به گزارش تسنیم، "ایگور ایوانف" رئیس شورای امور بین الملل روسیه و وزیر امور خارجه سابق روسیه (طی سالهای ۲۰۰۴-۱۹۹۸)  در مقاله‌ای که در روزنامه «راسیسکایا گازیتا» به چاپ رسیده، نوشته است: کل سال گذشته و بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ در آمریکا، جهان هر روز با مشکلات بیشتر و بیشتری مواجه شده است. در طول این یکسال، "دونالد ترامپ" تصمیماتی اتخاذ کرده که مستقیم یا غیرمستقیم بر روابط کشورهای دیگر با ایالات متحده تاثیر منفی گذاشته است. خروج آمریکا از توافق پاریس در مورد آب و هوا، خودداری کاخ سفید از امضای سند از قبل آماده شده مربوط به ایجاد منقطه مشارکت فراآتلانتیکی، بحرانی شدن مشکلات پیرامون برنامه هسته‌ای-موشکی کره شمالی و در معرض شکست قرار گرفتن توافق هسته‌ای جامعه جهانی با ایران در چارچوب برنامه جامع اقدام مشترک – همگی فهرستی از بحرانهای ژئوپلیتیکی است که با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید، بوجود آمده اند.

 

اکنون امید کمرنگی بوجود آمده که دیدار روسای جمهوری روسیه و آمریکا در حاشیه نشست سران کشورهای عضو سازمان همکاریهای اقتصادی آسیا و اقیانوس آرام در کشور ویتنام (۱۱-۱۰ نوامبر) بتواند به کاهش وخامت اوضاع جهانی کمک کند.

در تاریخ ۸ ماه نوامبر سال ۲۰۱۶ در ایالات متحده انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد که این کشور را به مرحله جدیدی از تاریخ این کشور وارد کرد که پیش از آن تجربه نشده بود. دونالد ترامپ، نامزد حزب جمهوری خواه، بعنوان ۴۵-مین رئیس جمهوری آمریکا تصمیمات خاصی در بسیاری از زمینه ها - از لغو بیمه های درمانی و تغییر سیاست مهاجرتی گرفته تا روابط با متحدان واشنگتن و سازمانهای بین المللی اتخاذ کرد که دیدگاه جهانی نسبت به این کشور را تغییر داده است.

البته اظهارات غیرمنتظره و مثبت وی در مورد بهبود روابط با روسیه، در جریان مبارزات انتخاباتی، برخی را امیدوار کرده بود که روابط بین واشنگتن و مسکو که در اواخر دوران ریاست جمهوری "باراک اوباما" تیره شده بود، شروع به بازگشت به مسیر مشارکت سازنده کند. ولی این امید به واقعیت نپیوست. برای اینکه در جهان سیاست، هرگز چیزی به نام «معجزه» رخ نمی دهد. واقعیت این است که روابط روسیه و ایالات متحده  در طی سالها و دهه ها بوجود آمده است و نیروهای سیاسی مختلف در آن دخیل و موثر بودند و قطعا آغاز به کار رئیس جمهوری جدید پایه و اساسی برای حرکت به سمت حل و فصل مشکلات اساسی در روابط دو کشور نخواهد شد.

آمریکا نتوانسته شکست «جهان تک قطبی» را بپذیرد

می توان مدتها در مورد این بحث نمود که چرا چنین شده و مقصر کیست و چرا طی چند سال دو کشور شریک به دشمن یکدیگر تبدیل شدند. قبول این واقعیت که سیاست خارجی آمرکا دچار تندرویی شدید و توهم «روس هراسی» شده و قادر به کنار آمدن با این حقیقت نیست که در ایجاد «جهان تک قطبی» شکست خورده است، توضیح بسیار کوتاهی در مورد علت سیاست خارجی آمریکا طی چند سال گذشته و تیرگی روابط دو کشور خواهد بود. البته این نظریه نیز وجود دارد که روابط روسیه و غرب صرفا به خاطر بحران اوکراین، تیره شده است.

البته هم روسیه و هم آمریکا نیازمند تجزیه و تحلیل عمیق تری برای یافتن نیروی محرکه منفی در روابط دوجانبه هستند. بنابراین از این بحث نباید صرف نظر کرد، تا اشتباهات گذشته تکرار نشده و مرتکب اشتباهات جدید نگردید.

همین چند سال قبل بود که رهبران روسیه و آمریکا از چالشها و تهدیدات مشترک برای روسیه و غرب سخن می گفتند، ولی اکنون دیگر چنین موضوعی اصلا مطرح نیست. ضمن اینکه سیاست جهانی طی چند سال اخیر بطور اساسی تغییر کرده و متاسفانه این تغییر به سمت بهبود اوضاع نبوده است.

وضعیت امنیت جهانی اصلا به سمت بهبود پیش نمی‌رود

در وهله نخست خود تهدیدات جهانی دچار تغییر شده اند. علاه بر رشد اقدامات تروریستی، جنگ سایبری واقعیت یافته، خطر فاجعه هسته‌ای جدی شده و جهان به سمت مسابقه تسلیحاتی جدیدی پیش می رود که باعث بوجود آمدن ابزار جدید نابودکننده خواهد شد. 

چالشهای جدید هم مربوط به رشد شدید سیل مهاجرتها، تغییرات آب و هوایی و پیدایش بیماریهای ناشناس و خطرناک است. برخی کارشناسان مهندسی ژنتیک، هوش مصنوعی و دیگر پیشرفتها در عرصه فناوریهای عالی را نیز جزو تهدیدات قرن ۲۱ می دانند که دور از واقعیت نیست.

علاوه بر اینها، ظاهر مهمترین مشکل، فرسودگی سیستم هدایت جهانی، در سطوح و عرصه های مختلف است. طی چند سال اخیر موسسات بین المللی نقش خود را در روند حل و فصل مسائل از دست داده، احترام به اصول اساسی حقوق بین الملل از بین رفته و روشهایی مانند استانداردهای دوگانه و جنگهای اطلاعاتی دائما استفاده می شود.

در جلوی دید ما طرحهای همگرایی در حال فروپاشی است، در عرصه تجارت جهانی دوباره «طرحهای محافظتی» در حال احیاء است و اعمال تحریمهای تنبیه کننده مختلف به ویژگی سیاست جهانی تبدیل شده است.  

در چنین شرایطی دیگر مسلما نمی توان از اعتماد، شفافیت و قابل پیش بینی بودن سخن گفت. همه چیز به سمت رویارویی بیشتر سوق پیدا می کند، وقتی هر یک از نقش آفرینان عرصه جهانی تنها به فکر امنیت خود، جدای از امنیت جهانی باشد. و اینجاست که مکانیزم مذاکرات دیگر تاثیر خود را از دست می دهد و ضوابط و استانداردهای دیپلماتیک در آستانه نابودی قرار می گیرد.

جنگ داخلی در سوریه، مناقشه نظامی در یمن و لیبی، تشدید بحران پیرامون کره شمالی و فقدان دورنمای روشنی برای حل و فصل بحران در کشور اوکراین، همگی حوادث نگران کننده ای هستند که طی چند سال اخیر به افزایش وخامت اوضاع جهانی کمک کرده و بی ثباتی نگران کننده در جهان را تنها گسترش بیشتری داده اند. تنها مسئله بین المللی حل و فصل شده، مسائل پیرامون برنامه هسته‌ای ایران است که آنهم به خاطر مواضع رئیس جمهوری جدید آمریکا در معرض خطر و بازگشت مجدد به دستورکار بین المللی قرار گرفته است

ریشه اصلی مشکلات در روابط روسیه و آمریکا در چیست؟

در چنین شرایطی، و برای مقابله با چالشهای جهانی، وظیفه مشترک همه کشورها، اعم از ایالات متحده، اجرای سیاستی جهانی و هماهنگ برای از بین بردن هرج و مرج است و در این بین مسئولیت روسیه و آمریکا، بعنوان دو ابرقدرت هسته‌ای جهان، برای ایجاد سیستم جدید روابط بین المللی، از همه بیشتر است و این مسئولیت به چند دلیل است: اولا، روسیه و آمریکا تنها قدرتهای جهانی هستند که قدرت نابودی یکدیگر و کل بشریت، در صورت دست زدن به یک خودکشی و آغاز یک جنگ هسته‌ای علیه یکدیگر را دارند.

دوما، مسکو و واشنگتن به دلایل تاریخی، ژئوپلیتیکی، اقتصادی و غیره، خود منشاء بسیاری از مشکلات جهانی هستند. کافی است به مشکلات در منطقه بالکان، خاورمیانه، افغانستان، شبه جزیره کره و حتی اوکراین نگاه کرد که هر یک به نوعی به آمریکا یا روسیه و منافع هر یک از آنها مربوط می شوند.

سوما، هر دو کشور در مرکز بسیاری از مشکلات مختلف جهانی از عرصه انرژی و محیط زیستی گرفته تا فضای مجازی و فضا قرار دارند. روسیه و آمریکا در عرصه تجارت اسلحه هم رهبری جهانی را در اختیار دارند. بدون همکاری آنها تقریبا هیچ مسئله بین المللی قابل حل و فصل شدن نیست.

به همین دلیل دقیقا در شرایط بروز بحران، گفت‌وگو بیشتر از هر زمان دیگر لازم و واجب خواهد بود. در صورتیکه دو کشور در حال حاضر در این رابطه با مشکل روبرو شده اند. مشکل اینجاست که مقامات مسکو و واشنگتن در درک مفاهیمی نظیر «قانون»، «اخلاق»، «عدالت»، «مسئولیت» و «دخالت» در عرصه سیاست جهانی، اختلاف نظر جدی دارند. یعنی در واقع «شکاف ارزشها» بین نخبگان روسی و آمریکایی بسیار بسیار عمیق است.

برغم اختلافات، مشترکاتی نیز دو کشور را بهم مرتبط کرده است

البته برغم وجود این اختلافات، روسیه و آمریکا مایل نیستند که نظم کنونی حاکم بر جهان خدشه دار شود. هر دو قدرت جهانی می خواهند بعنوان نقش آفرینانی محافظه کار باقی بمانند و بطور کلی خواهان ادامه وضعیت موجود هستند و تصادفی نیست که در هر نظم جهانی که در حال شکل گیری باشد، نقش مسکو و واشنگتن نه تنها کم شده، بلکه دارای اهمیتی بیش از حال حاضر است. 

هر دو کشور در این مسئله اتفاق نظر دارند که باید از بروز جنگ هسته‌ای اجتناب ورزید و دقیقا مانند دوران جنگ سرد، معتقدند نباید قدرت سومی به جمع آن دو افزوده شود، برای اینکه ریسک خطر افزایش پیدا خواهد کرد. ضمن اینکه رهبران دو کشور درک می کنند، یا حداقل اینکه باید درک کنند که درگیری نظامی مستقیم بین آنها، تا چه اندازه می تواند برای کل جهان خطرناک باشد.

منافع روسیه و آمریکا در زمینه مقابله با عدم گسترش تسلیحات کشتارجمعی و مبارزه با تروریسم بین المللی هم بر یکدیگر کاملا منطبق است.  در این بین نباید تلاشهای مشترک  برای حل و فصل مسائل پیرامون برنامه هسته‌ای ایران، حل و فصل مناقشه در سوریه و حتی بحران اوکراین را نیز از نظر دور داشت.  

آیا تیرگی روابط مسکو و واشنگتن راه چاره‌ای هم دارد؟

به منظور اجتناب از سناریوی بدتری در روابط روسیه و آمریکا، نباید منتظر وقوع حادثه غیرمنتظره، یا تغییر اساسی در راهکار هر یک از دو کشور بود. باید بدون وقفه و سریع باید کار مشترک و همکاری در زمینه های ممکن آغاز شوند. و قبل از هر چیز لازم است تا کانالهای ارتباطی برای گفتگو در سطوح مختلف و با شرکت کنندگان مختلف، دوباره ایجاد شوند. مذاکره هرگز به منزله سازش یک طرف در مقابل دیگری نیست و فقدان گفتگو بدون تردید تنها بر عدم اعتماد، واهمه و افزایش تنهاش خواهد افزود.

مسئله مهم دیگر که بسیار ضروری است خودداری از اظهارات خصمانه علیه طرف مقابل، بخصوص در سطح رسمی است. برای اینکه چنین برخوردی تاثیر بسیار منفی بر افکارعمومی داشته و نتیجه ای جز افزایش تنش، ایجاد توهم بی اساس و مشکلات تصنعی نخواهد داشت. علاوه بر اینها، باید تلاش نمود تا سطح روابط روسیه و آمریکا در حدی که تاثیر منفی بر بحرانهای جهانی نداشته باشد، حفظ شود. این مسئله در مورد مشکلات موجود در روابط دوجانبه نیز صادق است.

نکته آخر هم این است که مشارکت روسیه و آمریکا در مکانیزمهای چندجانبه می تواند سطح رویارویی دو کشور را تا سطح بالایی کاهش دهد: مشارکت در گروه چهارجانبه حل و فصل مناقشه فلسطین-اسرائیل، گروه بیست، سازمانهای همکاریهای اقتصادی آسیا و اقیانوس آرام، موسسات اقتصاد جهانی و مالی بین المللی، نمونه هایی از این مشارکت است که نباید از بین بروند. نباید فراموش کرد که دقیقا در چارچوب چنین نشستهای چندجانبه بین المللی بود که مسائل پیرامون برنامه هسته‌ای ایران، حل و فصل شد.

البته باید پذیرفت که بحران کنونی در روابط روسیه و آمریکا، در آینده نزدیک و بزودی قابل رفع نخواهد بود و به تغییر دیدگاه و مثبت شدن مواضع طرفین نسبت به یکدیگر و البته اراده سیاسی نیاز دارد.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.