در برخی کشورهای آفریقایی جوانان، اغلب قبل از ۲۰ سالگی ازدواج می‌کنند. در حالی‌ که در کشورهای اسکاندیناوی اغلب تا ۳۰ سالگی هم ازدواج نمی‌کنند. در کشور ما هم وقایع حیاتی همچون موالید، ازدواج و طلاق با تغییرات متعدد همراه بوده است. برای مثال در سال‌های اخیر روند افزایشی تجرد قطعی در زنان خیلی بیشتر از مردان بوده به‌طوری که طی سال‌های ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۵ این شاخص برای مردان حدود دو برابر شده است، اما برای زنان بیش از سه برابر بوده است.

در این میان هر از چند گاهی از سوی مسئولان و پژوهشگران تجرد قطعی در دختران و آمار آنها مطرح می‌شود. این در حالی است که تاکنون از سوی نهادهای مربوطه اقدامی برای رفع چالش‌های این افراد در جامعه انجام نشده است. آنچه در ادامه می‌خوانید نظرات &#۳۹;شهلا کاظمی پور&#۳۹;، جمعیت‌شناس و استاد دانشگاه در گفت‌و‌گو با خبرنگار «آرمان» درباره پدیده تجرد قطعی در جامعه است.

**در کشور ما جمعیت افراد در معرض تجرد قطعی به چه میزان است؟ جمعیت این افراد در کشور چه روندی را در پیش دارد؟

تجرد قطعی یک پدیده‌ است. بر اساس مطالعات انجام شده معمولا رنج سنی 45 سالگی برای زنان و 50 سالگی برای مردان در بررسی میزان تجرد قطعی در نظر گرفته می‌شود؛ اگر تا این سن افراد مجرد باشند از این سن به بعد دیگر شانس ازدواج آنها به حداقل می‌رسد. این در حالی است که در سنوات گذشته این میزان در کشور دو‌درصد برای زنان و سه در‌صد برای مردان بوده است. در گذشته سه‌درصد از افراد جامعه هرگز ازدواج نمی‌کردند. هر چند بعد از انقلاب در کشور و وقتی متولدین دهه ۶۰ به سن ازدواج رسیدند، پدیده‌ای تحت عنوان مضیقه ازدواج به‌وجود آمد، به این معنا که دختران متولد در دهه ۶۰ با پسران متولد دهه ۵۰ باید ازدواج می‌کردند.

در نتیجه به‌دلیل باروری‌های کنترل شده در آن دوران تعداد پسران در برابر دختران اندک بود. در نتیجه برخی از این دختران نیز مجرد ماندند. باید دانست برای دختران تمایل به مجرد ماندن به دلایل ادامه تحصیل، یافتن شغل مناسب و ... است. البته تعداد دختران و پسران بر اساس محاسبات جمعیت‌شناسی برابر است، چون در ایران اختلاف سنی چهار پنج سال بین زوج‌ها متداول است، اما هم‌اکنون اختلاف سنی به‌وجود آمده است.

بر اساس محاسبات انجام شده از سنین ۴۰ سال به بالا حدود ۳۰۰ تا ۳۵۰‌هزار نفر از دختران بعد از ۴۰ سالگی مجرد باقی مانده‌اند. در این شرایط شانس ازدواج آنها به حداقل رسیده است. البته ۳۵ تا ۳۹ ساله‌ها هم در این محاسبات مورد توجه قرار گرفته‌اند، اما امید است که این افراد شانس ازدواج داشته باشند. برای مردان پدیده مضیقه ازدواج بروز نکرده و هنوز دو‌درصد مجرد در بین آنها مشاهده می‌شود. این افراد سن ازدواجشان به تاخیر افتاده است، اما در نهایت در رنج سنی ۵۰ سالگی اغلب آنها ازدواج کرده‌اند.

در قضیه تجرد قطعی در بین زنان باید به این نکته تاکید کرد که برخی از آنها در قالب تجرد خود خواسته مورد بررسی قرار می‌گیرند. برخی از آنها نیز به‌دلیل تجرد ناخواسته در این شرایط قرار گرفته‌اند. برای مثال برخی از این افراد با این توجیه که تمایلی به ازدواج ندارند خواستار ادامه زندگی به شکل مجردی هستند. در این میان برخی از افراد نیز خواستار ازدواج هستند، اما فرصت ازدواج در آنها از بین رفته است. برای زنان فرصت ازدواج یک دوره کوتاه دارد و اگر آن زمان از دست برود، دیگر فرصت مناسب ایجاد نمی‌شود، به همین دلیل آنها در زمان ازدواجشان به هر دلیلی ازدواج نکرده و مجرد هستند.

**بر اساس بررسی‌های انجام شده میزان افراد خواستار ادامه زندگی به شکل مجردی و نداشتن شرایط برای ازدواج به چه میزان است؟

به‌نظر بنده تقریبا دو- سوم این افراد به شکل خود‌خواسته زندگی مجردی را انتخاب کرده‌اند. البته باید دانست که برای هر دختری در هر سن و محدوده‌ای خواستگار می‌آید، اما دختران در سنین 20 -22‌ تمایلی به ازدواج نداشته و خواستار ادامه تحصیل، یافتن شغل مناسب و به‌دنبال ارتقای توانمندی خود از لحاظ علمی هستند و با گذشت زمان، دایره همسرگزینی آنها محدود می‌شود، چون در آن سنین اغلب مردان متناسب با آنها ازدواج کرده و آنهایی که از این افراد تقاضای ازدواج می‌کنند تعدادشان اندک است.

در این وضعیت زنان به‌دلیل وسواسی که در زمینه همسرگزینی پیدا کرده‌اند، به ازدواج تمایلی ندارند، چون هر چقدر که سن افزایش می‌یابد، طبیعتا وسواس افراد نیز در انتخاب همسر افزایش می‌یابد. اغلب این افراد خواستار انتخاب شایسته هستند و برای خود معیارهای متعدد قائل هستند. از نظر بنده این تعداد به شکل خودخواسته زندگی مجردی را انتخاب کرده‌اند.

**در روزهای اخیر مساله‌ای تحت عنوان سندروم سیندرلا از سوی جامعه شناسان مطرح شده است. هنوز دختران ما بر این باورند که مردی با امکانات فراوان باید با آنها ازدواج کند. از سوی دیگر با افزایش سن آنها در معرض ابتلا به افسردگی هستند و تاکنون جامعه ما نتوانسته به نیاز این افراد پاسخگو باشد.

این جمعیت در آینده نزدیک سالمند می‌شوند، اگر فردی به‌دلیل تحصیلات بالاتر، داشتن شغل مناسب و دیگر امکانات وسواس پیدا کرده و تمایلی به ازدواج ندارد، از مشکلات کمتری برخوردار است. او تنهایی را حس نمی‌کند. بر اساس آمار حدود ۲۰۰‌هزار دختر در روستاها مجرد هستند، طبیعتا امکان ایجاد شغل برای آنها اندک است. معمولا این دختران تحت سرپرستی پدر و برادر هستند. در این میان سازمان‌ها و نهادهای حمایتی باید مداخله داشته باشند. این افراد نیاز مالی خواهند داشت و این مساله الزامی برای خودکفایی و ایجاد شرایط برای توانمندسازی است.

بخش قابل توجهی از دلایل بروز افسردگی ناشی از نگرانی فرد از آینده است و او نمی‌داند آینده‌اش چگونه می‌شود؟ طبیعتا دچار افسردگی و نگرانی می‌شود. باید توجه داشت که افراد شاغل هم با گذشت زمان افسرده می‌شود. حمایت‌ها و ارتباط با اعضای خانواده با این افراد با افزایش سن کاهش می‌یابد. آنها هم در برهه‌ای از زمان تنهایی را احساس می‌کنند. بنده بارها از دختران خواستار ازدواج با فردی مناسب هستم. آنها با دوری از تجمل گرایی و توجه به عشق و عاطفه می‌توانند به شکل مناسب ازدواج کنند.

**در این شرایط نهادهایی همچون بهزیستی چه خدماتی می‌توانند به این افراد ارائه دهند؟ چون در آینده‌ای نزدیک با سونامی سالمندی مواجه هستیم.

باید توجه به دختران مجرد روستا در اولویت برنامه‌های نهادهای حمایتی باشد. این دختران به‌دلیل نداشتن درآمد در دوران سالمندی با چالش‌های متعدد مواجه می‌شوند.

**با بررسی آمارها در کشور پدیده تجرد قطعی در کشور چگونه است؟

پدیده تجرد قطعی یک دوره حادثی است که در کشور بروز کرده و در آینده این مقوله کمرنگ می‌شود. با گذشت زمان تجرد قطعی همچون شرایط کنونی در جامعه نیست. در آینده حدود 400‌هزار دختر تحت تجرد قطعی قرار می‌گیرند. به‌دلیل کاهش میزان باروری تعداد دختران کمتری در دهه 70 می‌توانند با پسران بیشتری در دهه 60 ازدواج کنند و این مشکل برطرف می‌شود.

**خانم دکتر در کشور مساله ازدواج با چالش‌های فراوان مواجه است. برای مثال دختران تحصیل کرده با امکانات فراوان از موقعیت‌های ازدواج نامناسب گله‌مند هستند. اغلب آنها می‌گویند خواستگار (مرد) از تمکن مالی برخوردار نیست و به امکانات زن تکیه می‌کند. این مساله یکی از چالش‌های دختران برای ازدواج است که ترجیح می‌دهند، به شکل مجردی زندگی کنند.

اینطور نیست، سالانه 700‌هزار ازدواج در کشور ما ثبت می‌شود. تعداد محدودی از افراد به این شیوه فکر می‌کنند. وقتی دختران ما در سنین بالاتر صاحب شغل می‌شوند، طبیعتا فرد خواستار ازدواج با آنها از تمکن مالی برخوردار است. در کشور ما افراد دارایی‌های خود را به‌عنوان امتیاز به رخ طرف مقابل می‌کشند و همین مساله باعث ترویج مادی گرایی در جامعه شده است. مساله مادی گرایی تمامی افراد جامعه را به‌نحوی دچار کرده است.

ازدواج در ایران به معامله گری تبدیل شده است. افراد به جای اینکه به عشق، علاقه و محبت بها‌دهند ازدواج را به معامله تبدیل کرده‌اند. هم‌اکنون نمی‌توان گفت که در جامعه ما فقط مردان این فکر را ندارند، بلکه زنان در جامعه ما بیش از مردان به ازدواج به‌عنوان یک معامله می‌نگرند. برای مثال در مراسم خواستگاری خانواده دختر بیش از خانواده پسر به مهریه، هزینه‌های سنگین ازدواج و... توجه می‌کند. بنده اسم این شیوه رفتاری را تجمل گرایی و خودخواهی می‌گذارم، چون نمود این طرز فکرها در ازدواج‌ها نمایان است. در این میان باید نسل جوان را به ساده زیستی، ایجاد محبت و علاقه در زندگی مشترک ترغیب کرد. بنده بارها در صحبت‌هایم بر این امر تاکید کرده‌ام که وقتی ازدواج با چانه زنی آغاز شود به طلاق ختم می‌شود.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.