وزیر اطلاعات دولت اصلاحات با بیان اینکه اصلاح‌طلبان در سم‌پاشی علیه رئیس دولت سازندگی هیچ دریغی نکردند گفت:‌ هاشمی «اعتدال» را در برابر رادیکالیسم دوم خرداد و تندروی اصلاح‌طلبان مطرح کرد.

 

 بخشی از متن مصاحبه فارس با دری نجف آبادی به این شرح است.

 

در صحبت‌های خود اشاره داشتید که مرحوم هاشمی از روحیه تعامل خوبی با گروه‌های مختلف برخوردار بودند، یکی از دوره‌هایی که ایشان مورد هجمه‌های سنگینی واقع شد دوره دوم خرداد است و انتقادات زیادی از سوی اصلاح‌طلبان به آقای هاشمی وارد می‌شد اما ایشان سعی داشتند با سعه‌صدر با برخی جریانات رادیکال برخورد کنند و همان زمان موضوع اعتدال را در برابر رادیکالیسم اصلاحات مطرح کردند، دلیل این مسئله در آن زمان به نظر شما چه بود؟

 

بازخوانی این سیر جریانی کار بسیار درستی است، برخی افراد افراطی و دست نشاندگان تندروها در آن زمان سم‌پاشی های مختلفی علیه آقای هاشمی رفسنجانی انجام دادند و در این خصوص به انتشار کتاب و نوشتن مقالات در روزنامه ها پرداختند و روزنامه جامعه یا ... را علیه مرحوم هاشمی فعال کردند و در این روزنامه‌های زنجیره‌ای از ایشان به‌عنوان عالیجناب سرخپوش نام برده و با نقدهای تند وی را مورد هجمه قرار دادند.

 

ماهیت این جریان پس از ۲۰ سال کاملاً روشن‌شده است، البته برخی افراد نیز نقد دلسوزانه داشتند و آقای هاشمی واقعاً نقدپذیر بود اما عده ای از افراد بی‌ظرفیت، بی‌هویت و کم شخصیت برای متهم کردن و لوث کردن مرحوم هاشمی از هیچ حرف نامناسبی علیه ایشان دریغ نکردند.

 

آن‌ها با سازمان‌دهی درونی یا ارتباط با بیگانگان در این زمینه فعال بودند و بعدها نیز سر از آخور بیگانگان درآوردند به نظرم دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی باید آن را بررسی و بگویند چرا یک جریان علیه یک فرد تا این حد جوسازی و تهمت پراکنی کرد. البته هیچ‌کس خالی از نقد نیست، اما خدمات آقای هاشمی در برابر نقدهای مخرب را چطور می‌توان پاسخ داد.

 

 

یک مورد دیگر هم درباره روزنامه‌های زنجیره‌ای اصلاحات و کتاب عالیجناب سرخپوش بود که هجمه‌های شدیدی را علیه آقای هاشمی مطرح کردند، اما بعد از آن همین جریان اصلاح‌طلب به هاشمی لقب «امیرکبیر» داد، این تغییر چرخش به خاطر تغییر مواضع آقای هاشمی بوده یا جریان مقابل دچار تغییر شد؟

 

 چند اصل را اگر نگاه کنیم در پاسخ به این سؤال مؤثر است،‌ آقای هاشمی فرد متدینی بود، ایشان نمی‌خواست کاری برخلاف دین و شرع انجام دهد، یک‌وقت فردی سیاسی‌کار است و به دنبال بازی سیاسی خود می‌رود، دومین نکته این است آقای هاشمی عاشق امام بود و سوم اینکه ایشان تا آخر پای ولایت‌فقیه و رهبری ایستادند و در آخرین هفته عمرشان ‌هم تأکید داشتند که هیچ‌کس برای ایشان آیت‌الله خامنه‌ای نمی‌شود، این را باعلاقه می‌گفت و قبول داشت.

 

یک جلسه خبرگان خدمت مقام معظم رهبری بودند، بعد از اتمام جلسه به مقام معظم رهبری گفته بودند ازلحاظ شرعی خود را مقید به اطاعت از ولی‌فقیه می‌دانم و تأکید کرده بودند شاید نظر دیگری داشته باشم اما وقتی ولی‌فقیه نظری داد تابع نظر او هستم و حجت بر من تمام است.

 

آقای هاشمی به شهدا، امام و مقام معظم رهبری وفادار بود و نمی‌خواست وارد بازی سیاسی شود، افراد دیگر هم نباید از این مسائل سوءاستفاده کنند، آقای هاشمی فردی است که بیشترین کتک را در ساواک و کمیته ضدخرابکاری خورده است.

 

اگر ایشان از اعتدال هم‌سخن گفته این اعتدال مفهوم خاص خود را دارد، مگر امام و رهبری غیر از اعتدال چیزی گفته اند و می‌گویند.

 

مرحوم هاشمی چرا و در چه شرایطی موضوع «اعتدال» را مطرح کردند؟

 

آقای هاشمی «اعتدال» را در برابر رادیکالیسم دوم خرداد و تندروی اصلاح‌طلبان مطرح کرد، در برابر تندروها و افراطی‌هایی که اعتقادی به ولایت‌فقیه ندارند و کارهای خلاف انجام داده و برای خود حقوق ویژه‌ای تعریف می‌کردند؛ تندی و کندی، افراط‌وتفریط هر دو غلط است، اعتدال به معنای عدالت اجتماعی، دوری از افراط‌وتفریط، امانت‌داری، وفاداری به امام و انقلاب و حفظ حرمت اشخاص است و باید برای هر کس به‌اندازه خودش حرمت قائل شد.

 

برخی از همین جریانی که این تندروی‌ها را داشتند و هاشمی را آغاسی یا عالیجناب سرخپوش نامیدند به حزب کارگزاران رفته و در سال ۸۸ هاشمی را تکیه‌گاه خود قراردادند، آیا آقای هاشمی دچار تغییر شد یا جریانی که خود را به او نزدیک کرد؟

 

در مواضع آقای هاشمی تغییر ویژه‌ای ایجاد نشد و هیچ‌گاه تغییر ۱۸۰ درجه ای نکرد، ممکن است آقای هاشمی منتقد یک دوره از انتخابات یا فلان شخص منتخب بوده باشد، ما هم نقد داشتیم اما این به معنای این نیست که آقای هاشمی با طرح بحث اعتدالی در خطبه‌های نماز جمعه از مواضع حزب جمهوری اسلامی، وفاداری به امام راحل و مقام معظم رهبری، فقرزدایی و حمایت از محرومین عقب‌نشینی کرده باشد.

 

در کتاب خاطراتتان اشاره داشتید که جریان اصلاح‌طلب نوع مواجهه‌اش با شما نیز طوری بود که انگار مهره آن‌ها هستید و شما طوری پاسخ دادید که من دست‌نشانده هیچ‌کس نیستم و به نوعی شما هم همچون آقای هاشمی انتقاداتی به جریان دوم خرداد داشتید بنابراین امروز راحت‌تر می‌توانید بگوئید که آیا اصلاح‌طلبان تغیر داشته‌اند یا ...؟

 

بله اصلاح‌طلبان تغیر کردند؛ تعدادی از آن‌ها نسبت به مقام معظم رهبری موضع داشتند و در ۳۰ سال گذشته مواضعشان مشخص است، در حوادث ۸۸ و ۹۶ افراد افراطی که اعتقادی به مبانی دینی نداشتند در صورت لزوم آقای هاشمی را هم می‌زدند.

 

آقای محمد هاشمی اخیراً در گفت‌وگویی که با فارس داشتند تأکید کردند که حتی روح برادرم از قتل‌های زنجیره‌ای خبر نداشت.

 

واقعاً همین‌طور بود، من نمی‌خواستم این را بگویم اما اخیراً یکی از بچه‌های وزارت اطلاعات که آن زمان هم متعرض ما می‌شد، مصاحبه مفصلی انجام داده و گفته روح مقام معظم رهبری و هاشمی صد درصد از این موضوع مبراست، به وزارت هم ارتباطی نداشت، ۵-۴ نفر بیرون نشسته و برای خود تصمیمی گرفتند، اما این موضوع سیاسی شد و پیگیری آن باید طبق مقررات انجام می‌گرفت و هیچ حرفی در این نیست. به‌ هرحال بنده شهادت می‌دهم که آقای هاشمی مبرا بود و در این قضیه وزیر اطلاعات را هم دور زدند (خنده)، این کارها بسیار غلط بود و من تاکنون هم این‌طور نگفته بودم.

 

 درباره همین موضوع به جلسه ۲۲/ ۸/ ۷۷ با آقای عالیخانی اشاره می‌کنید که روند آن چگونه بود؟

 

 من نمی‌خواهم وارد این موضوع شوم چون دیگر لوث می‌شود.

 

 البته در بحث قتل‌های زنجیره‌ای موضوع سعید امامی هنوز در ابهام است، اینکه خودکشی کرد یا کشته شد همچنان مطرح می‌شود.

 

من اصلاً نمی‌دانم و وارد هم نمی‌شوم، برای بررسی این مسائل باید مسئولان ذی‌ربط را دعوت کنید.

 

 

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.