از محمد موسوی خوئینیها به احمد جنتی
«اعتراضات دی ماه، «شنیدن صدای مردم» را به ترجیعبند سخن همه مقامات، مسئولان و سیاسیون تبدیل کرده است. جناحبندیهای سیاسی تاثیری در تاکید بر این امر ضرور ندارد اما مشکل آنجا است که اغلب گوینده حساب خود را از دیگر مسئولان جدا کرده و دیگران را به شنیدن صدای مردم توصیه میکند. گویی که همه اعتراضات متوجه دولت بوده و حالا هم او باید صدای مردم را بشنود و پاسخگو باشد. این همان نکتهای است که آیتالله موسوی خوئینیها در نامهای خطاب به آیتالله جنتی مورد نقد قرار داده است. نقدی محترمانه اما جدی. فارغ از این که پاسخ دبیر شورای نگهبان به انتقادات مطرح شده چیست، باید نامه مذکور را به فال نیک گرفت. هر چه باشد مرد پشت پرده اصلاحطلبان دست به قلم شده و فردی از جریان رقیب را مخاطب قرار داده است. این اقدام او میتواند بستر مناسبی برای گفتوگوی سیاسی فراهم کرده و دیگر چهرههای موثر در اداره کشور را به استفاده از این شیوه تشویق کند. نامهنگاری میتواند مقدمه برگزاری گفتوگوهای رو در رو باشد. هدف این است که گروهها و جریانهای مختلف بتوانند مسائل خود را در فضایی به دور از تشنج و پیشداوری مطرح کرده و به جای نفی یکدیگر، دیدگاهها و نظرات طرف مقابل را بشنوند. سالهاست که بر گفتوگو و آشتی ملی تاکید میشود و امید است که از طریق این گفتوگوها بتوان راهحلهای بهتری برای برونرفت از بحرانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ... یافت. این گفتوگوها شکل نمیگیرد مگر آن که جریانهای و کنشگران سیاسی وجود یکدیگر را پذیرفته و میزان نقدپذیری خود را افزایش دهند.
نامه موسوی خویینیها به احمد جنتی میتواند اقدامی موثر در راستای سیاست ورزی بر مدار گفتوگو باشد اما این شیوه ادامه نمییابد اگر عدالت رسانهای برقرار نشود. تا زمانی که برخی از سیاسیون صاحب تریبون باشند و برخی دیگر تنها دارای کاغذ و قلم، از نامهنگاری فراتر نرفته و به هدف اصلی یعنی تعامل و گفتوگو نمیرسیم.
متن منتشر شده توسط موسویخوئینیها به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
چه کسانی باید صدای مردم را بشنوند؟
بیستودوم بهمن پیش روی ما است و ابتدا این روز بزرگِ پیروزی مردم بر استبداد و دیکتاتوری سلطنتی را به ملت سرافراز ایران تبریک عرض میکنم. حضرت آیتالله جنتی در «نشست هماهنگی برگزاری مراسم چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی» گفتهاند: «ما نیز باید هر چه میتوانیم به مردم برسیم و درد مردم را بفهمیم و صدای آنها را بشنویم، در کنار مردم باشیم همین طور که تاکنون مردم در کنار ما بودهاند... » حوادثی که از روز هفتم دی ماه آغاز شد همه را عمیقا نگران کرد ولی این فایده را نیز داشت که مسئولان بلندپایه کشور و از آن جمله، آیتالله جنتی - که عمرش دراز باد - بر خلاف شیوه معمول، که همیشه دیگران را به انجام وظایفشان توصیه میکنند، این بار، حداقل در سخن، به وظیفه خود نیز اشاره کردهاند و گفتهاند: «ما نیز باید... درد مردم را بفهمیم و صدای آنها را بشنویم و... .» اکنون، با رعایت تمامی آداب و القاب خودساختهای که در محضر مقامات عالیه ادا میکنند، از دبیر محترم شورای نگهبان میپرسم که آیا جنابعالی و سایر اعضای محترم شورای نگهبان در رابطه با وظایفی که بر عهده دارید - به ویژه درباره تایید یا رد صلاحیت افراد برای نامزدی در انتخابات مجلس خبرگان رهبری، مجلس شورای اسلامی و ریاستجمهوری- صدای اعتراض مردم را شنیدهاید؟ این سوال تنها درباره رد صلاحیتها نیست، بلکه درباره تاییدشدگان ویژه نیز هست. یادآوری میکنم که جناب آقای جنتی در همین نشست گفتهاند: «... ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم صدای کسی درنیاید، مردم باید حرفشان را بزنند... .» مایلم همینجا و کوتاه از جناب ایشان سوال کنم که تاکنون چه کسی انتظار داشته است که صدای کسی درنیاید؟ آیا دولت فعلی و دولتهای گذشته چنین انتظاری داشتهاند؟ در این دولتها، حتی در دولت نهم و دهم، همواره صدای مردم از طریق رسانهها بر سرشان بلند بوده است؛ حتی رسانه ملی کشور صدای خودش را بیش از صدای مردم آن قدر بر ضد دولت فعلی بلند کرده است که صدای همه را درآورده است و این هم از ویژگیهای ما است که روزی نیست مگر آن که رسانه ملی کشورمان بر ضد رییسجمهور منتخب ملت یا دولت او برنامهای داشته باشد. اکثر خطیبان نمازهای جمعه و از جمله آیتالله جنتی در فریاد زدن بر سر دولتها و روسای جمهور - البته به استثنای رییسجمهور محبوبشان - کم نگذاشتهاند و هنوز هم ادامه دارد و گویا تا چنین نکنند خطبهها شرعا کامل نمیشود و نماز جمعه احتمالا ممکن است باطل شود! پناه بر خدا. پس جز افراد و نهادهایی که قدرت قاهره آنان نفسها را در سینهها پنهان کرده است چه کسی انتظار داشته است که صدای کسی درنیاید؟ حضرت آقای جنتی نیک میدانند که تنها دروغ نیست که حرام است؛ مضاف بر آن، اگر گویندهای، در مقام بیان واقعیات حکمرانی، سخن راست را هم نگوید یا سخنانی غبارآلود و ابهامزا بگوید، آن هم حرام است. اکنون برمیگردم و سوال اول را پی میگیرم که آیا جناب آقای جنتی، در رابطه با انجام وظایفشان در شورای نگهبان، صدای اعتراض مردم را شنیدهاند؟ البته اظهارات ایشان در گذشته که از تلویزیون پخش شده است، نشان میدهد که مقاماتی از امثال ایشان تحت تاثیر صدای اعتراضها قرار نمیگیرند و البته جناب ایشان صدای اعتراضها به عملکرد خود را «فشار» میدانند و فشار به دیگران را «صدای مردم»! ایشان گویا معتقدند چون به قانون و بر حسب وظیفه شرعی عمل میکنند، دیگر مهم نیست مردم درباره اقدامات آنان چگونه فکر خواهند کرد و چه عکسالعملی نشان خواهند داد و گویا دیگران چون به وظایف قانونی و شرعی خود عمل نمیکنند، در معرض اعتراض مردم قرار میگیرند.
در اینجا نمیتوانم از یادآوری نکتهای صرف نظر کنم: بنده انکار نمیکنم که مردم مشکلات معیشتی دارند و این مشکلات عمیق و گسترده است ولی این مطلب مهم نباید دستاویز کسانی شود که میخواهند علت تمام نارضایتیها را بر دوش این دولت و دولتهای گذشته بگذارند، کسانی که با اقدامات نسنجیده خود به شخصیت انسانی، سیاسی و اجتماعی مردم لطمهها و صدمات شدیدی وارد کردهاند و ضربههایی به روحیه آزادیخواهی و آزادگی ملت زدهاند که زخم ناشی از مشکلات معیشتی و اقتصادی را دردناکتر و عمیقتر از آن چه هست احساس میکنند. پس مقامات عالی کشور مانند آیتالله جنتی باید با بصیرت لازم به اعتراضهای مردم نگاه کنند و در عمق زخم ناشی از مشکلات معیشتی و اقتصادی، زخمهای عمیقتری را ببینند. اگر توفیقی دست داد در آینده به این مطلب اساسی بیشتر میپردازم، انشاءالله. اما اگر همه مقامات عالی کشور مانند جناب آیتالله جنتی به اعتراضات مردم نگاه کنند و هر کس چنان سخن بگوید که گویا این اعتراضات، در واقع، اعتراض به عملکرد دیگران و به ویژه دولت بوده است و خواهد بود نه اعتراض به من و به عملکرد من، ممکن است امید به اصلاح امور، خدای نخواسته، به یأس مبدل شود و چنین مباد.
بار دیگر بیستودوم بهمن را به ملت بزرگوار ایران تبریک عرض میکنم و امیدوارم، اگر مشکلات جسمی مانع نشود، بتوانم در راهپیمایی این روز فرخنده شرکت کنم. امیدوارم همه کسانی که مشکلی برای حضور در این راهپیمایی ندارند در آن شرکت کنند تا این پیروزی افتخارآمیز و غرورآفرین همواره برای ملت ماندگار گردد و کسی یا کسانی نتوانند آن را مصادره کنند، انشاءالله.»
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر