این هفته ده‌ها میلیون آمریکایی به دونالد ترامپ رای خواهند داد. برخی از روی نارضایتی، زیرا فکر می‌کنند کامالا هریس یک مارکسیست رادیکال است که کشورشان را ویران خواهد کرد. برخی دیگر به خاطر «غرور ملی» برانگیخته شده‌اند؛ زیرا ترامپ این باور را به آنها القا می‌کند که با حضور او در کاخ سفید، آمریکا دوباره در جهان قد علم خواهد کرد. با این ‌حال، دسته دیگر به ترامپ به‌عنوان یک «ریسک حساب‌شده» رای خواهند داد. از نگاه سرمقاله اکونومیست، گروه آخر طرفدار ترامپ نیستند؛ اما احتمالا فکر می‌کنند با پیروزی او در انتخابات و نشستن بر کرسی ریاست‌جمهوری، شرایط کشور بهبود خواهد یافت.

آنها همچنین ممکن است بر این باور باشند که اتهامات مطرح‌شده علیه ترامپ به شکل اغراق‌آمیزی بزرگ‌نمایی شده است. تمرکز و نقطه اصلی این طرز فکر آن است که آنها تصور می‌کنند با گذشت زمان، امروز بدترین خصلت‌های ترامپ به واسطه مشاوران، نظام بوروکراسی، نقش کنگره و دادگاه‌ها محدود و کنترل شده است. اما چنین استدلالی بیش از حد خوش‌بینانه به نظر می‌رسد. آمریکا ممکن است چهار سال دیگر ریاست‌جمهوری ترامپ را پشت سر بگذارد، همان‌طور که دوران ریاست‌جمهوری سایر افراد نالایق دو حزب سپری شده است. این کشور حتی ممکن است پیشرفت را تجربه کند؛ اما رای‌دهندگانی که ادعا می‌کنند حسابگر هستند، خطر و ریسک میراثی را که از ترامپ بر جا می‌ماند، سخت نادیده می‌گیرند. با برگزیدن ترامپ، آمریکایی‌ها با اقتصاد، حاکمیت قانون و صلح بین‌المللی قمار می‌کنند.

کسانی که احتمال وخیم شدن اوضاع را دست کم می‌گیرند، در واقع خود را فریب می‌دهند. البته ممکن است برخی این هشدار را ناروا بدانند. این نکته صحیح است که بدترین سناریوها درباره دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ محقق نشد. او در داخل کشور، مالیات‌ها را کاهش داد و از اقتصاد مقررات‌زدایی کرد. در خارج از کشور، او قدرت ایالات‌متحده را به نمایش گذاشت و اجماع قبلی را به سمت اتخاذ موضع تقابلی در برابر چین تغییر داد. او برخی از متحدان آمریکا را ترغیب کرد که بودجه دفاعی خود را افزایش دهند. اما امروز مخاطرات پیشرو بسیار بیشتر از گذشته است. سیاست‌های ترامپ بدتر شده و دنیای امروز جای خطرناک‌تری است و بسیاری از افراد هوشیار، آگاه و مسوولیت‌پذیر که مانع محکمی در مقابل زیاده‌خواهی‌های ترامپ بودند، امروز جای خود را به طرفداران دو آتشه و جمعی چاپلوس و فرصت‌طلب داده‌اند.

صحبت درباره کارنامه ترامپ با سیاست‌های او آغاز می‌شود. نسخه امروزی ترامپ حتی از گذشته افراطی‌تر است. ترامپ طرفدار اعمال تعرفه ۲۰درصدی بر همه کالاهای وارداتی است و حتی از وضع تعرفه‌هایی چند صد درصدی بر واردات خودرو از مکزیک سخن گفته است. او پیشنهاد اخراج میلیون‌ها مهاجر غیرقانونی را مطرح کرده است که در آمریکا شاغل هستند و حتی فرزندان آنها تابعیت آمریکایی دارند. او وعده کاهش بیشتر مالیات‌ها را در شرایطی که میزان کسری بودجه دولت تنها با شرایط رکود اقتصادی یا جنگ قابل‌مقایسه است، می دهد و همه اینها نشان‌دهنده بی‌تفاوتی و بی‌ملاحظگی خاص او نسبت به مدیریت صحیح مالی است.

این سیاست‌ها تورم‌زا هستند و به‌طور بالقوه با فدرال‌رزرو درگیری ایجاد می‌کنند. آنها جرقه وقوع جنگ تجاری را روشن می‌کنند که در نهایت به تضعیف اقتصاد آمریکا خواهد انجامید. ترکیبی از تورم، کسری‌های کنترل‌نشده و زوال نهادی شرایطی را رقم خواهد زد که کشورهای خارجی را نسبت به خرید اوراق خزانه آمریکا نگران می‌کند. اقتصاد آمریکا مورد غبطه جهانیان است؛ اما ادامه این شرایط مستلزم داشتن بازاری آزاد است که خلاقیت، نوآوری و رقابت را تشویق کند. اما گاهی به نظر می‌رسد قصد ترامپ بازگشت به قرن نوزدهم و استفاده از تعرفه‌ها و معافیت‌های مالیاتی برای پاداش‌دادن به دوستان و تنبیه دشمنان و همچنین تامین مالی دولت و به‌حداقل‌رساندن کسری تجاری است.

یکی دیگر از دلایل ترس از تکرار ریاست‌جمهوری ترامپ این است که شرایط جهان تغییر کرده است. طی سال‌های ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ جهان تا حد زیادی در صلح بود. اما اکنون رئیس‌جمهور بعدی در حالی وارد کاخ سفید می‌شود که دو جنگ امنیت آمریکا را به خطر انداخته‌اند. در اوکراین روسیه دست برتر را دارد و ولادیمیر پوتین در موقعیتی قرار دارد که می‌تواند اروپا را بیشتر تهدید کند. در خاورمیانه، یک جنگ منطقه‌ای ممکن است ایالات‌متحده را گرفتار کند.

این ناآرامی‌های خانمان‌سوز، در واقع می‌تواند آزمایشی برای ترامپ باشد. وعده‌ها و چرب‌زبانی‌های او برای برقراری صلح در اوکراین آن هم ظرف یک روز و تشویق اسرائیل به تداوم حملات علیه دشمنانش، اصلا اطمینان‌بخش نیست. از همه بدتر شاید بی‌اعتنایی او نسبت به حفظ اتحادها باشد. اگرچه این اتحادها بخشی از قدرت ژئوپلیتیک آمریکا هستند، اما ترامپ آنها را نوعی کلاه‌برداری می‌داند که به کشورهای ضعیف اجازه می‌دهد برتری و توانایی نظامی آمریکا را تحقیر کنند. چین در شرایطی که در حال بررسی سیاست تهاجمی خود در قبال تایوان است به نظاره نشسته و متحدان آسیایی ممکن است به این نتیجه برسند که دیگر نمی‌توانند به تضمین هسته‌ای آمریکا اعتماد کنند.

مخاطرات سیاست داخلی و خارجی در دنیای امروز با آنچه در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ شاهد بودیم، بسیار متفاوت‌ است. امروز به نظر می‌رسد او محدودیت‌های کمتری احساس کند. رئیس‌جمهوری که در فکر شلیک موشک به آزمایشگاه‌های مواد مخدر در مکزیک بود، توسط مردم و نهادهای قانونی مجبور به عقب‌نشینی شد. از آن زمان، حزب جمهوری‌خواه خود را حول محور وفاداری به ترامپ سازمان‌دهی کرده است. اندیشکده‌های دوست، فهرست افراد وفادار را برای خدمت در دولت بعدی بررسی کرده‌اند. دیوان عالی با صدور حکمی مبنی بر اینکه نمی‌توان روسای‌جمهور را به‌دلیل اقدامات رسمی تحت تعقیب قرارداد، کنترل‌ها را تضعیف کرده است.

اگر بپذیریم محدودیت‌های بیرونی تضعیف شده‌اند، آنچه روی خواهد داد به شخصیت ترامپ مربوط می‌شود. با در نظر داشتن نگاه تحقیرآمیز او به قانون اساسی آمریکا پس از شکست در انتخابات۲۰۲۰، خوش‌بینی نسبت به آنچه در آینده روی می‌دهد کمی دشوار به نظر می‌رسد. نیمی از اعضای کابینه سابق ترامپ از تایید او خودداری کرده‌اند. ارشدترین سناتور جمهوری‌خواه او را «انسانی نفرت‌انگیز» توصیف می‌کند. برخی دیگر از مقامات دولت سابق ترامپ، او را فاشیست خطاب می‌کنند. روسای‌جمهور شایسته، کشور را متحد می‌کنند. اما «نبوغ» ترامپ آن است که مردم را در مقابل یکدیگر قرار می‌دهد. پس از مرگ جورج فلوید، او پیشنهاد داد ارتش به ‌پای معترضان شلیک کند. سعادت آمریکا به این ایده بستگی دارد که با مردم بدون توجه به باورهایشان منصفانه رفتار شود؛ اما ترامپ تهدید کرده است که توان وزارت دادگستری را علیه دشمنان سیاسی خود متمرکز خواهد کرد.

اما در نقطه مقابل ترامپ، کامالا هریس طر‌فدار ثبات است. درست است، او یک سیاستمدار ضعیف است و نامطمئن و نامصمم به نظر می‌رسد. با این‌ حال، او چپ‌گرایانه‌ترین ایده‌های دموکرات‌ها را رها کرده و کارزار انتخاباتی خود را به سمت میانه هدایت کرده است. او کاستی‌هایی دارد؛ اما هیچ‌یک از این موارد نمی‌تواند دلیل درستی برای رای ندادن به او باشد. برخی از سیاست‌های او شاید از سیاست‌های رقیبش بدتر باشد، به‌‌عنوان ‌مثال، گرایش او به وضع مقرارت و اخذ مالیات بیشتر بر تولید ثروت. برخی از آنها صرفا کمتر بد هستند، مثلا درباره تجارت و کسری بودجه. اما درباره آب‌وهوا و سقط ‌جنین، نگاه او بدون تردید بهتر است. تصور اینکه هریس یک رئیس‌جمهور درخشان باشد، دشوار است، اما حداقل می‌توان مطمئن بود که او مسبب بروز یک فاجعه نخواهد شد.

رفراندوم برای «اول آمریکا»

تورم یا بیکاری؟ سنجش اولویت رای‌دهندگان