به‌جای کمیته‌های برنامه‌ریزی دولتی، بازار، تجارت آزاد و رقابت؛ تعیین‌کننده موفقیت و تداوم بقای یک واحد تجاری است. این واقعیت وظیفه خطیری را بر حرفه حسابداری جهت اندازه‌گیری صحیح و منصفانه عملکرد و بر اساس یک زمان‌بندی به‌موقع تحمیل می‌کند، به‌طوری‌که مدیران و شرکت‌های لایق قادر می‌شوند سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت را جذب خود کنند. برای مثال، حسابداری، سرمایه‌گذاران را قادر می‌کند سود و دارایی‌های به‌کار گرفته‌شده توسط شرکت‌هایی نظیر سیمان فارس و خوزستان، پارس‌خودرو و ارج را مقایسه کنند. در نتیجه، آنها می‌توانند بازدهی نسبی و ریسک‌های مرتبط با فرصت‌های سرمایه‌گذاری را ارزیابی کنند و به این ترتیب منابع را به‌طور کارآمدتری هدایت کرده و تخصیص دهند. این فرآیند تخصیص سرمایه، به‌صورت شکل زیر عمل می‌کند:

فرآیند تخصیص سرمایه

اثربخشی فرآیند تخصیص سرمایه برای یک اقتصاد سالم حیاتی بوده، بهره‌وری را ارتقا، خلاقیت و نوآوری را تشویق و یک بازار کارآ و سیال برای خریدوفروش اوراق بهادار و اعطا و دریافت اعتبار به وجود می‌آورد. ارائه اطلاعات غیرقابل اتکا و نامربوط به تخصیص نادرست سرمایه منجر می‌شود که این خود تاثیری معکوس بر بازارهای اوراق بهادار دارد.گزارشگری اعداد و ارقام حسابداری بر انتقال منابع بین شرکت‌ها و افراد تاثیر می‌گذارد. برای مثال شرکت‌ها در آمریکا چند سال قبل مجبور شدند مزایای بعد از بازنشستگی را (علاوه بر حقوق بازنشستگی) به‌عنوان بدهی ثبت کنند. درنتیجه این الزام جدید، شرکت جنرال موتورز باید یک بدهی جدید ۳۶ میلیارد دلاری برای هزینه‌های بهداشتی و خدمات درمانی دوران بعد از بازنشستگی کارکنان خود ثبت می‌کرد و این به‌نوبه خود حقوق صاحبان سهام را از ۴۲ میلیارد دلار به ۶ میلیارد دلار کاهش می‌داد؛ بنابراین، تعجب‌آور نیست که چرا این شرکت و بسیاری از شرکت‌های دیگر در وهله اول در پذیرش این الزام جدید مقاومت می‌کردند.