ترکیه copy

هزینه بازسازی سوریه 400میلیارد دلار تخمین زده می‌شود و شرکت‌های ترکیه در شرایط مناسبی برای تضمین قراردادهای بزرگ هستند؛ البته در صورتی ‌که اقتصاد دولتی سوریه به بازار آزاد تبدیل شود. از نظر دیپلماتیک، آنکارا می‌تواند از حمایت خود از شورشیان سوری برای مذاکره با دولت جدید دمشق و انعقاد توافق‌نامه‌های دفاعی مطلوب استفاده کند که احتمالا توافق‌های مشابهی را که با آذربایجان، قطر، سومالی و لیبی بسته است، تکرار می‌کند. چنین ترتیباتی به‌طور قابل ‌توجهی عمق استراتژیک ترکیه در شرق مدیترانه را گسترش می‌دهد.

«تحدید» مرزهای دریایی فرصت حیاتی دیگری را ارائه می‌دهد. یک دولت جدید سوریه ممکن است با به رسمیت شناختن ادعاهای «منطقه اقتصادی انحصاری ترکیه» (EEZ) در شرق مدیترانه، موقعیت آنکارا را در اختلافات جاری با یونان و قبرس تقویت کند. این می‌تواند هم ادعاهای ترکیه و هم ادعاهای جمهوری ترک قبرس شمالی را شامل شود؛ دولتی که بالفعل تنها توسط آنکارا به رسمیت شناخته می‌شود. این فرصت‌ها در زمانی پدیدار شده‌اند که آنکارا در حال تلاش مجدد برای تبدیل ترکیه به‌عنوان قطب انرژی برتر منطقه است. این جاه‌طلبی‌های احیاشده در ماه گذشته در نشست بزرگ انرژی در استانبول به نمایش گذاشته شد. مقامات ترکیه میزبان وزرای تولیدکنندگان کلیدی گاز از جمله آذربایجان، لیبی و ازبکستان، در کنار نمایندگان کشورهای ترانزیتی مانند گرجستان و واردکنندگان اروپای شرقی بودند. چشم‌انداز آنکارا این است که ترکیه به‌عنوان نقطه ترانزیت کلیدی بین تولیدکنندگان گاز در شرق و جنوب و بازارها در غرب عمل کند.

زیرساخت‌های انرژی موجود در این کشور مبنای خوبی برای این جاه‌طلبی‌ها فراهم می‌کند. «خط لوله گاز طبیعی ترانس آناتولی»، که بخشی از «کریدور گازی جنوبی» است که گاز آذربایجان را به اروپا می‌رساند، اکنون شایستگی ترکیه را به‌عنوان یک کشور ترانزیتی نشان می‌دهد. این کشور همچنین دارای هفت خط لوله گاز، پنج ترمینال LNG، سه واحد ذخیره‌سازی شناور و دو انبار زیرزمینی و همچنین ظرفیت واردات مازاد قابل‌توجهی است که می‌تواند برای تجارت استفاده شود. امکان ایجاد یک کشور جدید و باثبات سوریه، فرصتی را برای ترکیه ایجاد می‌کند تا بر این پتانسیل سرمایه‌گذاری کند. ترکیه با ایجاد یک خط لوله گاز به غرب سوریه و اتصال به «شبکه‌ خط لوله گاز عربی» موجود (که سوریه، اردن و مصر را به هم متصل می‌کند) می‌تواند به تولیدکنندگان گاز منطقه‌ای مانند اسرائیل و مصر مسیر تجاری مناسب‌تری را به بازارهای اروپایی نسبت به جایگزین‌های فعلی LNG ارائه دهد. این اقدام به‌طور موثر «مجمع گاز مدیترانه شرقی» (EMGF) را به چالش می‌کشد؛ اتحادی که شامل مصر، اسرائیل، یونان، قبرس، فلسطین، اردن، ایتالیا و فرانسه است.

پروژه شاخص خط لوله EastMed EMGFبا قابلیت فنی و مالی دست‌وپنجه نرم کرده است؛ به‌طوری‌که خط لوله‌ 1900کیلومتری پیشنهادی آن در آب‌های عمیق که اسرائیل و قبرس را به یونان متصل می‌کند، پیشرفت کمی داشته است. این خط لوله همچنین هنگامی‌که ایالات‌ متحده حمایت خود را در سال2022 از آن کنار گذاشت، ضربه مهمی خورد. یک مسیر زمینی از طریق سوریه به زیرساخت‌های موجود ترکیه می‌تواند جایگزین کوتاه‌تر، از نظر فنی ساده‌تر و مقرون‌به‌صرفه‌تر باشد. این مسیر همچنین می‌تواند فرصتی در آینده برای لبنان باشد که اخیرا کار اکتشاف فراساحلی را آغاز کرده و فاقد زیرساخت صادراتی است. لبنان عضو EMGF نیست و اگر تلاش‌های اکتشاف گاز این کشور موفقیت‌آمیز باشد، می‌تواند مسیر ترکیه را به‌ویژه جذاب بداند. علاوه بر این، ثبات در سوریه می‌تواند امکان احیای پروژه خط لوله طولانی‌مدت را برای اتصال میادین گاز طبیعی قطر به ترکیه از طریق عربستان سعودی، اردن و سوریه فراهم کند. این طرح از سوی رژیم اسد رد شده بود، آن هم به‌دلیل محافظت از صادرات گاز روسیه به بازارهای اروپایی. تنها دو روز پس از سقوط اسد، آلپ ارسلان بایراکتار، وزیر انرژی ترکیه، آشکارا آمادگی خود را برای بازنگری مجدد این طرح ابراز کرد. بایراکتار همچنین نشان داده که آنکارا علاقه‌مند به همکاری با سوریه در بازسازی [زیرساخت‌های] انرژی فراتر از سوخت‌های فسیلی است.

ترکیه موفقیت قابل‌توجهی در گسترش شبکه‌ انرژی‌های تجدیدپذیر خود داشته است - 43درصد برق در این کشور از طریق ترکیبی از انرژی باد، خورشیدی و برق‌آبی در سال2023 تولید شد – و طرحی عملی برای توسعه‌ انرژی سوریه‌ی پساجنگ ارائه کرد. این مدل به‌ویژه با توجه به منابع خورشیدی فراوان سوریه و نیاز فوری به بازسازی ظرفیت تولید برق برای تقویت توسعه اقتصادی بسیار مهم است. یکپارچگی شبکه‌ ترکیه و سوریه به‌عنوان یک گره حیاتی در شبکه برق نوظهور مدیترانه شرقی عمل می‌کند. چنین زیرساختی به مدیریت متناوب انرژی‌های تجدیدپذیر کمک می‌کند و ترکیه را به‌عنوان لنگر شمالی یک سیستم قدرت منطقه‌ای رو به رشد قرار می‌دهد.

سایر اجزای شبکه -اتصال بین مصر و عربستان سعودی، رابط بین دریای بزرگ (اسرائیل-قبرس-یونان) و رابط گریجی (یعنی یونان و مصر) - در مجموع نشان‌دهنده یک معماری قدرت در حال ظهور است که می‌تواند امنیت انرژی منطقه و حمایت از ادغام انرژی‌های تجدیدپذیر را متحول کند. همچنین می‌تواند همکاری اقتصادی را تقویت و از طریق افزایش وابستگی متقابل به کاهش تنش‌های ژئوپلیتیک کمک کند. گشایش راهبردی ترکیه پس از سقوط اسد هم فرصت‌ها و هم گزینه‌های استراتژیک را ارائه می‌دهد.

معماری قدرت نوظهور منطقه‌ای، اگرچه امیدوارکننده است، اما با چالش‌های ساختاری و بازاری قابل‌ توجهی مواجه است. ایجاد یک دولت باثبات و به رسمیت شناخته‌شده بین‌المللی در سوریه همچنان نامشخص است. حتی با وجود یک نتیجه سیاسی مطلوب در سوریه، ترکیه با یک تصمیم حیاتی روبه‌رو است: آیا به دنبال جاه‌طلبی‌های قطب سنتی گاز است که ممکن است با بازدهی رو به کاهش مواجه باشد، به دنبال نفوذ از طریق سیاست‌های سنتی خط لوله باشد یا از این لحظه استفاده کند تا خود را در مرکز منطقه انتقال انرژی پاک قرار دهد. آرمان «هاب گاز ترکیه» با بادهای مخالف مواجه است. تقاضای اروپا برای گاز پس از سال2030 کاهش خواهد یافت و سرمایه‌گذاران بین‌المللی اشتهای کمتری برای سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های سوخت فسیلی دارند.

به نظر می‌رسد اولویت دادن به انرژی پایدار به‌جای شبکه‌های گاز معمولی بهترین روشی است که ترکیه می‌تواند مزیت استراتژیک موقت خود را به نفوذ منطقه‌ای پایدار تبدیل کند. صرف‌نظر از این، انتخاب‌هایی که آنکارا در ماه‌های آینده انجام می‌دهد برای آینده‌اش به‌عنوان یک مرکز منطقه‌ای –و برای کل چشم‌انداز انرژی مدیترانه‌ی شرقی- بسیار مهم خواهد بود.