وزارت بازرگانی به چه درد می خورد؟
در این یادداشت آمده است؛ رییسجمهور محترم چندی است دنبال احیای وزارت بازرگانی است. تصور دولت آن است که وجود این وزارتخانه میتواند به تنظیم بازار کمک کند و جلوی افزایش تورم را بگیرد. آیا اینها تصورات درستی است؟ با کمال احترام خیر.
این تصور نادرست از قدیم در ایران رایج بوده است که گرانفروشی تقصیر مغازهداران و صاحبان فروشگاههاست و اگر این جماعت متولی نداشته باشند مرتبا قیمتها را بالا میبرند. این متولی چه کسی باید باشد؟ آقای وزارت بازرگانی. اما این تجربه هم در زمان قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب در مهار گرانی به شکست انجامیده است.
شکست کنترل قیمتها با روشهایی که وزارت بازرگانی انجام میدهد دلیل علمی دارد و ناشی از عدم توانایی این وزارتخانه نیست. دلیل آن است که اصولا گرانی و تورم در مغازه یا کارخانه ایجاد نمیشود که آنجا مهار شود! تورم در کارخانه خلق پول ایجاد میشود که انحصارا در اختیار بانک مرکزی است و گرانی نتیجه تورم است نه علت آن. شاید ایران تنها کشور روی زمین است که موقع افزایش تورم، نگاهها متوجه متولی بخش توزیع و تولید میشود نه بانک مرکزی!
حال سؤال این است که وزارت بازرگانی چگونه به مصاف قیمتها میرود؟ با دو روش: اول تعیین قیمتها با بخشنامه و دوم تنظیم بازار با اهرم واردات. اولی چون در مغازه امکانپذیر نیست به درب کارخانه احاله میشود و قیمت را نه برای مصرف کننده که برای تولیدکننده کاهش میدهد. نتیجه؟ تولیدکننده لاغر میشود دلال محترم چاقتر. روش دوم حیرتانگیزتر است: با دلار ارزان کالای خارجی ارزان را به مصاف تولید داخلی تحت فشار تورمی میآورند و آقای واردکننده را چاقتر میکنند و تولیدکننده را نحیفتر.
واقعیت مغفول آن است که توسعه صنعتی در ایران زمانی شکل گرفت که وزارت بازرگانی را در دهه ۴۰ منحل کردند اما بعد که وارداتچیهای نفتفروش دیدند سرشان بیکلاه مانده در اوایل دهه پنجاه دوباره آن را احیا کردند. اما میماند یک سوال مهم: آیا صنعت و بازرگانی مگر دو مقوله جدا هستند که آنها را تفکیک کنیم؟ خیر. چرا که اصولا صنعتی شدن به معنی عبور از تولید معیشتی به تولید قابل مبادله است. یعنی صنعت منهای تجارت معنایی ندارد جز به صورت صنعت گلخانهای که اوجش خودروسازی ایرانی است.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر