ستوننویس نیویورک تایمز خبر داد
پیشرفت ۹۰درصدی معاهده نظامی واشنگتن-ریاض
دولت محمد بنسلمان با کشتن جمال خاشقجی، روزنامهنگار سعودی، منتقد لیبرال مقیم ایالات متحده، در استانبول در سال۲۰۱۸، دست به کار وحشتناکی زد. محمد بنسلمان همچنین کاری را انجام داده است که هیچ یک از پیشینیانش جرات آن را نداشتند: «شکستن اختناق در محافظهکارترین کشور از حیث سیاست اجتماعی و مذهبی از سال۱۹۷۹.» بر اساس گزارش شورای آتلانتیک، این تغییر در میان بسیاری از زنان و جوانان سعودی چنان محبوب شده که مشارکت زنان در نیروی کار از ۲۰ درصد بین سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۲۲ به ۳۵ درصد افزایش یافته و امروزه حتی بیشتر شده است. زنان عربستانی فقط رانندگی نمیکنند. آنها در حال تغییر در هیات دیپلماتیک، بزرگترین بانکها و در لیگ برتر فوتبال زنان عربستان سعودی هستند. چشمانداز جدید رادیکال محمد بنسلمان برای کشورش هیچجا به اندازه تمایل علنی او برای عادیسازی روابط دیپلماتیک و اقتصادی با رژیم یهود بهعنوان بخشی از یک پیمان دفاعی متقابل جدید با ایالات متحده آشکار نیست.
ولیعهد خواهان منطقهای تا حد امکان صلحآمیز برای عربستان سعودی و تا حد امکان در برابر ایران است. بنابراین میتواند روی تبدیل عربستان سعودی به یک قدرت اقتصادی با اهداف متنوع تمرکز کند. قبلا اسرائیل هم همین بود. افسوس، تراژدی اسرائیل در زمان نتانیاهو این است که چون او برای بهدست آوردن و حفظ قدرت بسیار ناامید بوده تا از زندان احتمالی به اتهام فساد جلوگیری کند، یک ائتلاف حکومتی ایجاد کرده که قدرت بیسابقهای به دو برتریطلب یهودی راستافراطی داده است. در سه وزارتخانه -جنگ، دارایی و امنیت ملی- کودتا علیه قوه قضائیه اسرائیل را قبل از انجام هر کار دیگری در اولویت قرار داد. نتانیاهو همچنین امتیازات بینظیری را به خاخامهای سوپر ارتدوکس داده است و مبالغ هنگفتی را به مدارس آنها که اغلب ریاضی، انگلیسی یا علوم مدنی تدریس نمیکنند و اکثر مردان در سن سربازی از خدمت در ارتش خودداری میکنند، انتقال داده است.
البته عربستان سعودی سلطنت مطلقه و اسرائیل نظام سیاسی دیگری است. محمد بنسلمان میتواند دستور تغییراتی بدهد که هیچ نخستوزیری در اسرائیل قادر به انجام آن نیست. با این حال، سیاستمداران هر دو باید ارزیابی کنند که چه چیزی آنها را قادر میسازد در قدرت بمانند و این غرایز نتانیاهو را سوق میدهد تا اسرائیل را شبیه بدترین عربستان سعودی کند و محمد بنسلمان را هدایت میکند تا عربستان سعودی را شبیهِ بهترینهای سابق اسرائیل کند. نتیجه اتحاد نتانیاهو با راستافراطی این است که اسرائیل نمیتواند از تغییر تکتونیکی در عربستان سعودی استفاده کند؛ زیرا انجام این کار مستلزم آن است که اسرائیل مسیری را با فلسطینیها دنبال کند تا به طرح دو دولتی منجر شود. علاوه بر این، بدون ارائه افقی برای راهحل دو دولتی با فلسطینیها، اسرائیل نمیتواند با ائتلاف کشورهای عربی میانهرو اتحاد امنیتی دائمی ایجاد کند.
اگر اسرائیل برای یافتن شرکای فلسطینی میانهرو برای جایگزینی کنترل اسرائیل بر غزه و کرانه باختری تلاش نکند، این کشورهای عربی نمیتوانند بهطور نامعلومی از اسرائیل دفاع کنند. به عبارت دیگر، اسرائیل امروز نمیتواند ائتلافهایی را که به آن نیاز دارد، در اختیار گیرد؛ زیرا منجر به فروپاشی ائتلاف کابینهای میشود که نتانیاهو برای ادامه حیات بهعنوان یک سیاستمدار به آن نیاز دارد. همه اینها درد سر بزرگی برای جو بایدن، رئیسجمهوری ایالات متحده ایجاد میکند که بیش از هر رئیسجمهور دیگری برای نجات اسرائیل در برابر حماس و ایران انجام داده است؛ اما از نخستوزیر اسرائیل که بیشتر به نجات خود علاقهمند است، ناامید شده است. حمایت بایدن از نتانیاهو اکنون از نظر سیاسی برای او هزینه دارد و توانایی او برای استفاده کامل از تغییرات شبهجزیره عربستان را کاهش میدهد. همچنین ممکن است به قیمت عدم انتخاب مجدد او تمام شود. از زمانی که محمد بنسلمان در سال۲۰۱۶ بر تصمیمگیریهای عربستان مسلط شد، عربستان سعودی از پرورشدهنده القاعده تبدیل به پرورشدهنده هوش مصنوعی شده است.
در واقع، این روزها مشکلات زیادی بین دو رهبر اصلاحطلب جهان عرب وجود دارد: «محمد بنسلمان و محمد بنزاید، حاکم امارات متحده عربی.» ولی این یک دردسر شیرین است. این یک رقابت شدید بر سر این است که چه کسی میتواند سریعترین و عمیقترین مشارکت را با مهمترین شرکتهای جهانی که رشد هوش مصنوعی را رهبری میکنند، داشته باشد. همانطور که مهمترین روزنامه امارات متحده عربی، نشنال، روز سهشنبه گذشته خاطرنشان کرد: در پی سرمایهگذاری ۱.۵میلیارد دلاری مایکروسافت در کمپانی گروه۴۲ هوش مصنوعی ابوظبی، اکنون توجهات به جایگاه رو به رشد خاورمیانه متمرکز شده که نقش یک رهبر منطقهای برای فناوری جهانی را بر عهده گرفته است. این همکاریها به رهبری امارات متحده عربی و عربستان سعودی، توجه شرکتهایی مانند اوراکل، گوگل و آمازون را به خود جلب کرده است و بر افزایش اعتماد سرمایهگذاران در منطقه از طریق حمایت مالی و روابط با غرب تاکید میکند.اغراق نیست اگر بگوییم این یک نمونه نزدیک به خوب است.
محمد بنسلمان در سال۲۰۱۸ اعلام کرد که زنان عربستانی میتوانند در رویدادهای ورزشی مانند بازیهای فوتبال مردان شرکت کنند. همانطور که یکی از مقامات جوان سعودی اخیرا به من گفت، محمد بنسلمان توانست با آزاد کردن تمام انرژی فروخورده جوانان سعودی که میخواستند تمام پتانسیل خود را بالفعل کنند، بدون شروع جنگ داخلی، افراطگرایان مذهبی را در این کشور به حاشیه ببرد. او با تمام روندهای پیشرفته جهانی مرتبط است. بنابراین، این جوانان، مقاومت تقریبا ۳۰درصد سعودیها را که من آنها را بیش از حد محافظهکار توصیف میکنم، برانگیختند. منابع سعودی به من میگویند که حدود ۵۰۰تن از افراطیترین روحانیون حبس شدهاند. محمد بنسلمان همچنان عاقلانه به سایر مقامات مذهبی بسیار محافظهکار دولتی مانند پلیس مذهبی حقوق میدهد؛ اما او آنها را بی اختیار کرده است.
سوال کلیدی برای دولت بایدن و سعودیها امروز این است: پس از این چه باید کرد؟ خبر مهم این است که هر دو طرف به من میگویند که آنها ۹۰درصد معاهده دفاع متقابلی را که تنظیم کردهاند، به پایان رساندهاند. اما هنوز باید چند نکته کلیدی را رعایت کنند. اینها شامل راههای دقیقی است که از طریق آنها ایالات متحده برنامه هستهای غیرنظامی را که عربستان سعودی تحت توافق بهدست خواهد آورد، کنترل خواهد کرد و دیگر اینکه آیا مولفه دفاع متقابل صریح خواهد بود، مانند آنچه بین ایالات متحده و ژاپن وجود دارد یا کمتر رسمی، مانند تفاهم بین ایالات متحده و تایوان.تعهد بلندمدت عربستان هم این است که ادامه قیمت گذاری نفت به دلار آمریکا باشد نه تغییر به ارز چین. اما بخش دیگر توافق که برای جلب حمایت کنگره حیاتی تلقی میشود، عادیسازی روابط عربستان سعودی با اسرائیل است.
این تنها در صورتی اتفاق میافتد که اسرائیل با شروط ریاض موافقت کند: خروج از غزه، توقف شهرکسازی در کرانه باختری و آغاز یک «مسیر» سه تا پنجساله برای ایجاد یک کشور فلسطینی در سرزمینهای اشغالی. آن کشور (فلسطینی) همچنین مشروط به انجام اصلاحاتی از سوی تشکیلات خودگردان فلسطین خواهد بود تا آن را به یک نهاد حاکمیتی تبدیل کند که فلسطینیان به آن اعتماد دارند و آن را مشروع و اسرائیلیها آن را موثر میدانند. در این معادله «اگر»ها و «به شرطی»های زیادی وجود دارد که امروزه بعید به نظر میرسد. زمانی که جنگ غزه به پایان برسد و اسرائیلیها و فلسطینیها هزینههای وحشتناک نداشتن راهحل صلحآمیز دائمی را در نظر بگیرند، به این فکر خواهند کرد که آیا آنها بیشتر از این راهحل میخواهند یا یک حرکت رادیکال باید انجام گیرد.
برای مقامات ایالات متحده و سعودی واضح است که با توجه به اینکه نتانیاهو با جناح راست افراطی برای ماندن در قدرت وارد معامله شده، بعید است که با هر نوع تشکیل کشور فلسطینی موافقت کند؛ مگر اینکه بقای سیاسی او تضمین شود. با این حال ایالات متحده و سعودیها در حال بررسی نهایی کردن توافق و بردن آن به کنگره با این شرط هستند که عربستان سعودی روابط خود را با اسرائیل عادی کند؛ درصورتیکه اسرائیل کابینهای آماده برای دیدار با عربستان سعودی و آمریکا داشته باشد.اما تاکنون چنین تصمیمی گرفته نشده است. مقامات آمریکایی میدانند که اسرائیل امروز در چنین آشفتگی قرار دارد و با توجه به اینکه تمام جهان به نظر میرسد در این آشفتگی به سر میبرد، نمیتوان واقعا اسرائیلیها را وادار نکرد تا منافع عمیق سیاسی و اقتصادی طولانیمدت عادیسازی روابط با عربستان سعودی را بهعنوان ملت تاثیرگذار مسلمان و عرب در نظر نگیرند. با این حال امیدواریم که با پایان دائمی جنگ، در اسرائیل نیز انتخابات جدیدی برگزار شود و سپس - شاید، فقط شاید - انتخاب روی میز برای اسرائیلیها بیبی یا بیبی ملایم نباشد، بلکه بیبی یا مسیری معتبر برای صلح با عربستان سعودی و فلسطینیها باشد.