پیشنهاد متفاوت استاندار بازنشسته؛ بازنشستگان حزب اقتصادی مورد تایید نظام را تشکیل دهند
محمدرضا خباز جزو چهرههایی است که قانون بازنشستگی را قانونی درست میداند و برای دوران بازنشستگیاش ایده خاصی را بهعنوان تشکل بازنشستگان در ذهن میپروراند. مشروح این گفت و گو را بخوانید؛
در مدتی که از بازنشستگیتان گذشته است مشغول چه کاری هستید و برنامهتان چیست؟
28 آبان زمانی بود که بنده از استانداری خراسان شمالی خداحافظی کردم و به تهران برگشتم. در این دوران قصد دارم که به کارهای تألیف و پژوهش بپردازم.
معمولا دوستان دولتی که از سمتی خداحافظی میکنند، وارد فعالیتهای اقتصادی میشوند یا از طریق سمتهای مشاورهای دستی بر آتش دارند، شما وارد این عرصه نمیشوید؟
اینها افرادی هستند که در زمینه اقتصادی کار میکنند یا از قبل فعال بودند یا پولی برای فعالیت اقتصادی دارند، اما من چون وارد عرصه اقتصادی نشده بودم، زمینهای برای این قبیل کارها ندارم.
الان اگر کسی بخواهد با شما دیدار کند، کجا قرار میگذارید؟
من دفتر ندارم حتی دوستانم را که میخواهند با من صحبت کنند به منزلمان که در اکباتان است دعوت میکنم. البته من یک ایده دارم و به نظرم جای یک بخش خصوصی مورد تأیید نظام در کشور ما خالی است؛ یعنی بخشی خصوصی که هر زمان نظام لازم داشته باشد، وارد عرصه شود و آورده خود را در خدمت نظام قرار دهد.
یعنی بدون هیچ سودی این کار را انجام دهند؟
نه، معنیاش این نیست که سود نبرند. آنها میتوانند از فعالیتهایشان سود ببرند اما هر زمان که نظام به آنها نیاز داشت، برای حفظ اقتصاد کشور تلاش کنند. من در ذهنم در حال پرورش این ایده هستم و این کار نیاز به یک برنامهریزی مفصل دارد.
یعنی شما میخواهید این موضوع را پیگیری کنید؟
نه، شخص خودم پیگیری نمیکنم بلکه نظام باید این کار را انجام بدهد. افرادی هستند که مانند من چندین دوره تجربه نمایندگی و اطلاعات اقتصادی قوی دارند، از سوی دیگر هم افرادی سمتهای مهم اجرایی مانند استانداری و وزرات را برعهده داشتند، باید از این افراد استفاده کرد.
شما با کسی در این مورد صحبت کردهاید؟
هنوز نه. ولی اگر دوستانی که دستی در اداره کشور داشتند، تمایل داشته باشند، میتوانند در این مجموعه فعالیت کنند. در واقع این مجموعه مانند یک حزب است با این تفاوت که حزب فعالیت سیاسی انجام میدهد اما این تشکل به دنبال فعالیت اقتصادی است.
این ایده شما درواقع دنبال این است که محفلی برای بازنشستههایی شود که قبلا در دولت سمت مهمی داشتند؟
بله، دقیقا همینطوراست. من عرضم این است که این بازنشستهها خودشان را در این تشکل تعریف کنند؛ یک تشکل اقتصادی مورد تأیید نظام که هر زمان نظام نیاز به فداکاری داشت، این افراد بدون توجه به منافع خود وارد کارزار شوند.
فداکاری یعنی چی؟
این گروه تنها به فکر سودآوری خود نیستند و باید به جایی برسند که اگر یک روز نظام از آنها خواست که مقداری از دستاوردهای خودشان را تقدیم نظام کنند، همانطور که یک روز حاضر بودند جانشان را برای مملکت فدا کنند، امروز هم مقداری از درآمد خودشان را در اختیار نظام بگذارند. فرض کنید اگر روزی تیم اقتصادی دولت احساس کرد که باید کار فوقالعادهای برای برونرفت از یک مشکل انجام دهد، این تشکل فداکاری کنند و حاضر باشند با پول و املاک خود از نظام حمایت کنند.
فکر میکنید، چقدر این ایده میتواند به واقعیت نزدیک باشد و افرادی که سمت داشتند چقدر حاضرند از پول خودشان بگذرند؟
این هنوز یک فکر است. من که خودم در حال انجام کار پژوهشی هستم اما اگر مجموعهای باشد که حرف من را بشنود، میتوانیم با همفکری این کار را اجرا کنیم.
اگر ایدهتان اجرا شود، چندنفر از بازنشستگان حاضرند با این شرایط به شما لبیک بگویند؟
افرادی مورد خطاب من هستند که جوانیشان را قبل از انقلاب فدا کردهاند...
میتوانید نام ببرید؟
نه، ترجیح میدهم اسم نبرم . تنها شاخصها را میگویم و اگر کسی خواست برای این ایده اعلام آمادگی کند. بنابراین افرادی که در زمان شاه مبارزه کردهاند و در زمان جنگ حاضر بودند جان خود را برای نظام بدهند، میتوانند در این تشکل با هم کار کنند. دیدهاید که« برخی از افراد به کار اقتصادی دست میزنند و از اول میگویند که آقا ما ۱۰درصد درآمدمان را تقدیم به یک امام معصوم میکنیم»، این نگاه را باید بهروز کرد و از حالت فردی درآورد و به حالت جمعی تبدیلش کرد تا بتوان از آن بهره خوبی برای نظام گرفت. هر زمان که نظام نیاز داشت به آنها بگوید و آنها همچون سرباز در حوزه اقتصاد آماده شوند.
این هراس برایتان وجود ندارد که مردم بگویند، این بازنشستهها بعد از این همه سال هنوز میخواهند به هر راهی که شده،خودشان را در بدنه قدرت نگه دارند؟
نه، این بازنشستهها که دنبال این نیستند تا از نظام چیزی بگیرند بلکه میخواهند سودی به نظام برسانند.
معمولا در این تعاملات یک بدهبستان هست...
نظام سودش را به ما رسانده است . مگر آن زمان که سینهها آماج گلوله بود، کسی فکر میکرد که کشور بتواند روی پای خودش بایستد؟ آن زمان در اوج ناامیدی، مبارزه کردیم. زمانی هست که من میگویم نظام به این افراد چیزی بدهد، در این صورت حق دارید، ممکن است این نگاه انتقادی شکل بگیرد اما من میگویم همه ما بدهکار نظام هستیم و حاضریم مانند دوران جنگ برای نظام فداکاری کنیم.
کمی از ایده شما فاصله بگیریم و به لحظه بازنشستگیتان بپردازیم.آقای خباز زمانی که به شما گفتند باید از استانداری خراسان شمالی خداحافظی کنید، چه حس و حالی داشتید؟
روز قبل از اینکه نام من برای استانداری خراسان شمالی در وزارت کشور مطرح شود، این قانون بازنشستگی در مجلس تصویب شده بود. بنابراین بنده و دولت با علم به اینکه این قانون تصویب شده و مراحل مربوط به شورای نگهبان باقی مانده بود، این تصمیم را گرفتیم.
چرا با وجود آنکه می دانستید قانون شامل حالتان میشود، سمت مهم استانداری را قبول کردید؟
چون وزارت کشور اصرار داشت که من با توجه به سابقه نمایندگیام از شهر کاشمر و با توجه به شناختی که از منطقه خراسان دارم، میتوانم به عنوان استاندار وضعیت منطقه را سامان بدهم. وقتی آدم احساس کند که مدیون نظام است، دیگر برایش مهم نیست که در چه پستی و برای چه مدتی قرار است کار کند. از نظر من طول خدمت مهم نیست بلکه عرض آن اهمیت دارد. من کلا در خراسان شمالی 115روز استاندار بودهام ولی کارهایی انجام دادهام که این کارها ماندگار خواهد بود و مشکلات مهمی را از استان خراسان شمالی حل کرده است.
کمی به قانون منع به کارگیری بازنشستگان بپردازیم. با توجه به تجربه ۱۶ساله شما بهعنوان نماینده مجلس نظرتان در مورد نقدهایی که به این قانون وارد میشود چیست؟ چون برخی مثل خانم مولاوردی اعتقاد دارند که این قانون باید بهمرور زمان اجرا میشد تا بتواند کارایی داشته باشد. چقدر این انتقادها نزدیک به واقعیت است؟
تنها قانونی که نمیتوان از آن ایراد گرفت، کتاب خداست و به هر قانونی میتوان نقدی وارد کرد. اصل این قانون که تکلیف بازنشستهها روشن شد، خوب بود. البته اگر این قانون به باقی قوا هم تأمین داده میشد و فقط محدود به قوه مجریه نمیشد، بهتر بود.
به بحث استثناهای قانون اشاره دارید...
بله، اگر قانون خوب است، برای همه خوب است. اینکه بیاییم برخی را استثنا کنیم، ایراد است. ایراد دیگر این است که من اگر در مجلس بودم، درخواست میکردم که زمان بیشتری برای اجرا در نظر گرفته شود و بهمرور قانون را اجرا کنند؛ یعنی دست قوه مجریه را برای اجرا بازمیگذاشتند تا این کار پلکانی اجرا شود. در این صورت شاهد اتفاق بهتری بودیم.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر