نگاه دیگران-بخش دویستوپنجاهوچهارم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
در آن زمان، کیسینجر با جدیت گفت: «ما اشتباه کردیم که وارد این مذاکره شدیم.» رابین با پیشنهاد اینکه اسرائیل میتواند به مواضع دفاعی «در قسمت شرقی» گذرگاهها بسنده کند، کمی انعطاف نشان داد. اما سپس او اصرار کرد که قبل از اینکه توافق موقتی با مصر باشد، ایالاتمتحده و اسرائیل باید درباره حلوفصل کلی توافق، تفاهم درباره چگونگی تعامل با درخواست سوریه برای توافق موقت درباره جولان و یک راهحل درباره الزامات کمک به اسرائیل توافقاتی داشته باشند.هنگامی که کیسینجر با عجله از خیابان پنسیلوانیا عبور میکرد تا پیش از ملاقات با رابین به فورد اطلاع دهد، متوجه شد که تحرک اسرائیلیها بسیار پیچیدهتر از آن چیزی است که او فکر میکرد. او به مداخله رئیسجمهور برای تضعیف عزم رابین نیاز داشت. فورد در این زمینه به هدایت کمی نیاز داشت. رفتار رابین او را آزار میداد و وی [فورد] تصمیم گرفته بود به روش مستقیم، نارضایتیهایش را از سینهاش دور کند.
زمانی که عکاسان از دفتر بیضیشکل خارج شدند، فورد خود را رها کرد: «میخواهم به شما بگویم که سرخورده، ناامید و آشفتهام.» او گلایههای خود را فهرست کرد: انعطافناپذیری اسرائیل در مذاکرات، لو رفتن نامه «ارزیابی مجدد» او، تلاشهای سیاسی سفارت اسرائیل برای تحتفشار قرار دادن او در داخل. رئیسجمهور رابین را سرزنش کرد: «این اصلا مفید نیست.» فورد سه ماه «ارزیابی مجدد آزاردهنده» را مرور کرد. وی خاطرنشان کرد که اگرچه این یک نتیجه نهایی نیست، اما طرفدار گزینه «حرکت به سمت یک راهحل کلی برای ژنو، برای تلاش برای دستیابی به صلح... که شامل توافق بر سر مرزها باشد» است. رابین با پوشاندن صراحت مرسوم خود با ادب، از سخاوت و تحسین فورد به خاطر تلاشهای او برای دستیابی به صلح خاورمیانه ابراز قدردانی کرد. او انعطافناپذیری اسرائیل را به گردن افکار عمومی انداخت و قول داد که هر کاری برای جلوگیری از افشای اطلاعات در آینده انجام دهد.
رابین به فورد گفت که میداند ابزار نظامی مشکلات اسرائیل را حل نمیکند؛ اما کشورش باید توانایی دفاع از خود را داشته باشد. راه کلی که فورد ترجیح میداد، از دیدگاه اسرائیل دارای سه الزام بود که هرگز با دیپلماسی پر نمیشد: ماهیت صلح، مرزهای صلح و مساله فلسطین. برای صلح، اسرائیل به عادیسازی روابط با همسایگان عرب خود نیاز داشت، نه صرفا عدم خصومت. اگر اسرائیل بدون صلح واقعی به مرزهای آسیبپذیر۱۹۶۷ عقبنشینی میکرد، باید هر بار که اعراب ارتش خود را به جلو میبردند، بسیج میشد و این بقای اقتصادی اسرائیل را تهدید میکرد. در نتیجه، اسرائیل نمیتوانست بهطور کامل از سینا عقبنشینی کند یا از بلندیهای جولان پایین بیاید، مگر اینکه تغییر اساسی در نگرشهای اعراب ایجاد شود که حداقل یک دهه طول میکشد. در این تحلیل دقیق، رابین به نظر میرسید که دیدگاههای خود درباره کیسینجر را بیان میکند.
درباره مساله فلسطین، اعراب میخواستند «دولت عرفاتی» را در کرانه باختری ایجاد کنند؛ جایی که از آن موشکهای فلسطینی بتوانند هواپیماهایی را که در تنها فرودگاه بینالمللی اسرائیل فرود میآیند، ساقط کنند. وی خاطرنشان کرد که سازمان آزادیبخش فلسطین به جای دولت یهود از یک بازیگر سکولار حمایت میکند و حذف همه یهودیانی را که از سال ۱۹۲۳ وارد شدهاند، الزامی میداند. «بنابراین همانطور که میبینیم، بازگشت به مرزهای۱۹۶۷ و ایجاد یک کشور فلسطینی یعنی اسرائیل نمیتواند زنده بماند.» اسرائیل آماده بود به کنفرانس ژنو برود و درصورتیکه فورد ترجیح میداد، یک صلح کلی را در نظر بگیرد، «اما ما نمیتوانیم از مواضعی که توضیح دادم، عقبنشینی کنیم.»
رابین ادامه داد که با این حال راه دیگری وجود دارد: آنها با هم باید تلاش برای دستیابی به یک توافق موقت با مصر را از سر بگیرند که میتواند به ایجاد صلح کلی در مراحل مختلف کمک کند. در این مرحله، رابین نقشه بزرگی از شبهجزیره سینا را باز کرد و به سه نکته استراتژیک اشاره کرد:
۱- اسرائیل باید در شرمالشیخ، در منتهیالیه جنوبی سینا، باشد تا زمانی که مصر تعهد «محکم» به صلح را نشان بدهد.
۲- ۶۰ درصدِ نفت اسرائیل از میدانهای نفتی «ابورودیس» تامین میشد، در نیمه راه ساحل غربی سینا، با صرفهجویی ۴۰۰میلیون دلاری در سال، که دولت یهود را تقریبا از نظر انرژی مستقل میکند. اگر اسرائیل قرار باشد میدانهای نفتی را واگذار کند، نیاز بهجایگزینی مطمئن دارد.
۳- گذرگاههای استراتژیک گیدی و میتلا دروازههای ورود به غرب سینا از یک طرف و اسرائیل از طرف دیگر بودند. عقبنشینی از آنجا اسرائیل را ملزم به ایجاد یک خط دفاعی بسیار طولانی میکند.
رابین گفت دو ملاحظهی دیگر هم وجود دارد. اول، رابطه بین توافق موقت با مصر و یک معامله با سوریه چگونه خواهد بود؟ اسرائیل تنها برای یک توافق موقت میتواند تغییرات «ظاهری» در جولان ایجاد کند. توافق کلی متفاوت خواهد بود؛ اما در این صورت اگر ایالاتمتحده برای توافق نهایی صلح با سوریه فشار بیاورد، مصر نیز همین را خواهد خواست. این مساله نگرانی دوم را ایجاد میکرد: رابطه بین توافق موقت با مصر و کنفرانس ژنو چگونه خواهد بود؟ همانطور که رابین به صراحت بیان کرد، «چرا باید گذرگاهها را بیهوده رها کنیم و در نهایت در ۶ ماه از موقعیتی ضعیفتر، برای یک توافق کلی مذاکره کنیم؟» از دیدگاه او، باید چندین سال بین توافق موقت و توافق کلی فاصله وجود داشته باشد تا زمان برای تغییر محیط برای صلح فراهم شود.
کیسینجر تحت تاثیر قرار گرفت. او یادداشتی به سیسکو داد که در آن نوشته بود: «چرا سال گذشته همه اینها را مطرح نکردند؟» اما کیسینجر باید روی مسائل عملیتری تمرکز میکرد. او گذرگاهها را مطرح کرد؛ زیرا آنها همچنان کلید توافق موقت بودند. آیا رابین به این فکر میکند که نیروهایش را یک کیلومتر از گذرگاهها خارج کند؟ رابین پاسخ داد که این به معنای اختلال کامل در سیستم دفاعی اسرائیل است. درباره نیروهای مصری در یک سر گذرگاهها و اسرائیل در سر دیگر آن چطور؟ رابین پاسخ داد که این امر پیچیده خواهد بود. او با پیشبینی دقیق آنچه در انتظار آن دو است، گفت: «این بحث وجود دارد که انتهای غربی و شرقی گذرگاهها کجاست.» در حال حاضر، کیسینجر به گذاشتن یک نشانگر روشن راضی بود: «من نمیدانم که آیا راهحل موقتی درباره گذرگاهها با ماندن شما در آنجا امکانپذیر است یا خیر؟» رابین احساس کرد که او هم نشانگر را گذاشته است و در خاطراتش توضیح داده چرا اسرائیل نمیتواند گذرگاهها را واگذار کند.