پایان سلطه هیدروهژمونی مصر

این سخنان، نقطه اوج یک تنش ژئوپلیتیک عمیق و تاریخی است که ریشه در جغرافیای بی‌رحم، اقتصاد شکننده و امنیت حیاتی مصر دارد. عبدالعاطی در ادامه تاکید کرد: «چنانچه هرگونه آسیب یا خسارتی متوجه کشور شود، مصر بر اساس حقوق بین‌الملل، کاملا حق دارد تا از تمام ابزارهای قانونی برای دفاع از خود و منافع آبی‌اش استفاده کند». وی در پاسخ به پرسشی درباره احتمال استفاده از گزینه نظامی گفت: «بار دیگر تاکید می‌کنم، هر اقدامی که قانون بین‌المللی اجازه دهد، حق کشورهاست؛ مصر نیز حق دارد در صورت وقوع ضرر، از خود دفاع کند». در مقابل، اتیوپی بر مالکیت کامل خود بر سد و حق حاکمیت بر بهره‌برداری از منابع آبی واقع در قلمرو ملی‌اش تاکید می‌کند.

برای درک این اضطراب وجودی، باید وابستگی مطلق مصر به نیل و زلزله‌ای را که پروژه سد النهضه اتیوپی در بنیان‌های این وابستگی ایجاد کرده است، شناخت. مصر، به معنای واقعی کلمه مولود نیل است. جغرافیای این کشور را فلاتی بیابانی تشکیل می‌دهد که تنها با نوار باریک دره و دلتای نیل شکافته شده است. این جغرافیا، واقعیتی خشک و انعطاف‌ناپذیر را رقم زده: حدود ۹۷ درصد از نیاز آبی مصر از رود نیل تامین می‌شود. نزدیک به ۹۸ درصد از جمعیت حدود ۱۰۰‌میلیونی این کشور تنها در ۳ تا ۴ درصد از خاک آن، یعنی در کرانه‌های همین رود، متمرکز شده‌اند. بخش کشاورزی که حدود ۵۵ درصد از جمعیت را به طور مستقیم و غیرمستقیم مشغول کرده و امنیت غذایی کشوری را که بزرگ‌ترین واردکننده گندم جهان است تضمین می‌کند، کاملا به آب نیل گره خورده است. حتی بخش قابل‌توجهی از تولید برق  این کشور نیز وابسته به سد آسوان و جریان همین رود است.

این وابستگی مطلق و حیاتی، برای دهه‌ها موقعیت مصر را به عنوان یک «هیدروهژمون» یا سلطه‌گر آبی در حوضه نیل تثبیت کرده بود. توافق‌نامه‌های دوران استعمار، به ویژه موافقت‌نامه‌های ۱۹۲۹ و ۱۹۵۹، با به رسمیت شناختن «حقوق تاریخی و طبیعی» مصر، عملا به این کشور حق وتو بر هر پروژه آبی  را در کشورهای بالادستی داده بود. این چارچوب ناعادلانه که سهم مصر را ۵۵.۵‌میلیارد مترمکعب و  سهم سودان را ۱۸.۵میلیارد مترمکعب از آورد سالانه حدود ۸۴‌میلیارد مترمکعب نیل تعیین کرده بود، کشورهای تامین‌کننده آب مانند اتیوپی را عملا از حق توسعه محروم نگه داشته بود. در واقع، وقتی بدر عبدالعاطی به «حقوق بین‌الملل» استناد می‌کند، از منظر قاهره، اشاره به همین نظم حقوقی تثبیت‌شده در دوران هژمونی خود دارد. اما این نظم، سال‌هاست که از درون در حال ترک خوردن است. کشورهای حوضه نیل، به رهبری اتیوپی که ۸۶ درصد آب نیل  را تامین می‌کنند، اکنون به طور فزاینده‌ای این ساختار را ناعادلانه و متعلق به دوران استعمار می‌دانند.

ظهور اتیوپی با رهبری ملس زناوی، با رشد اقتصادی سریع و جاه‌طلبی‌های توسعه‌طلبانه، بستر لازم را برای به چالش کشیدن وضع موجود فراهم کرد. در این بستر، پروژه سد النهضه (رنسانس) بسیار فراتر از یک طرح توسعه‌ای معمول است. این سد، نماد ملی‌گرایی، استقلال و رنسانس اقتصادی اتیوپی است. برای کشوری که ۸۳ درصد مردمش به برق دسترسی ندارند، تولید ۶۰۰۰ مگاوات برق می‌تواند تحول‌آفرین باشد. این پروژه، اتیوپی را به قطب انرژی در شرق آفریقا تبدیل کرده و با صادرات برق به کشورهای همسایه، درآمدزایی و نفوذ ژئوپلیتیک آن را افزایش می‌دهد. اما قلب تهدید از دید مصر، در ابعاد فیزیکی این سد نهفته است.

مخزن سد النهضه گنجایش ذخیره حدود ۷۴‌میلیارد مترمکعب آب را دارد. این حجم، معادل بیش از یک سال و نیم کل آورد سالانه نیل آبی است که از اتیوپی سرچشمه می‌گیرد. فرآیند پر کردن این مخزن عظیم، حتی اگر در بازه‌ای ۵ تا ۱۵ ساله انجام شود، به طور قطع باعث کاهش موقت، اما قابل‌توجه جریان آب به مصر خواهد شد. برخی برآوردها حاکی از کاهش ۲۵ درصدی جریان آب در این دوره و کاهش یک‌سومی تولید برق سد آسوان است. برای کشوری که هم‌اکنون با کم‌آبی مطلق دست‌وپنجه نرم می‌کند و با رشد جمعیت، نیازش روزافزون است، این کاهش موقت نیز می‌تواند فاجعه‌بار باشد.

اما نگرانی مصر، عمیق‌تر و بلندمدت‌تر است. پس از تکمیل سد، اتیوپی برای اولین بار در تاریخ، قابلیت فنی کنترل و تنظیم جریان رودخانه نیل آبی را به دست می‌آورد. این توانایی، یک اهرم هیدروپلیتیک بی‌سابقه در اختیار آدیس‌آبابا قرار می‌دهد. مصر از این پس همواره با این احتمال روبه‌رو خواهد بود که جریان آب، ابزاری برای فشار سیاسی شود. از سوی دیگر، سودان نیز به عنوان کشور پایین‌دست دیگر، از ساخت این سد منتفع می‌شود. تنظیم جریان فصلی نیل، سیلاب‌های مخرب را کاهش داده و به کشاورزی سودان کمک می‌کند. این به معنای افزایش بالقوه برداشت آب توسط سودان و در نتیجه کاهش بیشتر آب رسیده به مصر است.

انزوای هیدروپلیتیک مصر با تمایل روزافزون سودان به همکاری اقتصادی و امنیتی با اتیوپی تشدید شده است. بنابراین، اظهارات تند عبدالعاطی تنها یک بلوف دیپلماتیک نیست. این سخنان، بازتاب ترسی واقعی و عمیق از یک تغییر پارادایم در حوضه نیل است: عبور از دوران هیدروهژمونی مطلق مصر به سوی توازن قوایی جدید که در آن اتیوپی، با ابزار آبی قدرتمندی در دست، نقش بازیگر اصلی را ایفا می‌کند. وقتی وزیر خارجه مصر می‌گوید «مساله امنیت آبی یک موضوع وجودیتی است»، به این معناست که بقای دولت- ملت مصر در شکل کنونی‌اش، وابسته به حفظ جریان نیل است. بنابراین هدف استراتژیک مصر اکنون حداقل‌سازی خسارت به نحوی است که کمترین آسیب را به جریان آب وارد کند. از طرفی زبان تهدیدآمیز و اشاره مکرر به «حق استفاده از تمام ابزارهای قانونی برای دفاع از خود» و حتی اشاره به گزینه نظامی، راهبردی برای افزایش هزینه سیاسی برای اتیوپی و جلب توجه و احتمالا مداخله بازیگران بین‌المللی است.

در نهایت، بحران سد النهضه تنها یک اختلاف آبی نیست، بلکه نشانه دگرگونی ژئوپلیتیک در حوضه نیل است. مصر که دهه‌ها هژمونی آبی داشت، اکنون با واقعیتی تازه روبه‌روست: اتیوپی با این سد، ابزاری قدرتمند برای تاثیرگذاری بر توازن قدرت به دست آورده است. واکنش تند قاهره بازتاب نگرانی از این تغییر و تلاشی برای کاهش خسارات از طریق فشار سیاسی است. ثبات منطقه به دستیابی دو کشور به چارچوبی مشترک وابسته است؛ چارچوبی که هم حقوق حیاتی مصر را تضمین کند و هم حق توسعه اتیوپی را به رسمیت بشناسد. این بحران آزمونی مهم برای دیپلماسی آبی قرن جدید است.

*  پژوهشگر ژئوپلیتیک