ناگفته‌های گفتنی

ایده «از هم باز کردن و ترکیب دوباره» پیش از «انتفاضه» و از هنگام آغاز کار جریان دموکراتیک در ذهن ما شکل گرفته بود. زیرا آنچه خواهان آن بودیم، مستلزم فراگیر بودن توجه به تمام نیروهای موجود در صحنه فلسطین و با صرف‌نظر از ترکیب آماده و در دسترس آن بود. در عمل هم حقیقت این است که ما در جریان دموکراتیک، با سازمان‌های مختلف بیرون «فتح» روابط برقرار کرده بودیم. می‌گفتیم پایگاه اصلی ما در «فتح» مستقر است، اما فعالیت ما باید سازمان‌های دیگر را نیز در برگیرد. باور ما این بود که ناچار باید ترکیب سازمانی را به گونه‌ای بازتنظیم کرد که پاسخگوی ضرورت‌های انقلاب آزادی بخش ملی و دموکراتیک باشد. دچار این توهم هم نبودیم که متبلور کردن محتوای این انقلاب، می‌تواند از طریق شکل سازمانی موجود در صحنه فلسطین محقق شود. خاستگاه ما این اصل اساسی بود که لازمه یک محتوای سیاسی مشخص، سازمان مناسب برای تبدیل ایده از نظریه صرف به واقعیت قابل لمس است. همان گونه که در کلیت نظام عربی، شاهد شکلی بودیم که نمی‌توانست ماموریت‌های انقلاب عربی را به نتیجه برساند و ناتوان از نهضت دوباره امت است، همین طور فکر می‌کردیم، سازمان آزادی بخش فلسطین با ابعاد محدود فلسطینی و برنامه تصویب و اعلام شده رهبری آن، ابزاری است که برای تحقق اهداف مطرح شده یعنی آزادی فلسطین، کارآیی ندارد. پس چگونه می‌توان ابزار مناسبی برای تحقق هدف فراهم کرد، بی‌آنکه شکل‌های سازمانی موجود در صحنه از هم پاشانده و دوباره ترکیب شود.

اما روش رسیدن به این کار از نظر من، به هیچ وجه از راه‌های خشونت‌آمیز نمی‌گذشت. جریان چپ فلسطین، بیشتر به یاسر عرفات نزدیک بودند و اگر کسی تلاش داشت آنها را با خشونت سرکوب کند، خود عرفات بود. با این حال و از آنجا که در مبانی سیاست با عرفات، در کنار هم قرار می‌گرفتند، تمایل شدیدی به حفظ رابطه با او داشتند. همچنین این را خوب می‌دانستند که عرفات به حفظ چارچوب‌های سازمانی آنها در صحنه فلسطین نیاز دارد.

بنابراین مساله «از هم پاشاندن و ترکیب دوباره» که برای هجوم علیه من به کار گرفته شد،  تلاش فرصت‌طلبانه صرف بود و غرض از شایع کردن آن با روش‌های خاص خودشان، وحشت آفرینی میان سازمان‌های فلسطینی بود، با این هدف که با ما و به‌طور مشخص جریان دموکراتیک درگیر شوند. جریانی که مرا نظریه‌پرداز آن می‌دانستند.

افزون بر این، لازم است به این نکته هم اشاره کنم که شکل سازمانی موجود در صحنه فلسطین و به‌ویژه در جنبش «فتح»، در آن زمان که هنوز هم ادامه دارد، بازتاب دهنده پایگاه مردمی خود نبود. وابستگی سازمانی در پایگاه‌های اجتماعی سازمان‌های فلسطینی، بر اندیشه بنا نهاده نشده بود. منظورم این است که بینش رهبران، با منافع پایگاه اجتماعی آنها تناقض داشت.

با توجه به همه اینها، فهم من از مقوله «از هم جدا کردن و ترکیب دوباره»، یک اتهام نبود و آن را تنها راه حقیقی خروج از بحران در عرصه اقدام ملی فلسطین می‌دانستم. آیا این کار شدنی بود؟ به نظرم شدنی بود، اما به بازه زمانی بلندی نیاز داشت. ما این را با گفت‌وگو و در هم آمیزی و در قالب گام‌هایی تجربه کردیم که با شماری از کادرهایی که از سازمان‌های دیگری آمده بودند، برداشتیم. من خود روزهای زیادی را در گفت‌وگو با کادرهای فعال در صحنه فلسطین، صرف می‌کردم.

اما در عمل از هم جدا کردن و ترکیب دوباره معکوسی توسط عرفات در درون گروه‌های چپ‌گرای فلسطینی انجام شد؟!

بله- این هم عبرت دیگری از همان موضوعی است که گفتم.

رهبران فتح و کمیته مرکزی آن تحت راهبری عرفات، رهبران «جنبش انتفاضه» را متهم می‌کردند که اقدامی که انجام دادند در چارچوب تناقض‌های عربی - فلسطینی می‌گنجید. اشاره آنها به لیبی و سوریه بود. از شعار تصمیم مستقل فلسطینی هم در تبلیغات علیه جنبش انتفاضه، زیاد استفاده می‌شد. نظر شما در این باره چیست؟

آرزوی من این بود که «انتفاضه» در «فتح»، یک دستاورد کلان و فراگیر عربی باشد، اما این گونه نبود. من همواره و تاکنون این موضوع را مطرح کرده‌ام که رویارویی در منطقه، یک رویارویی عربی - قومی است و اگر «انتفاضه فتح» حتی در سطح طرح‌های سیاسی‌اش، پیامد اقدامی عربی بود، به آن خوشامد می‌گفتم و این تحول را پیشرفتی در مسیر قرار دادن امور در نصاب درست آن می‌دیدم. کاش کشورهای عربی که ما متهم به مزدوری آنها شدیم، به واقع، موضع سیاسی مانند موضع ما در برابر راه‌حل‌های مرحله‌ای داشتند. صرف داشتن رابطه با کشور‌های عربی، از نظر من یک اتهام نیست. مساله این است که توافق با این کشورها، بر سر چه موضوعی و رابطه با آنها با چه هدفی برقرار می‌شود؟ آیا بدون رابطه با کشورهای عربی، می‌توان به یک رویارویی قومی و عربی با اسرائیل دست یافت؟

موضع قطعی ما مخالفت با سازش و راه‌حل‌های مرحله‌ای بود، در حالی که موضع معمول و مشهور نظام‌های عربی، از هنگام کنفرانس خارطوم، «از میان بردن نتایج تهاجم دشمن» بود. به همین خاطر ما با این موضع، همراه نبودیم.

jaberiansari۱۹۶۹@gmail.com

p04 (3) copy