چرا با گذشت بیشاز ۲ ماه از توافق اسرائیل با حماس برای پایاندادن به جنگ هنوز نتیجه نهایی حاصل نشده است؟
غزه در برزخ مرحله دوم آتشبس
چرا با گذشت بیشاز ۲ ماه از توافق اسرائیل با حماس برای پایاندادن به جنگ هنوز نتیجه نهایی حاصل نشده است؟
در پشت بیانیههای عمومی و تاخیرهای رویهای، یک طرح عمیقتر وجود داشت که قصد داشت «مکث» را به یک «چرخش» تبدیل کند و آینده غزه را بهگونهای تغییر دهد که فلسطینیها را به طور کامل به حاشیه براند. خود فرآیند آتشبس به ابزاری برای تسلط تبدیل شد که توسط همان قدرتهایی شکل گرفت که ماشینآلات نظامی و سیاسی آنها غزه را به فاجعه کشانده بود. بنابراین، پرسش اصلی این نیست که چرا مرحله دوم به تاخیر افتاده است. پرسش این است: چه کسی آن را به تاخیر میاندازد، به چه هدفی و در چه معماری سیاسی این فرآیند مدیریت میشود؟ برای پاسخ به این پرسش، باید فراتر از تیترهای خبری و به درون کریدورهای قدرت که از کابینه جنگ اسرائیل تا دستگاه امنیت ملی واشنگتن، از اختلافات درون ارتش اسرائیل تا خطوط قرمز ترسیمشده توسط مقاومت فلسطین پیرامون طرحهای قیمومت بینالمللی امتداد دارند، نگاه کرد.
«عبدالمجید العواد»، یک مقام ارشد حماس، در گفتوگو با «د کریدل»، میگوید: مقاومت در مرحله اول به تعهدات خود، از جمله آزادی همه اسیران زنده در یک مرحله و ادامه تحویل اجساد با وجود پیچیدگیهای لجستیکی، کاملا عمل کرد. در عین حال، خالد مشعل، یکی از رهبران سیاسی حماس در خارج از غزه، میگوید که این گروه اقداماتی اتخاذ خواهد کرد تا حملات آینده به اسرائیل از درون غزه محدود شود. او در عین حال، افزود که تسلیم سلاح مانند «خروج روح از بدن است». حماس همچنین با اشاره به اینکه تاکنون ۷۳۸مرتبه آتشبس غزه نقض شده است از طرفهای بینالمللی خواست تا برای تضمین تداوم آتشبس به اسرائیل فشار آورند.
با این حال، نقض روزانه آتشبس، تخریب بیوقفه زیرساختها و کشتار هدفمند غیرنظامیان، نشاندهنده ادامه الگوی دیرینه اسرائیل در تاخیر و طفره رفتن تحت پوشش «ملاحظات امنیتی» است. این زمینهای است که مرحله دوم اکنون در آن قرار دارد. در اینجا، موضع نیروهای مقاومت است که روایت غالب را وارونه میکند. به گفته «محفوظ منور»، مقام ارشد جهاد اسلامی فلسطین، مقاومت هیچگونه توافق سیاسی پسادرگیری را امضا نکرده است. تنها توافق امضاشده مرحله اول بود. هر چیز دیگری، از جمله بحث در مورد حکومت و امنیت در غزه، به اجماع آینده درون فلسطینی موکول شد. خلع سلاح مطرح نیست. تنها زمانی که اشغال پایان یابد، خلع سلاح مورد بحث قرار خواهد گرفت.
قیمومت با نامی دیگر
به نوشته الایوبی، گزارشگر «د کریدل»، تصمیم اخیر شورای امنیت برای ایجاد «هیات صلح» به منظور اداره غزه، یکی از خطرناکترین تحولات تاکنون است. به باور حماس، «این قطعنامه یک مکانیسم قیمومت بینالمللی را بر نوار غزه تحمیل میکند که مردم و جناحهای سیاسی آن را رد میکنند.» آنچه واشنگتن و تلآویو از آن بهعنوان «تایید مشروط» یاد میکنند، چیزی بیش از یک مانور رسانهای نیست. اجرای واقعی مرحله دوم همچنان غیرممکن است؛ زیرا اسرائیل میخواهد از هزینهها، مسائل سیاسی، حقوق فلسطینیان و هرگونه عقبنشینی واقعی شانه خالی کند. اسرائیل اکنون پیشرفت در مرحله دوم را به سه موضوع گره زده است: بازگرداندن اجساد، شبکههای تونلی و آنچه «تهدیدهای باقیمانده» مینامد. اینها نگرانیهای امنیتی واقعی نیستند، بلکه ابزارهای سیاسی برای به تاخیر انداختن عقبنشینی و تحمیل واقعیتهای جدید بر روی زمین هستند. از آغاز جنگ، اسرائیل از مساله تونلها برای توجیه ادامه عملیات زمینی استفاده کرده است؛ هرچند ارتش اسرائیل اذعان کرده که ریشهکن کردن شبکه تونلها هدفی دستنیافتنی است. اصطلاح «تهدیدهای باقیمانده» عمدا مبهم است و برای حفظ یک وضعیت جنگی دائمی طراحی شده است. تلآویو در تلاش است تا از طریق مذاکرات امتیازات سیاسی را که از طریق زور نتوانسته به آن دست یابد، بهدست آورد.
یکی از خطرناکترین تلاشها، تحمیل «خط زرد» است؛ یک تقسیم جغرافیایی که عملا غزه را به شمال و جنوب تقسیم میکند و یک ترتیب نظامی موقت را به یک گسست سیاسی دائمی تبدیل میکند. آن به اصطلاح «حائل امنیتی» بخشی از کارزار مداوم اسرائیل برای تقسیم جغرافیای فلسطین است: جدا کردن غزه از کرانه باختری اشغالی، منزوی کردن قدس شرقی اشغالی و اکنون دو نیم کردن خود غزه. عواد به صراحت میگوید: «مقاومت هیچگونه تغییر مرز، نظامی یا سیاسی را نمیپذیرد. غزهای بدون فلسطین وجود ندارد و فلسطین بدون غزه وجود ندارد. هرگونه تلاشی برای تبدیل خطوط میدان نبرد به مرزهای دائمی، صرفا نسخه جدیدی از پروژه «غزه جدید» است؛ طرحی برای جدا کردن این نوار از بافت ملی خود و تبدیل آن به یک منطقه غیرنظامی و وابسته به کمک.»
چرا اسرائیل مانع مرحله دوم میشود؟
منابعی از حماس و جهاد اسلامی فلسطین میگویند که اسرائیل به چهار دلیل اصلی مانع مرحله دوم میشود:
اول، زیرا پیشروی به مرحله بعدی به معنای اذعان به شکست در جنگ خواهد بود. در داخل اسرائیل، اجماع روشن است: عملیات نظامی به نتیجه نرسیده است. رسمیت بخشیدن به مرحله دوم، این شکست را تایید میکند. بنابراین رهبری سیاسی و نظامی ترجیح میدهد این روند را در حالت بلاتکلیفی نگه دارد و به امید بازیابی اهرم از دست رفته، زمان بخرد.
دوم، زیرا واشنگتن با هر دو طرف بازی میکند. درحالیکه آشکارا تلآویو را برای رعایت [شرایط] تحت فشار قرار میدهد، همزمان به ارتش اسرائیل اجازه میدهد تا شرایط را دوباره تعریف کند. این دوگانگی، منطقه خاکستری ایجاد میکند که تلآویو از آن به نفع خود بهره میبرد.
سوم، زیرا کابینه راست افراطی اسرائیل هرگونه عقبنشینی را به مثابه تسلیم شدن تلقی میکند. پیشرفت در آتشبس، ائتلاف حاکم را در معرض تهدید به فروپاشی قرار میدهد.
چهارم، زیرا تلآویو در تلاش است تا آنچه را که نتوانسته با زور تحمیل کند، در مذاکره بهدست آورد. این طرح خواستار خلع سلاح مقاومت بدون مصالحه، تخریب تونلها بدون نبرد، نظارت خارجی بدون مسوولیت و جداسازی دائمی غزه از کرانه باختری اشغالی است؛ درحالیکه همه اینها را به عنوان آتشبس جلوه میدهد.
ایالات متحده که آتشبس را ترتیب داده است، اکنون با یک معضل روبهرو است، میخواهد جنگ پایان یابد تا از فروپاشی منطقهای جلوگیری شود و جایگاه جهانی خود را ترمیم کند. اما نمیتواند اسرائیل را مجبور به عقبنشینی کامل کند. نتیجه، یک توقف کنترلشده است. هدف پایان دادن به جنگ نیست، بلکه مهار آن است: نگه داشتن جنگ در محدودهای که منافع ایالات متحده را بدون به خطر انداختن استراتژی منطقهایاش محافظت کند. این نشاندهنده تغییر از «جنگ تمامعیار» به «جنگ آهسته»ای است که توسط تصمیمات سیاسی بینالمللی اداره میشود، نه حملات هوایی یا تهاجم.
چشمانداز فلسطینی برای مرحله دوم
در این خلأ، مقاومت چشمانداز خود را برای مرحله دوم ترسیم کرده است. اول، غزه یک موجودیت جداگانه نیست. از بافت ملی فلسطین جداییناپذیر است. هیچ آیندهای برای غزه خارج از چارچوب وحدت فلسطین وجود ندارد. دوم، هر نیروی بینالمللی باید محدود به نظارت مرزی باشد. این نیرو نمیتواند جامعه فلسطین را اداره، مدیریت یا کنترل کند. سوم، بازسازی و حکومت مدنی غزه باید توسط یک کمیته تکنوکرات فلسطینی رهبری شود که از طریق اجماع ملی تشکیل شده و مورد حمایت کشورهای عربی و اسلامی است.
با این حال، به نظر میرسد مانعی عمدی و استراتژیک و با هماهنگی کامل بین تلآویو و واشنگتن برای مرحله دوم وجود دارد. مرحله دوم، به دور از مذاکرات صِرف، آینده غزه، کرانه باختری اشغالی، تشکیلات خودگردان فلسطین، مقاومت و نظم منطقهای را شکل خواهد داد. به همین دلیل است که اسرائیل و متحدانش در حال تعلل هستند.
آنها میخواهند مطمئن شوند که وقتی مرحله دوم آغاز میشود، مقاومت را به موقعیت ابتکار عمل برنمیگرداند و ائتلاف حاکم اسرائیل نیز فرو نمیپاشد. آنها به دنبال مسدود کردن هر مسیری به سوی وحدت فلسطینیان پیرامون یک دولت ملی مستقل هستند. آنها میخواهند از بازگشایی یک مسیر مناسب برای تشکیل کشور فلسطینی جلوگیری کنند، جدایی بین غزه و کرانه باختری اشغالی را حفظ و تسلط خود را بر گذرگاهها، دستور کار بازسازی و روایت سیاسی گستردهتر حفظ کنند.