچ ابایی ندارم.
این اتفاقی که افتاد خیلی برخوردها جالب بود. برخی از دوستان ما در تهران از وکلا میرسیدند یک لبخندی میزدند و میگفتند ما فکر میکردیم شما در لواسان ویلای ۱۰۰ میلیاردی دارید. در روستا فلان است؟ یک نیشخندی میزدند. شما در این کشور زندگی میکنید، آن محلی که عکس آن را نشان دادند و پخش کردند یک برادری که اسم ببرم شاید شما هم بشناسید، در روستا رفته و زمین خریده و کمیسیون و منابع طبیعی نوشته این مستثنیات مردم است و بنیاد مسکن پروانه داده و او رفته ساخته است. بنده این کار را نکردم. من آن زمان گفتم یک خط بیاورید که بنده تقاضای کاربری دادم.
چطور شد در دوره چهارم نماینده شدید؟
البته یک مدتی هم شورای کمیته امداد استان هم افتخار همکاری داشتم. از دوره دوم و سوم در شهرستان ورود پیدا کردم.
*در لنجان؟
بله. دوره سوم هم نفر دوم بودم. با نفر سوم با اختلافی بودم و روی لطف و عنایتی که آنجا داشتند، هم روحانیت آنجا، به تاکید آنها مجلس سوم هم ورود پیدا کردیم که نماینده دوم شدم و مجلس چهارم ورود پیدا کردم و اتفاقات بعدی رخ داد.
*مجلس چهارم چند ساله بودید؟
سال 70 بود؛ 34 سالم بود.
*دولت آقای هاشمی بود؟
بله.
*ریاست مجلس هم که آقای ناطق بود
بله.
*از انجا با آقای ناطق آشنا شدید؟
بله. از قبل هم آقای ناطق را میشناختم و ارادت داشتم، اما چهار ریاست ایشان باعث شد آشنایی بیشتری داشته باشیم. من معتقد هستم آقای ناطق یکی از تشکیلاتیترین روحانیون کشور است و به کار کارشناسی ارزش قائل است.
*مجلس پنجم شرکت کردید و رای نیاوردید؟
ببینید، مجلس پنجم همه آثار و شواهد نشان میداد که من رای میآورم، شب انتخابات توسط شورای محترم نگهبان درخواست کردند من انصراف بدهم، چون چیزی را نمیدیدم دال بر این باشد، انصراف ندادم و لذا اسم بنده را حذف کردند و در رقابت نبودم. در انتخابات میاندورهای اصفهان حضور پیدا کردم و یک فرصتی شد که بررسی کنم و از آن زمان حضور داشتم.
*یعنی چه؟ به چه علت گفتند باید انصراف بدهید؟
به من نگفتند. من انصراف ندادم.
*ولی رای نیاوردید.
شورای نگهبان حذف کرد، یعنی رد کردند. من در رقابت نبودم.
*خب علت چه بود؟
به من چیزی نگفتند چون آن زمان هم قانون نمیگفت که دلیل را به خود فرد بگویند. من از افرادی هستم که به شدت معتقد هستم نظارت شورای نگهبان باید استصوابی باشد، نظارت استطلاعی به درد نمیخورد. نظارت استطلاعی اگر بخواهد روی انتخابات باشد، اصلاً نظارتی نباشد بهتر است. این را به عزیزانی عرض میکنم که نقد دارند، همین شورای نگهبان یک بار بنده را رد کرده است اما به هیچ عنوان نه جایی گلایه کردم ...
*آن زمان هم گلایه نکردید؟
خدا مرحوم آیتالله خزعلی را رحمت کند، بعد از انتخابات به مجلس آمدم و طرح دوفوریتی بود و ایشان مجلس بودند. اشاره کردند و من خدمت ایشان آمدم. گفتند فلانی آن چه مطرح کردند، در مورد شما چیزی نبود منتهی ما احتیاط کردیم و روزه شکدار نگرفتیم. عین جمله ایشان بود. عرض کردم شما هر تصمیمی گرفتید من هیچ گونه گلایهای ندارم، چرا که در نظام جمهوری اسلامی ایران مسائل را باید بر اساس تکلیف دید.
من اولین حرفی که روی دو نفر از کاندیداهای سال 88 ریاست جمهوری دارم همین حرف بود. آقا شما داوطلب شدید و مردم به شما رای ندادند، سجده شکر به جا میآورید. اگر این مسئولیت را بر عهده من میگذاشتند، شاید همین باعث میشد بنده به جهنم بروم. من خودم را ارائه کردم و مردم رای ندادند.
*خدا وکیلی آن زمان اینقدر هم ناراحت نشدید که علت را به شما نگفتند؟
ابداً.
*پیغامی هم به آنها ندادید؟
نخیر، ابدا. من همان زمان که رد کردند از ارادتمندان حضرت آیتالله جنتی بودم، هستم و خواهم بود و با صراحت میگویم و هیچ ابایی هم از کسی ندارم، ایشان اگر در شورای نگهبان نبود و ایستادگی ایشان نبود، مجالسی که در گذشته تشکیل میشد معلوم نبود برخی از افرادی که صلاحیت نداشتند، راه پیدا میکردند یا خیر.
*انتخابات ۷۶ برای آقای ناطق کار کردید.
من انتخابات 76 در ستاد آقای ناطق بودم. دلیلش هم این بود که ایشان را فرد توانمندی میدیدم. ایشان را فرد با برنامهای میدیدم. شما از همه اینهایی که رئیسجمهور شدند، سوال کنید حتی مرحوم آیتالله هاشمی که در قید حیات نیستند. دست ایشان از دنیا کوتاه شده و خداوند ایشان را رحمت کند. از آنها سوال کنید زمانی که داوطلب شدید چند خط برنامه داشتید؟ آقای ناطق با برنامه وارد شده بود، برای اداره کشور برنامه داشت. من یک زمانی به آقایانی که از مجموعه کارگزاران بود و در 3-2 ماه پیش از آقای ناطق خیلی حمایت کرد، مصاحبه کردم و گفتم این آقای ناطق همان آقای ناطقی است که در مناظره دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین داشتیم و خود شخص شما میگفتید اگر آقای ناطق رئیسجمهور شود طالبانی میشود، دیوار میکشد.
*این چه کسی بود؟
آقای مرعشی.
*فردی که در مناظرهها میگفتید همین عبارت را میگفتند آقای مرعشی بودند؟
بله، بنده و آقای حسین مرعشی بودیم. آنجا من از طرف ستاد آقای ناطق رفته بودم و ایشان از طرف ستاد آقای خاتمی بودند. فراموش نکردهام که آن زمان واقعاً به ایشان جفا کردند. دوستان اصلاحطلب هم الان این را میگویند، آقای ناطق اصلاً تفکر اینچنینی نداشت ضمن اینکه همین آقای ناطق آن زمان روضه را میخواند، در جلسه مجلس قاری نبود هیچ ابایی نداشت قرآن ابتدای مجلس را تلاوت کند و میگفت افتخار من این است که منبری هستم و روضه امام حسین (ع) را میخوانم اما به شدت به کار کارشناسی پایبند بود.
من اگر در ۲ خرداد ۷۶ در ستاد آقای ناطق بودم به خاطر این بود و اعتقاد من بر این است که اگر آقای ناطق رئیسجمهور میشد با صراحت میگویم که بخش قابل توجهی از مشکلات امروز کشور را نداشتیم.
*با چه استدلالی؟
با این استدلال که ایشان برای اقتصاد، برای بسیاری از اینها مکتوب برنامه داشت و با برنامه جلو میرفت.
*فکر نمیکردید که رای نیاورد؟
ما فکر نمیکردیم، از دو هفته مانده به روز رایگیری نظرسنجیهایی که روزانه میآمد، یک دفعه حرکت معکوس را شروع کرد.
*آقای مرحوم هاشمی و تیم کارگزاران چقدر در موفقیت طرف مقابل نقش داشتند؟
آن زمان حلقه «کیان» بود و اقداماتی که انجام دادند. من با آن کار ندارم فقط یک نکته بیان کنم.
*حالا تحلیل خود را بیان کنید.
امر مهمی هم نیست. من یک چیزی بگویم که به درد مردم بخورد. آقای ناطق رئیس مجلس بود، تا دو هفته قبل همه زمین و زمان میگفتند ایشان رای میآورد. عصر روز انتخابات وقتی آقای باهنر به آقای ناطق گفتند رقیب رای میآورد، اطلاعیه داد و اولین کسی بود که به رقیب تبریک گفت و بعد تا رقیب بود و ایشان رئیس مجلس بود، هیچ گونه حرکتی انجام نداد که احساس کنند ایشان به خاطر شکستی که در انتخابات خورده است بخواهد چوب لای چرخ دولت بگذارد. این بزرگمنشی را نشان میدهد. بنده میگویم آنها که در انتخابات ۸۸ آمدند اگر همین کاری که آقای ناطق کردند را انجام میدادند چه اتفاقی میافتاد؟
یک اطلاعیه میدادند به فردی که برنده انتخابات شده، تبریک میگفتند و اگر میخواستند طرفداران خود را راضی نگه دارند، میگفتند به عنوان یک منتقد باقی میمانیم.
*نگفتید نقش آقای هاشمی و تیم کارگزاران در پیروزی رقیب آقای ناطق چه بود؟
میدانید که شاکله وجودی دفتر ایشان و بعد مجمع تشخیص مصلحت نظام که رفت، مشاورین و کسانی که به او نظر میدادند «کارگزاران» بودند. آقای هاشمی حتی زمانی که آقای احمدینژاد در مقابل ایشان پیروز شد، دوستان واقعیاش به ایشان گفتند و استدلال کردند که شما چهره ناشناختهای نیستید و وقتی در نظرسنجیهای اولیه 22 درصد آوردید، یک زمانی یک چهره ناشناخته میآید و یک سال مانده به انتخابات در نظرسنجی 22 درصد رای میآورد اما این طرف و آن طرف میرود، سفر میرود و کارهای خاصی انجام میدهد و یکباره این 22 درصد بالا میرود، چون رئیسجمهور 51 درصد رای میخواهد؛ شما که چهره شناختهشدهای هستید که 22 درصد رای آوردید این بیانگر این است که رشد دیگری ندارد. از طرف دیگری آرای کسانی که به شما رای نمیدهند، انگیزهدار هستند که شما رای نیاورید، لذا در صحنه نیایید. همان زمان کسانی که آقای هاشمی را تشویق کردند، همین دوستان بودند. من یک نکته دیگر بیان کنم ...
*تشویق کردند که بیاید؟
بله. من یک نکته دیگری بیان کنم که آقای هاشمی و آقای احمدینژاد برای دوره دوم رفتند. در مجلس یک جلسهای گرفتند، چون ما دنبال این نبودیم که مجلس این چراغ را روشن کند، چون این چراغ برای بیتالمال بود. اگر آقای احمدینژاد یک جلسه برای نمایندگان میگذاشتیم طبیعی بود که برای آقای هاشمی هم بگذاریم. نمایندهها هم افرادی نبودند که بحث و صحبت نکنند. آقای احمدینژاد یک جلسه با تعدادی نمایندگان گذاشت و رفت.
*در محل کمیسیون تلفیق.
بله. من شخصاً به مرحوم آقای هاشمی زنگ زدم و گفتم دعوت میکنیم، آقای احمدینژاد به مجلس آمده و با نمایندگان جلسه داشته، شما هم بیاید و با نمایندگان جلسهای بگذارید و سوال و بحثی دارند چون میخواهیم افکار عمومی روشن شود. خود شخص ایشان قبول کرد. با همان لحنی که داشتند گفت خوب است و من استنباطم این بود که قبول کرد. قرار شد من از طریق دفتر پیگیری کنم و بعد به من اطلاع دادند آقای هاشمی نمیآیند. بنده معتقد هستم به خصوص این اواخر بخش قابل توجهی از نظرات و مشورتهایی که به ایشان میدادند، در این حلقهها نیروهای انقلابی و نیروهایی که در کشتی انقلاب باشند، نبود. یک نفر بود که با ایشان ارتباط خود را حفظ کرد و آقای هاشمی به خاطر ارادتی که به ایشان داشت، در یکی دو مقطع آقای هاشمی پی حرف ایشان رفت و همان خیلی کمک کرد که آقای هاشمی خیلی صدمه نبیند.
*چه کسی بود؟
آن هم خدا رحمت کند ایشان مرحوم استاد عسگراولادی بود.
*به خاطر ارتباط نزدیکی که با آقای هاشمی داشتند.
به خاطر این که آقای عسگراولادی شخصیتی بود که – من این را شنیدم و چون از خود آقای عسگراولادی هم نشنیدم و با واسطه عرض میکنم - که یکی از دوستان گفتند سوالی از آقای خاتمی کردند که در دوره 8 ساله چه کسی بیشترین انتقاد را به شما کرد جملهای را گفته بودند که عمیقترین و پروزنترین انتقادات را با بهترین اخلاق، آقای عسگراولادی بود.
آقای عسگراولادی هر چیزی را تشخیص میداد، خیلی تلاش کرد و با آقای احمدینژاد صحبت کرد. خدا ایشان را رحمت کند؛ ما هفتهای یکی دو جلسه با ایشان داشتیم. آقای عسگراولادی را کم عصبانی میدیدم. سر یک مسئلهای گفت من به آقای احمدینژاد گفتم این مسئله بین و شما به قیامت بماند.
*نمیگویید چه بود؟
سر همان رئیس دفتر و مشاور ایشان. ایشان تلاش میکرد که آن سمپاتی و دفاعهای متعصبانه از او اصلاح کند و این به خاطر خدا بود. اولین جلسهای که بعد از انتخابات 2 خرداد 76 گذاشته شد یکی از آقایان پیشنهاد کرد که ما الان یک لیدر میخواهیم.
یک پیشنهاد داد که دوم خرداد این اتفاق افتاده است و آقای خاتمی هم رای آورده است و ما اطراف آقای هاشمی برویم و آقای هاشمی لیدر ما بشود. آقای عسگراولادی این را رد کردند اما بسیار محترمانه و زیرکانه؛ گفتند آقای هاشمی را ما در جمع جامعه روحانیت قبول داریم. من یک نکته دیگر عرض کنم که ایشان از بن دندان معتقد بود همگی مسئولین باید در این کشور نگاه به رهبری داشته باشند. در این زمینه هم با هیچ کسی رودربایستی نداشت.
*یک چیزی گفته بودید آقای ناطق بعد از ۷۶ یک حرکت تشکیلاتی که شکل داد هم شورای شهر دوم حاصل شد و بعد هم مجلس هفتم. برای ریاست جمهوری ۸۴ این نتیجه رخ نداد. به نظر شما چرا آن نتیجهای که میخواستید شکل نگرفت و تفرق به وجود آمد؟ برخی میگویند چون کاندیدای مورد نظر آقای ناطق بود، مقبول نبود و رای مردم را نداشت.
شورا را جمعی از آقایان بودند که مسئول پیگیری کار شورای شهر تهران بودند که آقای فدایی، آقای احمدینژاد و دیگران بودند. انتخابات شوراها انجام شد و تهران را آقایان میشناختند و تکلیف آن مشخص بود. یکی از لیست آنها رای نیاورده بود اما یک نفر دیگر که از بیرون رای آورده بود همین گرایشات اصولگرایی داشت. اینجا خیلی نیاز به توضیح نداشت دیگر. بعد از آنکه من توضیحی خدمت آقایان دادم که مشهد و اصفهان این طور شده، گزارش از انتخابات شوراها را دادم برخی فکر میکردند شورا این جور شد کار ما تمام است.
من خاطرم هست آقای ناطق رو به دوستانی کردند که انتخابات شورای شهر تهران را مدیریت کرده بودند، گفتند کار شما تمام نشده است. دوستان شورا را همراهی کنید تا مستقر شوند و تصمیمات خودشان را بگیرند. این ادامه پیدا کرد تا جایی که دوستان متوجه شدند، به انحاء مختلف یک کسانی را به عنوان شهردار معرفی میکنند که هم یک گرایشهای این طرفی داشته باشند و هم اگر آمد نبش قبری نسبت به گذشته نکند. آدمهای اینچنینی داریم.
وقتی آقای احمدینژاد را مطرح کردند دولت آقای خاتمی گارد گرفتند و حتی وزیر کشور آن زمان مطابق آنچه منعکس شد، در صحنه آمدند تا این اتفاق رخ ندهد. هم آقای احمدینژاد خودش میداند و هم همه ما میدانیم، اگر ایستادگی آقای ناطق نبود آقای احمدینژاد شهردار تهران نمیشد. من زمانی که ایشان در دوره دومش اسم آقای ناطق را در کنار آقای هاشمی آورد، یک جملهای گفتم و تلویزیون را تماشا میکردم، بلند شدم و گفتم خیلی ناجوانمردی است!
شهرداری تهران پلهای شد برای اینکه در انتخابات ریاست جمهوری و این را مدیون آقای ناطق هستید. خاطرم هست آقای ناطق در آن جلسه به آقای باهنر گفتند از طرف جمع میروید با وزیر صحبت میکنید و محکم میایستید. آقای ناطق یک فرد تشکیلاتی است و حتی جاهای مختلف رصد کرد که پاپیچی برای آقای احمدینژاد درست نکنند و مانع حضور او در شهرداری نشود؛ این را رها نکرد. آقایانی که بعضاً دلخوش کردند که ایشان طور دیگری فکر میکند، بدانند که ایشان خودش را سرباز ولایت میداند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر