روایت۲۰سال دوری ازخانواده برای تحصیل
محمد رحمانی این روزها مشغول نگارش پایان نامه دوره تخصص خود است. قرار است به همراه اساتید راهنما روی ساخت واکسن برای ویروسی کار کند که به تازگی وارد ایران شده و سلامت آبزیان کشور را با مشکلاتی مواجه کرده است.
حدود ۲۰ سال از روزهایی که محمد با پدر و مادر و خواهر و برادرها وداع کرد تا در مدرسه راهنمایی شبانه روزی ادامه تحصیل دهد می گذرد و طی این سالها محمد به تنهایی و با اتکا به کار و تلاش خود، هزینه های تحصیل را تامین کرده و حالا به امید روزهای روشن آتی، سختی ها را یک به یک از سر می گذراند. خیلی کوچک بود که والدینش دست بچه ها را گرفتند و از نی ریز فارس به روستایی در شهرستان خاتم یزد مهاجرت کردند. شغل پدر کشاورزی و دامداری بود اما خیلی زود خشکسالی منابع درآمد خانواده را خشکاند. خانواده برای امرار معاش روزمره تحت پوشش کمیته امداد قرار گرفت و این همزمان شد با کوچ محمد به مرکز شهرستان به منظور ادامه تحصیل در مقطع راهنمایی. محمد در دوره راهنمایی همچون دبستان شاگرد اول مدرسه بود و با همین شرایط دوره دبیرستان را هم در مدرسه نمونه دولتی به پایان رساند.
ژن خوب نداشتم در مصاحبه رد شدم
پدر آرام آرام پا به سن گذاشته بود و دیگر رمقی برای کار کردن نداشت اما محمد، کوچی بزرگتر را در سر می پروراند تا در دانشگاه شهید چمران دوره دکتری عمومی را در رشته دامپزشکی بگذراند. با رتبه ای خوب در دانشگاه پذیرفته شد و همزمان با انجام کارهای متفرقه هزینه های زندگی و تحصیل را هم تامین می کرد. با مراکز پژوهشی در تکمیل پرسشنامه و نرم افزار SPSS همکاری می کردم. محمد در مورد کمکهای کمیته امداد برای ادامه تحصیلش می گوید: یک بار در زمانی که تازه تحت پوشش رفته بودیم و در دوره راهنمایی بودم کمکی را دریافت کردم و در دوره دکتری عمومی هم در طول ۶ سال تحصیل ۱۰۰ هزار تومان کمک هزینه تحصیل به من تعلق گرفت؛ غیر از این کمک دیگری برای تحصیل دریافت نکردم و البته توقعی هم ندارم چون افراد نیازمند بیشتری هستند که به این کمکها نیاز دارند.
دستکم ۸ مقاله علمی و پژوهشی داخلی داشتم اما فردی با تنها یک مقاله یا یک پوستر در دوره دکتری تخصصی پذیرفته شد و امروز هم به عنوان هیات علمی فعالیت می کندمحمد با معدل ۱۷ از دانشگاه شهید چمران فارغ التحصیل شد اما قصد نداشت کار را تمام شده فرض کند. با پشتکار فراوان ۳ سال متوالی توانست رتبه تک رقمی دوره دکتری تخصصی را در آزمون کسب کند اما در سالهای ۹۰ و ۹۱ در مصاحبه ورودی دوره دکتری تخصصی رد شد. خودش می گوید: در آن زمان تعداد مقالاتم قابل مقایسه با افرادی که پذیرفته شدند نبود. دستکم ۸ مقاله علمی و پژوهشی داخلی داشتم اما فردی با تنها یک مقاله یا یک پوستر در دوره دکتری تخصصی پذیرفته شد و امروز هم به عنوان هیات علمی فعالیت می کند. علاوه بر ۸ مقاله داخلی، ترجمه کتاب و مقاله در ۱۵ کنگره داخلی هم داشتم اما به هر حال انگار ارتباط بیش از علم و دانش در مصاحبه دکتری تاثیر داشت.
در نهایت محمد در سومین تلاش در دانشگاه شیراز پذیرفته و دوره دوری از خانواده یکبار دیگر تمدید شد. او حالا مشغول نگارش پایان نامه تخصصی خود است. پایان نامه ای که معتقد است از روشهای پیچیده ای در آن استفاده شده و قرار است به ساخت واکسن برای مقابله با ویروسی منتج شود که با تازگی وارد کشور شده و حیات آبزیان کشور را با چالش مواجه کرده است. اما هزینه های تحقیق و تحصیل از توان او خارج است. به تازگی مبلغی به عنوان کمک هزینه از کمیته امداد دریافت کرده است، بخش کوچکی از هزینه را هم دانشگاه تقبل کرده اما با این حساب تاکنون بیش از ۶۰ میلیون تومان در دوره دکتری تخصصی خرج تحصیل کرده است بدون آنکه امیدی به بازگشت سرمایه و هزینه های خود داشته باشد.
وقتی از او در مورد ادامه شغل پدر با توجه به تحصیل در رشته دامپزشکی می پرسیم، می گوید: دامداری در منطقه ما به صورت سنتی انجام می شود. ما تعداد کمی دام داریم و اخیرا حدود ۳۰ میلیون تومان هم وام خوداشتغالی از کمیته امداد دریافت کرده ایم و با آن تعداد گوسفندها را بیشتر کرده ایم. مساله این است که پدر از کار افتاده شده و من هم نمی توانم این کار را ادامه دهم. رشته تخصصی من آبزیان است و دوست دارم در همین حوزه کار کنم. امروز اگر بخواهم می تواند وامهای زیادی برای اشتغال به پرورش ماهی و آبزیان دریافت کنم اما شرایط خشکسالی اجازه کار نمی دهد. عمق چاههای آب منطقه به بیش از ۲۰۰ متر رسیده است. این وضعیت اصلا برای پرورش آبزیان مناسب نیست و صرفه اقتصادی هم ندارد. می توانم وام را دریافت کنم و آن را در حوزه های دیگر خرج کنم اما انصاف و وجدان اجازه نمی دهد.
شرایط مالی کودکان محروم طوری است که شاید تا سطوح بالا نتوانند تحصیل کنند؛ کاش میشد حمایتهای کمیته امداد فقط به کمکهای مالی محدود نشود و می توانستد برای اشتغال بچه های تحصیل کرده هم اقدامی بکننداو می افزاید: در پایان نامه از ناب ترین روشهای مولکولی استفاده می کنم. شرایط مالی کودکان محروم طوری است که شاید تا این سطح نتوانند تحصیل کنند اما من علاقه داشتم و با زحمت درس خواندم. کوتاهی نکردم و امیدوارم از افرادی چون من حمایت شود. در دوره دکترای عمومی به دلیل بی پولی فقط سالی ۲ بار به خانواده سر می زدم. حالا هم طبق قانون دانشجوی دوره تخصص نمی تواند کار کند به همین دلیل همه می خواهند از شرایط ما سوء استفاده کنند؛ چندی پیش رفتم جایی برای مصاحبه؛ کارفرما گفت از نظر علمی می توانی مشکل گشای ما باشی اما باید بتوانی برخی مسائل اداری ما را هم حل و فصل کنی. گفتم آشنایی در ادارات ندارم و مرا رد کردند. هفته گذشته تهران بودم تا موادی را از یک سازمان مشخص برای انجام پایان نامه تحویل بگیرم. التماس کردم شب جایی برای خواب بدهند اما گفتند به دانشجوها جای خواب نمی دهیم؛ چون جایی برای خواب نداشتم مجبور شدم کار را نیمه کاره رها کنم و با وجود هزینه هایی که برای سفر داده بودم، به شهرمان برگردم.
بیکاری تحصیل کرده ها موجب سرخوردگی جوانان می شود
برای من آینده شغلی خیلی مهم است چون حدود ۲۰ سال است از خانواده دورم و ۲۳ سال است که در کنار تحصیل کار می کنم. همین امروز همکلاسیهایی دارم که سبزی فروشی می کنند اما من راضی به این کار نیستم. نوجوانان و جوانان آینده به ما نگاه می کنند؛ اگر ببیند کسی با معدل ۱۹ دوره دکترای تخصصی، کار بی ارتباط با دانش خود انجام می دهد آنها هم از تحصیل نا امید و سرخورده می شوند. کاش میشد حمایتهای کمیته امداد فقط به کمکهای مالی محدود نشود و می توانستد برای اشتغال بچه های تحصیل کرده هم اقدامی بکنند. تا به حال چند بار از کمیته امداد تماس گرفته اند و همین توضیحات را به آنها داده ام اما هنوز اقدام عملی انجام نشده است. امیدوارم نامه نگاری شود و معرفی کنند به مراکز تخصصی و دانشگاه تا در زمینه تخصصی خودم کار کنم.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر