محبیان: نباید تریبونها را به کسانی داد که شعور مردم را دست کم میگیرند
امیرمحبیان درباره اینکه چقدر ضرورت دارد بحث گفتوگوی ملی از حرف و شعار به مرحله اجرا برسد، گفت: همواره گفتهام که فرهنگ گفتوگو فرع بر فرهنگ تحمل و برون آمدن از پوسته خودخواهی است؛ طبعا کسی مخالف گسترش گفتوگو در کشور نیست ولی اکنون مسئله اولویتدار ما این نیست.
اهم اظهارات محبیان به شرح زیر است:
* مسئله ما گفتوگوی مسئولان باهم است تا اختلافات خود را حل کنند و دعواهایشان را از تریبونهای عمومی چون آوار بر سر مردم خراب نکنند، مسئولان نباید و حق ندارند به عنوان حل کردن مسائل مردم، وقت خود را به چالشهای بیهوده و مخرب اعصاب مردم بگذرانند و همچنین بهجای حل مسئله به طرح چندباره و تکراری مسائل و مشکلاتی بپردازند که اگر آنها شنیدهاند مردم با گوشت و استخوان خود درک میکنند.
* اعتراضهای مردم فارغ از سوءاستفادهها، هیجانی نیست. اتفاقا بدلیل مرتبط بودن با واقعیات روزمره زندگی آنها بسیار هم عقلانی است. وقتی مسئولانی که باید مشکلات مردم را حل کنند در خوشبینانهترین حالت به حاشیهها درگیر هستند؛ مردم چه باید کنند. طبعا وقتی صدایشان شنیده نمیشود، فریاد میزنند.رفتار مدیرانی که حقوق میگیرند، تا گرهها را بگشایند اما گرههای بیشتر بر کارها میزنند غیرعقلانی است.
* احزاب وظیفه دارند صدای مردم را به حاکمان برسانند و از سوی دیگر مسیر درست نیل به اهداف را برای مردم تبیین کنند. همچنین وظیفه دارند آموزش جمعی ارائه دهند و تودهها را بیاموزانند که خردمندانه با هم گفتوگو کنند و منافع ملی را بر منافع شخصی و گروهی ترجیح دهند اما وقتی چهرههای سیاسی که در راس احزاب و جریانانها قرار دارند بجای گفتوگو باهم بر سر هم فریاد میزنند و مشکلات را در تریبونهای عمومی فرافکنی میکنند، این مردم هستند که باید به آنها آموزش تحمل دهند.
*هر چهره سیاسی فارغ از عمل سیاسیاش یک الگو برای بخشی از جامعه است و رفتارش همچون شاخص بکار گرفته میشود. باید دقت و هر لحظه ارزیابی کنیم که رفتار اهل سیاست بدآموزی دارد یا هدایتگر است؟متاسفانه بمباران اخبار منفی و ضعف کارکرد بخشی از مدیریت باعث شده یاس و ناامیدی به جامعه پمپاژ شود و نتیجه آن ناامیدی از آینده و تاریک دیدن مسیر فرارو نزد بخشی از نسل جوان است. معتقدم اولین قربانیان تزریق ناامیدی به جامعه جوانان هستند.
*صدا و سیما وظیفه دارد همزمان با ایجاد شفافیت خبری در جامعه امید را در کنار بیان ضعفها بگستراند. کلمات اثری جادویی دارند. نباید تریبونها و میکرفونها را به کسانی داد که یا شعور مردم را دست کم میگیرند یا برای منافع فردی و جناحی، امید به آینده بهتر را در قلوب مردم میکشند.
ضرورت امروز جامعه گفت و گو در حوزه اجتماعی و فرهنگی
همچنین ایرنا نوشت:
امیر محبیان گفت: بر این باورم که نخبگان ما در حوزه فرهنگ و اجتماع باید راه برون رفتی را از این وضعیت پارادوکسیکال پیدا کند.مفهوم گفت و گوی ملی در بطن خود دارای پیش فرضی است که شبهه پذیر است. ما اختلاف ملی نداریم؛ مابین اصحاب قدرت و میان جناح های سیاسی اختلافاتی وجود دارد و وضعیت آنها نمایانگر وضعیت توده های مردم نیست.
* اگر قرار باشد میان جریان ها و یا مسئولان گفت وگو شود می توان در مورد آن بحث کرد یا ساز و کار آن را تحلیل کرد ولی من اختلاف ملی نمی بینم که گفت وگوی ملی را راه چاره آن ببینم. اگر نیاز به گفت وگو هم در سطح مردم باشد، اتفاقا موضوع آن سیاست نیست بلکه در حوزه فرهنگ و نگرش است.
* در جامعه ما دو نگرش عمومی و مهم وجود دارد، گرایشی که پیروی از هنجارهای غربی را ناگزیر و حتی مفید و راهکار سعادت می داند و نگرشی که بازگشت به سنت ها و ارزش های خودی را راه چاره می داند. این دو گرایش بستر بسیاری از تحولات در جامعه ماست که سیاست در سطحی ترین لایه ممکن در حال ثمر چینی از این تعارض عمقی است.
گفتوگوی ملی با هدف زمین زدن رقیب نباشد
ایلنا نوشت:
غلامعلی دهقان درباره ضرورت رسیدن به ساز و کار گفتوگوی ملی از شعار به عمل، گفت: معنای گفتوگوی ملی لزوما این نیست که سران جناحها دور یک میز بنشینند و درباره مشکلات کشور سخن بگویند، چراکه جناحها به اندازه کافی تریبون دارند و در انتقال سخن خود مشکلی ندارند.
اهم اظهارات دهقان به شرح زیر است:
* در شرایط فعلی گفتوگوی ملی یا به تعبیری تفاهم ملی این است که جناحهای اصیل و ریشهدار انقلاب باور کنند، عدهای تلاش میکنند تا با نفی جناحهای داخلی که سالها سابقه مدیریتی در ۴ دهه گذشته را داشتهاند، اپوزیسیون خارج کشور را شایسته مدیریت کلان کشور معرفی کنند. آنها با تزریق ناامیدی و پمپاژ ناکارآمدی نظام و نسبت دادن این ناکارآمدی به تمامی جناحهای داخلی میخواهند سوار برخی نارضایتیها از اداره کشور شوند، در این شرایط جناحهای ریشهدار و اصیل باید حواسشان باشد. عملکرد و کارکردشان محملی برای موجسواران ایجاد نکند؛ برای مثال طی چندماه گذشته یک مسئول سابق بی محابا یکی از ارکان سهگانه قدرت یعنی قوه قضائیه را زیر سوال برد و بر هیزم نارضایتیها اضافه کرد.
* جناحها در انتقادات خود باید خطوط قرمز نظام را رعایت کنند، اخیرا مشاهده کردیم چگونه سخن ریاستجمهوری را تحریف و جوسازی کردند. در تفاهم ملی به معنای واقعی کلمه نباید سیاهنمایی کرد، نباید این گفتوگوها با هدف به زمین زدن رقیب باشد و همچنین نباید هدف توجیهکننده وسیله باشد.اگر جناحها بخواهند همچنان در فضای انتخاباتی چندماه گذشته باشند، نتیجهای جز فرسایشی شدن رقابتهای سیاسی و خستگی مردم در برندارد و فقط به منزله کوبیدن برطبل نارضایتیها است و به تعبیری دیگر جناحها باید در روش خود تجدیدنظر کنند.
*عملیاتی شدن گفتوگوی ملی در کاهش اعتراضهای هیجانی تأثیر دارد. اگر جناحهای سیاسی نقد سازنده را از تخریب ویرانگر تفکیک کنند و از ادبیات ستیزهجویانه و پرخاشگرانه پرهیز نمایند و به راحتی به چهره همدیگر چنگ نیاندازند، از مقوله بیاعتمادی درجامعه نسبت به خودشان جلوگیری میکنند و شائبه اینکه همه این جناحها مشکل دارند و قابل اعتماد نیستند، کمرنگ میشود.
* واقعیت این است دشمن مشترک تلاش میکند با یک کلاغ چهل کلاغ همه را زیر سوال ببرد، به این ترتیب فضایی برای خود به دست آورده و چون مدتها از عرصه سیاست کشور دور بوده خود را پاک و منزه نشان میدهد و این درحالیاست که اپوزیسیون خارج از کشور اگر ریشهدار بود، از ایران دوره انقلاب رانده نمیشد.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر