نگاه دیگران-بخش بیستم
قطر بهمثابه یک« قدرت عاریهای»
ترحونی، وزیر نفت و دارایی «شورای ملی انتقالی» اظهار کرد که قطر به «افرادی تسلیحات ارائه میدهد که ما آنها را نمیشناسیم» و «تقریبا به هر کسی پول پرداخت میکند... آنها در کمیتههایی که کنترل مسائل امنیتی را در دست دارند، مداخله کردند» و این نشان میدهد که حمایت مالی قطر از اسلامگرایان لیبیایی تلاشی برای به قدرت رساندن آنها و توانمندسازیشان بود.
قطر بدون شک دوستی دیرینهای [با اعضای لیبیایی اخوانالمسلمین] داشته و میهماننوازی سنتیای برای اعضای لیبیایی اخوان المسلمین- که بیشتر بهعنوان بخشی از «گروه مبارزان اسلامی لیبی» وابسته به القاعده شناخته میشوند (الجماعه الاسلامیه المقاتله) - ارائه کرده است. در میان آنها میتوان به دکتر علی الصلابی، مورخ مسلمان، عالم دینی و سیاستمدار اشاره کرد که در سنین پایین به اخوانالمسلمین بینالمللی پیوست. او در سال1999 در دوحه زندگی میکرد و قبل از اینکه با قذافی توافق کند (با میانجیگری قطر) و به لیبی بازگردد تا یک برنامه رادیکالزدایی اسلامگرایانه را ایجاد کند، زیر نظر یوسف القرضاوی تحصیل کرد. اگرچه دکتر الصلابی بعدها بهدلیل انتقاد از رژیم قذافی به زندان افتاد، اما پس از نقل مکان به قطر، وی به بخشی از تلاشهای تحت حمایت قطر برای آزادی زندانیان اسلامگرا از زندانهای لیبی تبدیل شد. تا سال2006، صد نفر از اخوانالمسلمین آزاد شدند و دو سال بعد صدها نفر از گروههای مبارز اسلامی لیبی آزاد شدند.
کریم مزران در مصاحبهای که در سال2017 انجام شد، میگوید: «علی الصلابی هنوز در دوحه است و از سوی آنها [قطریها] محافظت میشود و مورد حمایت آنها [قطریها] قرار میگیرد و از آنجا [قطر] به سراسر لیبی و همچنین به کشورهای اروپایی و ترکیه سفر میکند و کتابهای خود را منتشر میکند و میکوشد تا قدرت ایدئولوژیک برای موقعیت خود را حفظ کند. موضع او که موضع قطر نیز هست، ایجاد یک شبکه قوی از سازمانهای اسلامگرا است که شامل- و باید بگویم- برخی از گروههای جهادی است؛ زیرا الصلابی متقاعد شده است که میتواند با آنها صحبت کند، زیرا او شخصا به من گفت: من 8سال با این افراد در زندان بودم، همه آنها را میشناسم، میدانم چگونه با آنها صحبت کنم. بنابراین او تلاش میکند یک شبکه سیاسی از سازمانهای اسلامگرا ایجاد کند تا در دوره انتقالی لیبی نقش ایفا کنند.»
پیوندهای شخصی بین اعضای «گروه مبارزان اسلامی لیبی» بهواسطه قدرت عاریهای قطر آسانتر شد. اسماعیل برادر علی (مرتبط با دوحه اما نه میزبان) پس از انقلاب 17فوریه بهعنوان یک شورشی ایفای نقش کرد. علاوه بر این، برای چندین دهه، الصلابی یکی از متحدان نزدیک عبدالحکیم بلحاج، یکی از اعضای گروه مبارزان اسلامی لیبی، یکی از اعضای سابق مجاهدان لیبی که در افغانستان جنگید باقی ماند و پس از اینکه نیروهای شورشی او کنترل کاخ «باب العزیزیه»ی قذافی در طرابلس را در اوت2011 بهدست گرفتند بهعنوان یک چهره برجسته ظاهر شد.بلحاج در جریان انقلاب 17فوریه فرمانده «شورای نظامی طرابلس» شد و در سال2011 قطر نشستی را بین بلحاج و مقامات ناتو ترتیب داد، آن هم درحالیکه «گروه مبارزان اسلامی لیبی» در سال2004 توسط ایالاتمتحده بهعنوان یک سازمان تروریستی شناخته شد.
کریم مزران روابط بین بلحاج و قطر را توضیح میدهد: «ما باید به یاد داشته باشیم که این افراد [که گروه مبارزان اسلامی لیبی را تشکیل میدهند] مدت طولانی را در زندان گذراندند؛ جایی که با گروههای دیگر در ارتباط بودند و در هم آمیختند... اجازه دهید واضح بگویم، یک نظریه وجود دارد که میگوید رهبران گروه مبارزان اسلامی لیبی با القاعده همدست هستند، آنها فرقی با هم ندارند، برنامه آنها – که از سوی قطر حمایت میشود- تصرف لیبی است. من به آن اعتقاد ندارم. معتقدم که عبدالحکیم بلحاج خود را بیرون از زندان یافت و سپس حمایت قطر را برای بازگشت به لیبی، بهعنوان یک رهبر اسلامگرا بهدست آورد و یک حزب سیاسی راهاندازی کرد و غیره. این کاری بود که او کرد؛ او مناصب نظامی را رها و یک موقعیت سیاسی پیدا کرد.»
این پیوندهای پرورشیافته در دوران پس از قذافی، زمانی که الصلابی بهعنوان رهبر مخالفت با محمود جبرئیل، رئیس «شورای ملی انتقالی» ظاهر شد، دستبه دست هم دادند. نکته مهم این است که «در 31اکتبر، ماموریت ناتو در لیبی رسماً پایان یافت و قطر نقش غالب در امور لیبی را بر عهده گرفت» که البته زیاد دوام نیاورد.صلابی برپایی «گردهمایی ملی برای آزادی، عدالت و توسعه» (بعدها «الوطن») را اعلام کرد که مخالفان مدعی بودند با حمایت مالی قطر انجام گرفته است.بااینحال، این گردهمایی در رقابت با «ائتلاف نیروهای ملیِ» جبرئیل موفقیت چندانی نداشت.پس از انتخابات 2012، الوطن هیچ کرسیای در «کنگرهی ملی عمومی لیبی» به دست نیاورد.در سال 2014، بلحاج، رهبر الوطن، طرفدار برگزاری انتخابات مستقیم برای ایجاد پارلمان جدید بود.
بااینحال، ژنرال «خلیفه حفتر» تلاش کرد تا شبهنظامیان مختلف اسلامگرا را بر اساس «عملیات کرامت» از بین ببرد.پس از یک سری حملات هوایی به نیروهای شورشی در طرابلس، تعدادی از شبهنظامیان اسلامگرا سرانجام موافقت کردند که با هم متحد شده و عملیات متقابلی به نام «فجر لیبی» را آغاز کنند که شامل «اتاق عملیات انقلابیون لیبی»، «شبهنظامیان سپر لیبی» (هر دو متحدان اخوان المسلمین بودند)، «تیپ طرابلس» (متحد بلحاج)، «جبههی متحدین» و «شورای انقلابیون بنغازی» میشد.این شورا شامل «انصارالشریعه»، «سپر لیبی 1» (وابسته به اخوان المسلمین و متحد انصارالشریعه)، «گردان شهدای 17 فوریه» (وابسته به اخوان المسلمین) و «تیپ رافالله السحاتی» (متحد انصارالشریعه و به رهبری اسماعیل الصلابی) میشد.
برخی از این گروههای اخوانی به لحاظ مالی از سوی قطر حمایت میشوند از جمله گروه مبارزان اسلامی لیبی و آن تیپ بهاصطلاح «17 فِراری» و شبهنظامیان رافالله السحاتی. علاوه بر این، در آغاز بحران خلیجفارس در سال2017، این گروه چهارجانبه «سرایا الدفاع عن بنغازی» را معرفی کرد که ایدئولوژی مشابهی با القاعده دارد و با قطر مرتبط است. مزران با تحلیل سیاستهای قطر در زمان شیخ تمیم معتقد است: «اصل سیاست قطر به نظر من ادامه حمایت از الصلابی و شبهنظامیان در مصراته است. گفتن این دشوار است که آیا آنها این کار را آشکار یا پنهان انجام میدهند. من مطمئن هستم که پشتیبانی پنهان زیادی برای آن وجود دارد.» اگرچه موازنه قوای لیبی به نفع ژنرال حفتر و متحدان منطقهای او میل کرد، اما نفوذ «عاریهای» قطر با افراد «گروه مبارزان اسلامی لیبی» بعدتر مورد بحث قرار خواهد گرفت.