مصباح یزدی: الان بعضی به فکرند که دین را به رفراندم بگذارند/فکر نکنیم طلبگی شغلی مثل بقالی است
آیت الله مصباح یزدی پیش از ظهر امروز در اختتامیه اولین دوره تربیت مدرس جامع که در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) قم برگزار شد گفت: روحانیت به عنوان قشری از جامعه که خصوصیتش سرکار داشتن با تعلقات و مبانی دین است شناخته می شود، این معنای آخوندی است.
وی با بیان اینکه این قشر در جایی است که جامعه سرکارش با دین باشد و در عین حال افرادی باشند، دین را ترویج کنند ابرازداشت: این نگاه که« دین برای جامعه ضروری نبود، طبعا نیازی به آخوند نبود و آن را مزاحم هم بدانند»؛ نگاهی بود که در دوره رضا شاه وجود داشت.متأسفانه در درون روحانیت هم رفتارهای ایجاد می شد که این نگاه را تقویت می کرد. در گذشته از آخوند تنها به عنوان روضه خوان نام می بردند و هیچ انتظار دیگر از او نداشتند.
اجازه گذاشتن عمامه به آخوند را نمی دادند
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ابراز داشت: فعالیت روحانیت در دوران گذشته غیر از این نبود؛ حالا از دوران ها بگذریم، حتی زمانهایی بود که اصلا اجازه عمامه گذاشتن به آخوند را نمی دادند. آخوند برای روضه خواندن عمامه اش را بر می داشت، وارد مجلس می شد، عمامه را می گذاشت دوباره موقع رفتن عمامه را برمی داشت.این وضع دین داری در جامعه بود و سیاستمدارن کاری کردند که نگاه به دین و آخوند در همین اندازه باشد و دین زیاد در خانه و زندگی و جامعه بروز و ظهور نداشته باشد.
اهم اظهارات مصباح یزدی به شرح زیر است:
* در سال 1320 اوضاع کمی برای روحانیت بهتر شد و توانست فضای بهتری برای خود ایجاد کند. آهسته آهسته نگاه به دین و آخوند درجامعه بهتر شد و شاهد شکل گیری آزادیهای اجتماعی و افول رژیم رضاخانی شدیم، اجماعی بر این بود که جوانانی بیایند و درس دینی بخوانند و برای مردم دین ترویج کنند. سؤال شد درس دینی چه چیزی است، می گفتند« از درس جامع مقدمات شروع می شود تا، سیوطی، مکاسب و کفایه ختم می شود». این نگاهی بود که درجامعه بود. این در حالی بود که کتاب های سیوطی هم در بازار پیدا نمی شد، تنها جامع المقدمات کهنه اش یافت می شد.
*اوضاع به جای رسید که سؤالات متعددی از سوی جوانان ایجاد شد که جواب آن در این کتابهای ذکر شده نبود، بزرگان به فکر کتابهای دیگر مانند شرح منظومه آن هم به صورت قاچاقی افتادند، چون بعضی معتقد بودند دست زدن به کتابهای فلسلفه چنین و چنان است. زمان تا جایی پیش رفت که ارتباط بین حوزه و دانشگاه برقرار شد و افرادی مانند شهیدمطهری ها وارد دانشگاه شدند.
* اولین کاری که ایجاد شد، شهید مطهری با دیگران به خدمت علامه طباطبایی رسیدند و خواستار شدند درسهایی ارائه شود تا بتوان پاسخ گوی نیاز روز بود که درس اصول فلسفه و روش رئالیسم مطرح، نوشته، تدوین و شکل گرفت. تدوین این دوکتاب برای پاسخ گوی به ایسم های آن زمان بود.این دوران گذشت تا رسید به زمانی که کتابهای دیگر در مورد فقه و بعد از این دوران شاهد پیروزی انقلاب و اتفاقات آن زمان بودیم.
*در اوائل انقلاب همه این بزرگان نام برده شده، برای پاسخ گویی به شبهات اعتقادی و الحادی به مناطق مختلف کشور می رفتند. امام راحل بعد از پیروزی انقلاب معتقد به تحول و برنامه ریزی در حوزه و در زمان های بعدی شکل گیری دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و ارتباط وسیع تر و شکل گیری علوم انسانی برای دفاع از نظریه اسلام بودند. معتقد بودیم صرف دروس سنتی درحوزه نمی تواند پاسخ گویی نیازهای باشد و لازم بود حوزه به سمت علوم دیگر می رفت، معتقد بودیم مردم، رکن اصلی در دینداری و دین خواهی هستند و این مسئله خود در آن زمان بسیار امر مهمی بود.
* الان بعضی از افکار مانند آیا نباید پذیرش اسلام، دین و ولایت فقیه را به رفراندم بگذاریم، این زنگ خطری است که به صدا در آمده و بسیار خطرناک است. رئیس جمهوری، علنا با دین اسلام طرف می شود، مردم دنیا از او طرفداری می کنند، نشان می دهد اوضاع نسبت به گذشته بسیار متفاوت تر است.اگر در گذشته تنها روحانیت مکاسب می خواند، الان اوضاع بسیار فرق کرده است، نیاز جامعه بسیار متفاوت شده است. الان باید بدانیم چرا طلبه و آخوند شدیم.
* معتقدیم که جامعه نیازهایی دارد که یکی دین است، اما چگونه می توان دین را شناساند، تا به مراحل بالاتر برسد که شخص حاضر شود برای ترویج دین به آفریقا برود. اجمالا لازم بدانیم در مورد فلسفه وجودی خودمان تجدید نظر کنیم، آیا جامعه نیاز به آخوند دارد، اگر دارد به چه آخوندی نیاز دارد. مسئله دوم روش کار آخوندی است. اگر خواستیم دین شناس باشیم،باید ازکجا شروع کنیم، چه درس های را باید شروع کنیم. چه رشته های تخصصی را بخوانیم.
* طرح ولایت از کجا شروع شده و الان به طرح تربیت مدرس رسیده، در زمان انقلاب، بعضی ازسپاهیان که علاقه مند به مباحث دینی بودند، متوجه شدند که در دانشگاه مرتبط با این نهاد بعضی اساتید افکار انحرافی ترویج می کنند، جلساتی با حضور بعضی از افراد سپاهی و حوزه شکل گرفت که برای مقابله با این نوع تفکرات در دانشگاه چه باید کرد؟ در نهایت به اینجا رسید که طرح موقتی برای ارائه مبانی با حضور بعضی شخصیتها شکل گرفت.
* به مرور زمان با جذب اساتید، بخشهایی از مباحث معرفت به اسلام و سیاست و... تنظیم شد. این دوره ها مربوط به سپاه و در دانشگاه امام حسین(ع) بود که الان از آن زمان ۲۳سال می گذرد.معتقدیم برنامه سنتی حوزه نمی تواند پاسخ گویی نیاز روز باشد، بلکه باید مباحثی را اضافه کرد، برای چرایی نیاز جامعه به دین، نیاز به مباحث مانند معرفت شناسی به اسلام، فلسفه، سیاست و... هستیم و گرنه به صرف درسهای سنتی نمی توان سؤالات روز را پاسخ داد.
* امروز پاسخ به نیاز روز، از نیازهای جدی است؛ شاهد شبهاتی در مورد ولایت فقیه هستیم؛ یکی از رئیس جمهور های وقت در این موسسه گفته «اگر ولایت فقیه را قبول داریم چون در قانون اساسی آمده»و چون مردم به آن رأی داده اند، وقتی در بین سران این مسائل مطرح است، در میان مردم اوضاع چگونه خواهد بود. اگر مطرح شود شک داریم، اسلام حکومتی دارد یا ندارد و نهایتا بخواهیم توقعی درست کنیم، آیا درست می شود یانه؟این هم به جایی می رسد که بعضی ها برسند به امر به معروف و نهی ازمنکر که بگویند؛ اصلا چه کسی گفته امربه معروف واجب است و آخرش یعنی نیاز به دین وجود ندارد.
* الان بعضی به این فکر هستند که دین را رفراندم کنند. اگر مردم رأی دادند که نیازی به ولایت فقیه نیست!. الان اوضاع و شبهات این است. برای رفع این مشکلات باید درمبانی حقوقی کار کرد که چه نیاز است همه چیز رابه رفراندم بگذاریم. این اوضاع فعلی است و برای این مسائل باید آماده شد. اگر آماده نشویم باید فاتح دین را خواند.
* شکل گیری دوره های تربیت مدرس، پاسخی برای نیاز روز مانند چرایی نیاز جامعه به دین و اسلام است تا به مباحث مهم تر برسیم.درکنار همه کمبودهایی که دربخش های سیاسی، اجتماعی و روانشاسی و... داریم، کمبودی که از همه بیشتر احساس می شود، این است افرادی که باید متصدی پاسخگویی نیازها باشند و در عمل پای بند به مبانی دینی باشند، نیستند. یعنی بین رفتار، مبانی فکری و عمل به مبانی دینی ضعف هایی است.
* درقدم اول دین را بشناسیم بعد به دیگران بشناسانیم تا به خوبی دین ترویج شود. این معرفت به اسلام و در مرحله بعد عمل به آن درشرایط کنونی بسیار ضروری است. در شرایطی قرار داریم که احساس مسئولیت نسبت به دین و اسلام ضعیف است، این طرز تفکری است که شکل گرفته و بالاتر برای اثر گذاری باید نوع نگاه به روحانیت عوض شد و فکر نکنیم طلبگی شغلی مانند دیگر شغلها مثل بقالی است و با شهریه بخور و نمیر کاری نمی توان کرد.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر